چند “سین” ابزار نوشتن این حقیرند از جمله “سفر” که ارزان هم میشود رفت! سفر مثل زندگی است؛ خیلی نباید سختش گرفت! در بعضی سفرها که اصلا مخالف برنامهریزیام، مثل اربعین که الحق باید صفر تا صد کار را بسپری دست ارباب، بگذاری خود آقا برایت قصه بچیند؛ خودش معین کند مختصات سفر و سفرهات را و مشخصات عمود و خیمهات را! سفر عشق است دیگر! حساب و کتاب را بسپر دست عباس و حتم کن که ضرر نمیکنی! بینالحرمین چشمم خورد به پارچهنوشتهای پشت چادر یک پیرزن قدکمان که فارسی دری بود، هندی بود، چی بود؛ هر چه بود، داد میزد “اعزامی از دهلینو” است! و کل بساطش یک عصای چوبی که از فرط قدمت میخورد از حضرت حوا قرض گرفته باشد و یک مشمع مشکی بزرگ! همین! متر کن فاصلهی دهلی را تا کربلا! چند کیلومتر است؟ آنجا به ذهنم رسید که حسین امام عاشقان است؛ امام دیوانهها و شمعها و گلها و پروانههایی که با دلشان زندگی میکنند و با دلشان سفر میروند، گور پدر محاسبه! راستش عمرسعد را همین افراط در “محاسبه” زمین زد! گمانم شبها خواب مصاحبه در ملک ری را میدید و شمارش کم و زیاد گندم ناب پای البرز!
کجا بودم؟ داشتم مینوشتم که سفر جوهر این قلم است و الان هم چند روزی است مشهدم! زیاد میآیم مشهدالرضا! دوستی دارم که اقلا فصلی یکبار میتواند بیاید دیار طوس اما مدام گله دارد؛ “آقا مرا نمیطلبد!” یاد آن عاقل خل افتادم که رفته بود امامزادهای و حاجتش برندهشدن در جشنوارهی بانک بود! امامزاده آمد خواب طرف؛ “مشتی! حداقل میرفتی یک حساب هم باز میکردی!” آری! از تو حرکت، از خدا برکت! ای بسا که ما قصور خود را مینویسیم پای عدم دعوت! رفیقی دارم که ماهی یکبار با اتوبوس، دو شب میآید مشهد! پیکموتوری است! فاصله را عشق پر میکند، ولو به درازای شرق و غرب آسیا! کمرمان که خمتر از کمر شیرزن سطور بالا نیست! بگذریم که برای من، سفر از اسباب کار است! بهخصوص سفر به وادی خراسان که آفتابش عاشقانه میتابد! عاشق آفتابگرفتنم در صحن انقلاب! “و بکم ینزل الغیث” دم باران! کبوتر جلد، گنهکار هم باشد، باز آشیانهاش را گم نمیکند! پنجرهفولاد خانهی ماست! و سقاخانه لانهی ما! بیخود نیست اینجا همهی ایرانیها عکسی به یادگار دارند! این از سفر! “سین” بعدی “سلام” است! عارفی میگفت: “ارث از محمد بردهاند آل محمد! اول سلطان به تو سلام میکند!” یا رضا! قفل میکند این قلم، میشکند این قدم، این دل، اگر زودبهزود سلامت را نشنود! و اگر زودبهزود جوابت ندهد که ای جان! صلالله علیک یا سلطان…
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰