تراژدی تلخ «شیرآقا» و خانوادهاش که نزدیک ما میبدیها رقم میخورد
امنیت، نعمتی است که بسیاری از ما مادامیکه از آن برخورداریم قدر آن را نمیدانیم اما همین که آن را به طور کلی یا جزئی از دست دادیم، تازه متوجه میشویم فاقد یک نعمت حیاتی -و شاید حیاتیتر از تمام نعمتها- شدهایم.
به گزارش میبدما؛ اگرچه به لطف سلحشوریهای مرزداران و نیروهای امنیتی و اننظامی، امنیت بسیار بالایی در کشور حکمفرما شده است اما در کمال تاسف در سالهای اخیر شاهد آن هستیم که برخی جریانات سیاسی با همکاری معدودی از سلبریتیها به تمسخر و کوچک شمردن این نعمت پرداختهاند و با کلیدواژههایی چون «امنیت گورستانی» و «عوضش امنیت داریم» به مصاف آن رفتهاند!
امروز مردم بسیاری از کشورهای دنیا در حسرت یک شب آرامش میسوزند و آرزوی اصلیشان امنیت است و شاید مردم مظلوم افغانستان بیش از سایر مردمان جهان این احساس را درک کنند. فقدان امنیّت در این کشور باعث شده جمهوری اسلامی ایران در دهههای اخیر، میزبان تعداد قابل توجهی از برادران عزیز افغانستانی و خانوادههایشان باشد و شهرستان میبد هم به سهم خود در این میزبانی ایفای نقش میکند.
اما اخیرا خبر حمله یک سگ ولگرد به کودک افغانستانی ساکن میبد بهت و تاثر بسیاری از همشهریان را در پی داشت و البته به دلیل اینکه قربانی، اینبار یک افغانستانی بود و مباشر این فاجعه نیز «سگ»ها بودند، خبر این ماجرا چندان در خارج از مرزهای میبد دیده نشد.
ماجرا از این قرار بود که یک کودک ۷-۶ ساله افغانستانی به نام یاسر که همراه با خانوادهاش در یک مرغداری زندگی میکرد برای رفتن به خانه عمویش که در همان اطراف قرار داشت از خانه خارج میشود اما در ۱۰ متری خانه عمویش مورد هجوم چند سگ قرار میگیرد و سگها به شکل وحشیانهای این طفل را میدَرند و جانش را میگیرند.
با انتشار این خبر، برخی مسئولین برای اینکه از هجوم افکارعمومی در امان بمانند در اظهاراتی خلاف واقع مدعی میشوند که حیوانات حمله کننده گرگ بودهاند! ادعایی که فوراً با واکنش استاد محمود بناپور (فعال سرشناس محیط زیست استان) مواجه شد و او این ادعا را تکذیب کرد و البته متولیان امر از جمله اداره محیط زیست، هم خیلی زود از کنار این ماجرا عبور کردند.
موازی با این امر جمعی از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شهرستان میبد که به شدت از این ماجرا متاثر شدند به دیدار با خانواده این طفل شتافتند و در جریان این بازدید متوجه مسائل بسیار تلخ دیگری هم شدند؛ از جمله آنکه این خانواده حتی بضاعت برگزاری یک مراسم ختم برای فرزندشان را هم نداشتند.
بنابراین جوانان انقلابی شهر دست به کار شدند و در درجه اول یک مراسم یادبود بزرگ برای این طفل مظلوم در مهمانشهر افغان آباد میبد برگزار کردند و این مراسم با استقبال بسیار خوب میبدیها و افغانستانیهای ساکن این منطقه و روحانیون شیعه و سنّی مواجه شد و تا حدّی بار غم این پدر کاسته شد.
در همان بازدید، پدر طفل –شیر آقا اسحاقزهی- فقط یک درخواست از کلیه مردم و مسئولین و هموطنانش داشت و آن اینکه یک خانه در شهر یا مهمانشهر برای او مهیّا کنند؛ چرا که او در یک بیغوله وسط بیابان به اتفاق همسر و شش فرزند خردسالش که یکی از آنها طعمه سگ شد، زندگی میکند.
او علاوه بر آنکه بیمه نیست، حقوق بسیار پایینی هم دریافت میکند و از بعد از آن فاجعه با بیقراری و نگرانیهای مداوم همسرش روزگار میگذراند، چون آنان هر لحظه احتمال میدهند که یکی دیگر از فرزندانشان طعمه این حیوانات وحشی شوند؛ حیواناتی که استاد بناپور و بسیاری از کارشناسان معتقدند به بیماری «هاری» مبتلا هستند و طبق نقل وی در هفتههای اخیر مشاهده شده که این سگها چندین بار به محل کشته شدن طفل بازگشتهاند.
جبهه فرهنگی میبد به اتفاق استاد بنّاپور در جهت تامین یک منزل مسکونی پیگیریهای را از مسئولان فرمانداری و دادستان محترم و برخی از متولیان مهمانشهر، به عمل آورد اما هنوز عملاً اتفاقی نیفتاده و این زوج افغانستانی با ۵ طفل صغیر در بیابانهای واقع در روبروی کارخانه گرانول میبد روزگار را به سختی میگذرانند و این روزها هم شیرآقا و هم همسرش با بیماریهای متعدد دست و پنجه نرم میکنند!
جالب اینجاست که زمانی که یاسر زنده بود، شیرآقا هرروز صبح او را به همراه برادرش سوار موتور قراضهای میکرد و در سرمای استخوانسوز پاییز و زمستان آنان را پس از طی ۱۰ کیلومتر به مدرسه مهمانشهر میرساند اما حالا او صبحها یک سرنشین بیشتر ندارد و البته میگوید بعضی صبحها که هوا خیلی سرد است قید مدرسه فرزندم را میزنم و این مسیر طولانی را طی نمیکنم!
تراژدی تلخ «شیرآقا» و خانوادهاش در همین نزدیکی ما میبدیها دارد رقم میخورد؛ جایی که انبوه کارخانهها و کارگاهها روزانه میلیاردها تومان تولید ثروت میکنند. جایی که قرار بود مأمن همه انسانها باشد اما حالا خانوادهای در نزدیکی ما زندگی میکنند که برای فرار از جنگ و ناامنی اینجا را انتخاب کردند و در اینجا هم به خاطر قصور مسئولین و غفلت ما مردم، باز هم احساس امنیّت نمیکنند.
اگرچه اکثریّت مردم میبد و حتی افغانستانیهای ساکن میبد در سایه آرامش و امنیّت حاکم بر کشور از حداقلهای زندگی برخوردارند اما مادامیکه امثال شیرآقا و خانوادهاش در همسایگی ما زندگی میکنند ما نمیتوانیم به عنوان یک مسلمان از کنار این ماجرا رد شویم، چرا که رسول اعظم(ص) فرمود: هر کسی که صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست.
ایکاش میبدیها همّت کنند تا سرپناهی حداقلی و ضروریات زندگی برای این خانواده مظلوم و رنجکشیده آماده شود تا اینبار هم از میبد و میبدیها به نیکی در تمام کشور یاد شود.
بازنشر در ماهنامه حائر، وابسته به پایگاه مجازی میبدما
سلام به امید مسئولین که نباشید یه شماره حساب باز کنید و در سایت قرار بدید تا مردم کمک کنند