برادر بزرگ …

محمد صادق آب‌پیکر

قلب؛ پدر خانه است.

خانه ای را عاشقانه نان می دهد، ستون خانه شکستنش در و دیوار و سقف خانه را می شکند،

ستون خانه شکستنش صدا دارد.

اما فکر کنم برادر بزرگ، در گلوی آدم است. همان که با شکستن پدر میخواهد صدای شکستن خانه در نیاید.

بغضی که دارد خفه ات می کند، غیرت خانه توست. محکم دست به سینه ات گذاشته و میگوید نشکنی! صدای شکستن خانه را همسایه نفهمد!

برادری بزرگ دست به سینه ام گذاشته و برای حفظ آبرویش دارد خفه ام می کند…