احمد رضا علیخانی: کنکور، آن غولی نیست که به ما معرفی می کنند/ محسن حججی در یک ساعت کاری کرد که صد سال نمی‌شد انجام داد

متاسفانه برخی از معلمان، ترس از کنکور را در دل دانش آموزان می اندازند، و فکر می کنند با این ترسی که ایجاد می‌کنند، دانش آموز را ملزم به تلاش موثر می کنند، در حالی که اینطور نیست

یکی از دانش آموزان نخبه شهرستان میبد که سوای از موفقیت های درسی، در حوزه فرهنگی نیز از فعالین می باشد، احمد رضا علیخانی می باشد.

به گزارش میبدما؛ علیخانی در گفتگو با “میبدما” به نکات خوبی در مورد مطالعه برای کنکور و همچنین حواشی فعالیت های فرهنگی اشاره کرده است که توجه مخاطبین گرامی را به این گفتگو جلب می نماییم.

لطفا معرفی کنید و از سابقه تحصیلی خودتان بگویید؟

احمد رضا علیخانی و متولد ۱۳۷۵ و رتبه ۱۵۵ کنکور انسانی هستم. تا اول دبستان در میبد و از سال دوم تا اول راهنمایی را به خاطر شغل پدرم در جزیره کیش مشغول تحصیل بودم، دوم و سوم راهنمایی در مدرسه باهنر و دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی را در مولوی بودم.

از اول دبیرستان علاقه ام به انسانی خود را نشان داد و با اینکه خانواده اصرار زیادی به انتخاب تجربی داشتند، انسانی را انتخاب کردم.

در کیش ظرفیت درسی چگونه بود؟

امکانات رفاهی و تفریحی بسیار خوبی دارد، اما سطح درسی در آنجا تعریفی ندارد. به علت غیر بومی بودن معلمان و مسائل دیگر، سطح آموزش پایینی وجود دارد و میبد سطح آموزشی بسیار بالایی نسبت به آنجا دارد.

علت انتخاب رشته انسانی چه بود؟

به رشته تجربی اصولا علاقه ای نداشتم، و حتی اینکه برخی به خاطر موقعیت شغلی مناسب در آینده و جایگاه ویژه در نگاه مردم این رشته را انتخاب می کنند، دوست ندارم.

البته ظرفیت های زیادی که در رشته انسانی برای خدمت به مردم هست را خیلی دوست می دارم، تجربی را دوست نداشتم چون فوقش دکتری بود که می تواند خدمت را محدود به نقطه ای کند، اما در انسانی ظرفیت های بسیار زیادی در خدمت به مردم هست؛ درس های انسانی را نیز بسیار دوست داشتم.

کشورهای بزرگی چون آمریکا علوم انسانی را برای افراد خاص مد نظر قرار می دهند، و رشته هایی مانند کامپیوتر و … را به مهاجرین و غیر بومی ها اختصاص می دهند، اینگونه، اتاق فکرها را از خودشان در دست می گیرند و ابزار مورد استفاده برای این اتاق فکرها را از توان خارجی ها استفاده می کنند، در حالی که ما حتی از داشتن اتاق فکر مناسب نیز برخوردار نیستیم.

امکان انتخاب رشته تجربی را هم داشتی؟

بله؛ به خاطر نمره های خوبی که در زیست و شیمی داشتم، مشاور هم مرا به انتخاب رشته تجربی تشویق کرد. البته برای علاقه ای که به انسانی داشتم و لذتی که از آن می برم و می توانم ادامه دهم، آن را انتخاب کردم.

صحبت هایی مبنی بر علاقه شما به دانشگاه امام صادق (ع) وجود داشت، برای رفتن به آنجا هم تلاشی داشتی؟

من علاقه خاصی به دانشگاه امام صادق(ع) تهران دارم، و امکان رسیدن به هدف هایی که در ذهنم هست، به وسیله این دانشگاه بسیار بیشتر است. از لحاظ امکانات و پشتیبانی نیز بسیار بهتر از جاهای دیگر است. هدف آنجا تولید علوم اسلامی است که خیلی دوست دارم. بحث اختلاط دانشجویی هم برای من مهم بود و دانشگاه امام صادق (ع) دچار این معضل بسیار بد نیست.

برایت مهم بود؟ یعنی در انتخاب این دانشگاه برای تو ملاک بود؟

بله. مهم بود چون اعتقادم این است که این اختلاط حاشیه های بدی خواهد داشت. اتفاق افتاده که نخبه های ما افت های شدیدی به خاطر این معضل داشته اند. غیر از امام صادق (ع) نیز علوم قضایی را انتخاب کرده بودم که وابسته به قوه قضاییه دارد و آنجا نیز اختلاط دانشجویی نیست و این موضوع جدا از علاقه، به من در انتخاب کمک بیشتری کرد.

بنابرین راهی دانشگاه امام صادق (ع) هستی؟

فعلا در حال گذراندن مراحل مصاحبه و گزینش هستم. البته قبل از کنکور به مصاحبه رفته ام و این روند برای رفتن به دانشگاه هنوز ادامه دارد.

برای کنکور چقدر مطالعه داشتی؟

ببینید، ما دو نوع خواندن داریم: پر خوانی و درست خوانی!

درست خوانی برای کنکور بسیار مهم است. من تا یک ماه مانده به کنکور حدود ۵ الی ۶ ساعت درس می خواندم و نزدیک کنکور حداکثر ۷ الی ۸ ساعت می خواندم.

دانش آموز باید قلق خواندن خودش را به دست آورد و خودش تصمیم بگیرد چگونه بخواند. مشاوره به من گفت در روز حداقل باید ۱۳ ساعت درس بخوانی ولی من این برنامه را پیاده نکردم.

این نگاه کلی مشاورین به نحوه مطالعه دانش آموزان را قبول ندارم، البته زحمت می کشند و نیت خیر دارند؛ به نظرم هیچ کس خودم را بهتر از من نمی شناسد، با همین مبنا و پیدا کردن قلق یادگیری خودم، و عمل به آن توانستم خیلی موفق باشم.

پس خودت را محدود نکردی؟ و در کنار مطالعه برای کنکور به زندگی عادی خودت هم رسیده ای؟

اصلا این طور نبود، برخی خود را در این دوره زندانی می کنند و محدودیت زیادی را به خود تحمیل می کنند؛ به نظرم ورزش و تفریح و کار فرهنگی و … باید در کنار مطالعه باشد، البته نه مثل قبل از کنکور، بلکه انجام می شود، ولی دغدغه اصلی این موضوعات نمی باشند، و دغدغه اصلی فقط کنکور باشد؛ بقیه مسائل بدون تعطیلی ولی با شدتی کمتر در کنار هم باشند، و فقط حدود ۴ ماه مانده به کنکور نیز این محدودیت خاص، اعمال می شود.

و شما اینگونه عمل کردید؟

بله. وقتی تفریح و ورزش و … نباشد، تخلیه روحی و جسمی صورت نمی گیرد و فکر دانش آموز را مشغول می کند، البته باید اصولی به این سمت برود، به این معنا که مثلا برای استراحت به سراغ تلفن همراه نرود، چون باعث به هم ریختن ذهن و اندوخته های درسی می شود و واقعا آن زمانی که برای استراحت خرج می شود، فقط مختص استراحت بشود.

هر چند نباید مطالعه برای کنکور را یکجا انجام داد، بلکه از اول مهر آهسته آهسته و راحت تا نوروز ادامه دهیم و بعد از نوروز هم شروع به زدن تست و رعایت اصول مطالعاتی نزدیک کنکور کنیم.

و مطمئنا با این شیوه استرس کمی هم در لحظه امتحان دارید؟

طبیعتاً این روش به آرامش لحظه امتحان نیز کمک می کند، متاسفانه برخی از معلمان ترس از کنکور را در دل دانش آموزان می اندازند، و فکر می کنند با این ترسی که ایجاد می‌کنند، دانش آموز را ملزم به تلاش موثر می کنند، در حالی که اینطور نیست؛ به نظرم برای کنکور، حداقل در رشته انسانی، اگر سه ماه مانده به کنکور، خوب مطالعه داشته باشیم به نتیجه مطلوب می رسیم.

در موسسه های آموزشی ثبت نام کردید؟

برخی از موسسات پول هنگفتی می گیرند، ولی نه شیوه مناسبی دارند و نه کتاب های مناسب و به‌درد بخوری دارند، و در این موسسه ها ثبت نام هم نکرده ام. در چند آزمونی هم که شرکت کردم، کلا با هزینه کم، که در اختیار همه نیز هست شرکت کردم. به نظرم ۸۰ درصد سوالات کنکور در کتابهای درسی هست و با همین مطالعه درست هم، موفقیت تضمین می شود.

در مورد کنکور حرف نگفته ای داری؟

اولا غولی نیست که به ما معرفی می شود، دوماً هیچ کس بهتر ما خودمان را نمی شناسد و برنامه مناسب دست خود ماست، و سوماً اینکه معنویت بهترین پناهگاه همه و مخصوصاً ما دانش آموزانی است که درگیر کنکور بودیم، این موضوع را واقعا باید مورد توجه باشد.

در مورد کارهای فرهنگی چطور و از چه زمانی شروع کردی؟

کار فرهنگی را در میبد و از همان دوم راهنمایی و بعد از آمدن از کیش شروع کردم.

در کیش چطور؟

آنجا فعالیتی نداشتم، هر چند آدم های خوب زیادی هم داشتیم، اما فضای فرهنگی متناسب با ذهنیت من در آنجا نبود و معضلات زیادی وجود داشت، به نظرم میبد در حد بسیار زیادی با آنجا تفاوت دارد.

شروع کار فرهنگی در میبد از کجا بود؟

آشنایی من با آقای سید جواد امامی شاید آغاز کار من در حوزه فعالیت های فرهنگی بود. در دوران دبیرستان نیز با واسطه دوستانم به انجمن اسلامی دانش آموزان رفتم که هدفمند شدن فعالیت هایم از آنجا بود.

در انجمن اسلامی به صورت جدی کار شروع شد، دوم دبیرستان مسئول انجمن دانش آموزی دبیرستان و سال سوم مسئول انجمن میبد شدم، و بعد از آن در قرارگاه ملی پسران اتحادیه انجمن های اسلامی عضو شدم.

در قرارگاه ملی که کشوری است، یک نماینده انتخاب می شود که به شورای مرکزی می رود، در مصاحبه آنجا نیز قبول شدم، که البته در تهران نفر دوم شدم.

در جبهه فرهنگی، در تئاتر و کارهای نمایشی، در جلسات سیاسی یکی از گروه های رسمی شهرستان، بسیج، هیئت دانش آموزی انجمن اسلامی، در موسسه فرهنگی و طی کردن سیر مطالعاتی شهید مطهری و … نیز شرکت داشتم.

در مورد کارهای فرهنگی، سطح شهرستان را چگونه می بینی؟

من به شهرهایی که رفتم و مقایسه هایی که انجام دادم، میبد را در بهترین شرایط نسبت به دیگران می بینم. ولی جای کار بسیار زیاد است و هنوز برای رسیدن به شرایط بهتر باید تلاش کنیم.

به نظرت چطور باید بهتر شویم؟

به نظرم اتحاد بچه های فرهنگی می تواند خیلی موثر باشد، این معضل که، جایی که دندان نیست، نان هست و جایی که نان هست، دندان نیست، به نظرم در فعالیت های فرهنگی زیاد به چشم می خورد، به نوعی هر کجا نیرو و توان هست، امکانات نیست، و هر کجا امکانات وجود دارد، نیرو و توان درستی نیست، و با اتحاد بیشتر و تعامل می توان کار را بهتر پیش برد.

و در مجموع کار را روی مقطع سنی مانند راهنمایی جدی بگیریم. مهمترین اولویت را کار تربیتی می دانم.

اگر به خواست خدا توانستید در کسب موقعیت خوبی در اجتماع موفق باشید، قرار است در شهر خودتان باشید، یا اینکه برای پیشرفت بیشتر به شهرهای بزرگ می روید؟

دیدگاه من این است که میبد و ظرفیت های آن که پشتیبان من بود، در موفقیت من بسیار موثر بوده اند و من این پشتیبان را هرگز فراموش نمی کنم. البته ممکن است کسی در مقام وزارت برای شهر خود مفید باشد در حالی که برای همه مردم جامعه نیز مفید است.

به نظرم اگر کسی عوامل مفید در موفقیت خود را فراموش کند و به مردم خود پشت کند، در کار خود نیز موفق نخواهد بود.

در انتها کوچکترین توضیح را درباره کلماتی که می شنوید، بگویید؟

کنکور:

چیز به درد نخوری که مجبوری برایش تلاش کنی

دانشگاه:

مکانی که ممکن است برای برخی چاه و برای برخی وسیله رسیدن به ملکوت اعلی باشد

آینده:

پیش بینی نشدنی

انسانی:

رشته ای که باید بسیار بهتر شود و بهترین ها هم به آنجا بروند

میبد:

شهر دوست داشتنی که هر روزش باید بهتر از دیروز باشد

آموزش پرورش:

آموزشِ خیلی قوی، پرورش از صد نمره، ۴۰

فرهنگ:

ویژگیِ هویتیِ مهمی که به سمت غرب می رود

امام خامنه ای:

پدر معنوی جامعه

اصلاح طلبی:

امام خمینی؛ (منظورم یک اصلاح طلب واقعی است، نه بازی با کلمات و جناح بازی برخی به اسم اصلاح طلبی)

اصولگرایی:

بی اتحادها

انقلابیگری:

پشتیبان ولی جامعه بودن

محسن حججی:

در یک ساعت کاری کرد که صد سال نمی شد انجام داد

احمد علیخانی

دغدغه‌مند و ملتمس دعای عاقبت به خیری

در انتها از حضور شما تشکر می کنیم

من هم به نوبه خودم متشکرم