حجت الاسلام علیرضا آقایی میبدی: ۱۲۱ پرونده از ۱۴۳ پرونده طلاق را به صلح و آشتی تبدیل کردیم

متأسفانه صدا و سیمای ما در بروز این اختلافات تأثیرگذار است. مسئولان در ساخت برنامه‌های تلویزیونی و سریال‌ها هیچ‌گاه شهرستان‌ها را درنظر نمی‌گیرند و تصور می‌کنند همه جای ایران مثل تهران است.

براساس آمار ارائه شده از سوی سازمان ثبت احوال در هر ساعت ۲۰طلاق در کشور اتفاق می‌افتد.

به گزارش میبدما؛ زندگی‌هایی که بعضا یک سال نیز دوام پیدا نمی‌کنند و زن و شوهرهای جوانی که در ابتدا یا شروع زندگی کاخی از آرزوها برای خودشان می‌سازند با نخستین اختلاف کاخ آرزوهایشان فرو می‌ریزد. در گذشته بسیاری از بزرگان با ریش‌سفیدی و صحبت سعی می‌کردند تا اختلافات زوج‌های جوان را حل کنند، اما امروز کمتر کسی در زندگی دیگران دخالت می‌کند و زوج‌هایی که دچار اختلاف می‌شوند ساده‌ترین راه را انتخاب می‌کنند؛ طلاق توافقی. در این میان افرادی هستند که برای نجات زندگی‌ها و کاهش طلاق، آستین همت را بالا زده و سعی می‌کنند به‌عنوان یک واسطه اجازه ندهند زندگی‌ها با نخستین اختلاف از هم گسیخته شود. حجت‌الاسلام علیرضا آقایی میبدی یکی از همین انسان‌های دلسوزی است که با رها کردن ریاست سازمان تبلیغات اسلامی در میبد یزد، با همکاری دادگستری، واحد میانجیگری و خانواده در این شهر کویری راه انداخته تا مانعی باشد برای جدایی زن و شوهرهایی که به‌دلیل آشنا نبودن با مهارت‌های زندگی، جدایی را به ادامه زندگی مشترک ترجیح می‌دهند. بررسی ۱۴۳پرونده شکایت و مختومه کردن ۱۲۱پرونده با صلح و آشتی بین زوجین، تنها گوشه‌ای از فعالیت‌های آقایی در این مرکز است. این روحانی ۳۹ساله که آموزه‌های اسلام را در زندگی خودش به خوبی پیاده می‌کند از ضرورتی که باعث راه‌اندازی مرکز میانجیگری و خانواده و تلاش‌هایی که برای بازگرداندن زوج‌ها به زندگی‌شان انجام داده است برای ما می‌گوید.

زنگ خطر به صدا درآمد

سال۹۴ وقتی به‌عنوان رئیس سازمان تبلیغات اسلامی میبد مشغول به‌کار بودم دادگستری این شهرستان گزارشی از افزایش آمار طلاق در این شهر اعلام کرد؛ گزارشی که تکان‌دهنده بود و زنگ خطر را به صدا درآورد. مدتی بود که به‌عنوان کارمند مشغول به‌کار شده بودم و به نوعی حقوق‌بگیر بودم، اما وقتی این گزارش ارائه شد احساس کردم باید برای کاهش آمار طلاق و روشن کردن ذهن زوج‌هایی که می‌خواهند زندگی جدیدی را آغاز کنند کاری انجام دهم. شهریور سال۹۴ از سازمان تبلیغات اسلامی استعفا کردم و در جلسه‌ای مقرر شد تا مرکزی راه‌اندازی شود که در آن زوجین قبل از پیگیری شکایت طلاق با مشاوران روحانی صحبت کرده و مشکلاتشان را درمیان بگذراند و از راهنمایی‌های دلسوزانه آنها استفاده کنند.

آن روزها تنها دغدغه‌ام این بود که به‌عنوان یک روحانی وظیفه دارم از اعتمادی که مردم به روحانیت دارند استفاده کنم و اجازه ندهم کانون گرم خانواده‌ها از هم پاشیده شود. ۲سال کارمند دولت بودم، اما از این کار استعفا کردم و اکنون یک روحانی و منبری و روضه‌خوان ساده هستم. طی جلساتی که با ریاست دادگستری میبد داشتم مقرر شد تا اتاقی را به همین منظور در اختیار من قرار دهند. مهر ماه سال۹۴ فعالیت ما آغاز شد. روند کار در دادسرا به این شکل بود که وقتی شکایت کیفری مثل ضرب و جرح و توهین مطرح می‌شد شکایت نزد دادستان می‌رفت و ایشان آن را به بازپرس یا دادیار ارجاع می‌داد و آنها پس از مطالعه شکایت آن را به کلانتری می‌فرستادند تا مأموران کلانتری در این زمینه تحقیق کنند و پس از آن پرونده دوباره نزد قاضی بازمی‌گشت. این روند در شهرهایی مانند یزد و میبد که بسیاری از مردم یکدیگر را می‌شناسند مشکلات زیادی به همراه داشت. یک دعوای ساده زن و شوهری وقتی به دادگاه کشیده می‌شد باعث می‌شد تا این زوج پا به دادگاهی بگذارند که پرونده‌هایی مثل قتل یا تجاوز به عنف و… در آن رسیدگی می‌شد و این زن و شوهر باید تا زمان تشکیل دادگاه و صحبت با قاضی در کنار این متهمان منتظر می‌ماندند. از طرف دیگر وقتی پرونده برای تحقیق به کلانتری محل فرستاده می‌شد مأمور کلانتری سوار بر خودروی پلیس به محل زندگی این زوج می‌رفت و از همسایه‌ها درباره دعوا و درگیری‌شان تحقیق می‌کرد یا برای آنها احضاریه می‌برد. از آنجا که در محله‌های شهر میبد همه یکدیگر را می‌شناسند، وضعیت طرفین دعوا بدتر می‌شد و همه به نوعی از اختلاف و درگیری آنها باخبر می‌شدند.

به این ترتیب مرد خانواده به‌خاطر شکایت همسرش به‌شدت شاکی می‌شد و می‌گفت که این زن آبروی مرا برده و باعث شده پای پلیس و دادگاه به زندگی‌مان باز شود و به همین دلیل این زن دیگر برای زندگی مشترک مناسب نیست! به این ترتیب خانواده‌ها نیز با یکدیگر درگیر می‌شدند و آتش اختلاف ۲ خانواده شعله‌ور می‌شد. با توجه به تجربه‌هایی که در زمینه مشاوره داشتم، به دادستان پیشنهاد دادم قبل از اینکه شکایت مطرح شده را به دادگاه یا کلانتری ارسال کنند و پای طرفین دعوا به دادگاه باز شود واحدی را راه‌اندازی کنیم که این شکایت‌ها قبل از دادگاه و کلانتری در آنجا بررسی شود. با راه‌اندازی این واحد، آن را واحد میانجگیری و خانواده نامگذاری کردیم. با همکاری رئیس دادگستری میبد پرونده‌ها قبل از اینکه به دادگاه یا کلانتری برود و باعث آبروریزی طرفین دعوا شود ابتدا به واحد ما ارجاع می‌شد. در واحد میانجیگری خبری از احضاریه و پلیس نیست و بعد از مدتی احساس کردیم لزومی هم ندارد که این شکایت‌ها در محیط دادسرا مطرح شود و به همین دلیل مکان مذهبی‌ای به نام بیت‌الزهرا را برای بررسی این پروند‌ه‌ها و صحبت با زوج‌هایی که دچار اختلاف شده‌اند انتخاب کردیم. در بسیاری از این پرونده‌ها از طرفین می‌خواستیم که به دادسرا نیایند و بعد از نماز مغرب و عشا در بیت‌الزهرا حضور پیدا کنند تا به شکایت‌های آنها رسیدگی شود.

راه‌نو، ابتکار نو

بسیاری از زوج‌هایی که دچار اختلاف می‌شوند، با نهایت خشم به دادگاه می‌آیند و تنها خواسته‌شان این است که قانون تکلیف آنها را مشخص کند، اما در مرکز میانجیگری، علاوه بر قانون، اخلاق و شرع را نیز به‌کار می‌گیریم و با طرفین صحبت می‌کنیم. از آنجا که همکاران من در این مرکز روحانی هستند و در میبد یزد حرف‌های روحانیون در دل مردم بسیار اثرگذار است صحبت‌های آنها با زوجین بسیار تأثیرگذار بوده و بسیاری از آنها پس از این صحبت‌ها از شکایت خود صرف‌نظر می‌کنند. در برخی از این پرونده‌ها وقتی با زوج‌هایی که در زندگی‌شان دچار اختلاف شده‌اند صحبت می‌کنیم متوجه می‌شویم که مشکلات مالی یکی از علت‌های مهم این اختلافات است. برخلاف دادگاه که به‌دلیل کمبود زمان کمتر به اصل مشکل طرفین کار دارد ما این مشکلات را مورد توجه قرار می‌دهیم و با کمک گرفتن از خیّرین سعی می‌کنیم مشکلات مالی آنها را مرتفع کنیم. حل این مشکلات گاهی با دادن وام‌های بلاعوض یا فراهم کردن مقدماتی برای شروع یک کار است که خوشبختانه خیّرین تا به امروز از ما حمایت کرده‌اند.

به اندازه کافی وقت داریم

در مرکز میانجگیری هیچ محدودیتی نداریم و مشاوران ما ساعت‌ها پای درددل زوج‌هایی که زندگی‌شان دستخوش طوفان اختلاف شده است می‌نشینند و همین گوش‌کردن به حرف‌های آنها تأثیر زیادی در نگرش مثبت آنها نسبت به ادامه زندگی د‌ارد. بارها شاهد بوده‌ایم که زوج‌های جوان بعد از اینکه حرف‌های دلشان را به مشاوران بازگو کرده‌اند اختلافات را کنار گذاشته و به زندگی مشترک بازگشته‌اند. این یکی از نکات بارز و مثبت مرکز میانجگیری است. در دادگاه‌ها به‌دلیل کثرت پرونده‌ها شاهدیم که قاضی نمی‌تواند برای شنیدن حرف‌های طرفین دعوا بیشتر از یک زمان خاص و محدود صرف کند و باید در وقت مقرر نسبت به مختومه کردن پرونده و صدور حکم تلاش کند همین امر باعث می‌شود طرفین دعوا هیچ‌گاه فرصتی برای بیان مشکلات واقعی زندگی‌شان پیدا نکنند.

۱۲۱ پرونده از ۱۴۳پرونده

گاهی اوقات از زوج‌ها تعهد می‌گیریم که دیگر رفتارهای گذشته را تکرار نکنند و برای کسب اطمینان از تکرار نکردن این رفتارها، سعی می‌کنیم تا ۶‌ماه بعد از آشتی‌دادنشان با آنها ارتباط داشته باشیم و هر ۲۰روز یا یک‌ماه یک‌بار با خرید گل و هدیه و یا شیرینی برای سرکشی و پرسیدن احوالی از آنها به خانه‌شان می‌رویم و وضعیت زندگی‌شان را جویا می‌شویم. این کار تاکنون بسیار مؤثر بوده است و خوشبختانه بسیاری از این زوج‌ها با کنار گذاشتن اختلاف‌هایی که قبلا داشته‌اند زندگی خوبی را در پیش گرفته‌اند. از ۱۴۳پرونده طلاق که تشکیل شده بود موفق شدیم در ۱۲۱پرونده صلح و آشتی بین زوجین برقرار کنیم و آنها را از طلاق منصرف کنیم و با پیگیری‌های که انجام دادیم خوشبختانه آنها زندگی خوبی را در پیش گرفته‌اند.

در برخی از دعواهای زن و شوهری سعی می‌کنیم اجازه ندهیم کار به شکایت و تشکیل پرونده در دادگاه بکشد. به‌طور مثال وقتی یک زن با مراجعه به مرکز میانجیگری از رفتار بد همسرش شکایت می‌کند همکاران ما در تماس با همسر این زن اعلام می‌کنند که همسر شما برای شکایت به دادگاه آمده است، اما ما اجازه طرح شکایت نداده‌ایم تا با حضور شما مشکل را حل کنیم. با این روش تقریبا هر روز شاهدیم که ۸ مورد شکایت به رضایت منتهی می‌شود.

پیشگیری قبل از درمان

یکی از مشکلات اصلی و مهم که باعث بروز اختلاف بین زوجین می‌شود آشنا نبودن با مهارت‌های زندگی است. مهارت‌هایی که آگاهی نداشتن نسبت به آنها می‌تواند اختلافات عمیقی را بین زوج‌ها ایجاد کند و این اختلاف و فاصله هر روز بیشتر شده و بعد از مدتی منجر به جدایی شود. ۲۷آسیب مهم در کمین خانواده‌هاست و آشنایی با این آسیب‌ها، هنر خوب زندگی کردن و مهارت‌های زندگی می‌تواند سلامت یک زندگی مشترک را تضمین کند. از آنجا که همیشه پیشگیری بهتر از درمان است کلاس‌هایی را برای زوج‌هایی که به تازگی زندگی مشترکشان را آغاز کرده‌اند برگزار می‌کنیم و ضمن معرفی آسیب‌هایی که در کمین خانواده قرار داد و هرکدام از آنها، به‌طور مثال فضای مجازی، می‌توانند زندگی را تلخ کنند آنها را با مهارت‌های زندگی آشنا می‌کنیم. در این کلاس‌ها به زوج‌های جوان قرآن و گلدان هدیه می‌دهیم و به آنها تأکید می‌کنیم اگر در زندگی‌شان دچار اختلاف و مشکل شدند قبل از مراجعه به دادگاه و کلانتری و طرح شکایت، مستقیما به واحد میانجیگری و خانواده مراجعه کنند تا ما اختلاف و مشکل آنها را برطرف کنیم. تاکنون برای ۱۲۰۰زوج جوان کلاس برگزار کرده‌ایم و خوشبختانه تا به امروز درصد بسیار کمی از آنها در زندگی‌شان با مشکل و اختلاف مواجه شده‌اند که آنها نیز بعد از مراجعه به مرکز میانجیگری این اختلاف‌ها را کنار گذاشته‌اند. برای حضور زوج‌های جوان که زندگی‌شان را به‌تازگی آغاز کرده‌اند جلساتی با سردفتران ۴دفتر ازدواج در میبد برگزار کرده‌ایم و آنها ملزم شده‌اند هر زوج جوانی که برای ثبت ازدواج به دفتر مراجعه می‌کند با معرفی‌نامه نزد ما بیایند و در کلاس‌های مهارت‌های زندگی حضور پیدا کنند. البته این حضور اجباری نیست ولی بیش از ۹۰درصد زوج‌های در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند. در مرکز بیت‌الزهرا که برای میانجیگیری اختصاص داده‌ایم ۱۴۰صندلی قرار دارد و با توجه به مذهبی بودن این مکان، بسیاری از زوج‌ها با دلی آرام در آن حضور پیدا می‌کنند.

روحانیت باید وارد عمل شود

در مجموعه، ۱۰نفر در این طرح همکاری دارند و همه روحانیون محله‌های مختلف نیز درصورت نیاز با ما مشارکت می‌کنند. به‌طور مثال اگر یک زوج در زندگی‌شان با مشکل و اختلاف مواجه شدند و زندگی‌شان در آستانه فروپاشی قرارگرفت بلافاصله موضوع را با روحانی محل زندگی آنها درمیان می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که به خانه این زوج رفته یا آنها را به خانه خود دعوت و برای کنار گذاشتن اختلافات، میانجیگری کند. این کار بسیار مؤثر بوده و با ریش‌سفیدی روحانی و بزرگ محل بسیاری از زوج‌ها اختلافات را کنار گذاشته‌اند. معتقدم روحانیون باید در منبرها از آسیب‌های اجتماعی که در کمین خانواده‌ها قرار دارد سخن بگویند و با آیات و روایات آن را برای مردم تبیین کنند. با بیان این موضوعات در منبرها این آسیب‌ها کاهش پیدا می‌کند و معتقدم این یکی از وظایف مهم روحانیون است. من در منبرها بیشترین وقت را به موضوع خانواده و آسیب‌های در کمین آن اختصاص می‌دهم و این بهترین زمانی است که می‌توان این موضوع را مطرح کرد.

شناسنامه

وقتی در کودکی برای تأمین هزینه‌های تحصیل به زیلوبافی می‌رفتم و کارمی کردم استادم حاج‌آقا قدرتی که پدر دو شهید است قصه‌های مذهبی برای من تعریف می‌کرد و با افزایش دستمزد مرا تشویق می‌کرد که برای نماز جماعت به مسجد بروم. بعد از مدتی مکبر مسجد شدم و علاقه‌ام به روحانیت بیشتر شد و از سوم راهنمایی نیز وارد حوزه علمیه شدم و درکنار تحصیل در حوزه‌علمیه، در مقطع کارشناسی‌ارشد حقوق جزا فارغ‌التحصیل شدم. با محبتی که مردم میبد نسبت به من دارند امسال در انتخابات شوراهای شهر میبد به‌عنوان نفر اول انتخاب شدم و امیدوارم بتوانم در شورای شهر نسبت به حفظ کیان خانواده‌ها تلاش کنم. ما ۶برادر هستیم و من فرزند پنجم خانواده هستم. در کنار زیلوبافی نماز استیجاری هم می‌خواندم. امروز که صاحب یک دختر ۲۰ساله و پسر ۱۵ساله هستم زندگی‌ام برپایه تفاهم و ایثار و گذشت بنا شده است. همسرم با وجود آنکه سال‌ها در غربت زندگی کردیم ولی همشه با گذشت و مهربانی در کنارم بوده و در زندگی مان سعی می‌کنیم به توصیه و دستورات قرآن و ائمه اطهار(ع) عمل کنیم.

یک خاطره شیرین

چندی قبل یک زوج جوان که از دادگاه خانواده حکم طلاق نیز گرفته بودند برای اجرای صیغه طلاق می‌خواستند به دفترخانه مراجعه کنند. در صحبتی که با مرد خانواده داشتم متوجه شدم او محبت زبانی و کلامی را به خوبی نمی‌داند و تاکنون جمله محبت‌آمیزی نیز به همسرش نگفته است. از او خواستم باتوجه به اینکه قبل از جاری شدن صیغه طلاق، زن و شوهر هستند همسرش را با خودرو به دفترخانه ببرد و در طول مسیر از او طلب حلالیت کند و اجازه ندهد این جدایی با دلخوری همراه شود. با این روش او را وادار کردم تا در آخرین لحظات، جملات محبت‌آمیز به همسرش بگوید. در طول مسیر این مرد از همسرش عذرخواهی کرد و از او طلب حلالیت کرد و بیان این جملات باعث شد تا دل هردوی آنها خالی از کینه شده و به جای دفتر طلاق راهی خانه شوند و خوشبختانه امروز صاحب فرزند شده و زندگی خوبی در کنار هم دارند.

ایران فقط تهران نیست

متأسفانه صدا و سیمای ما در بروز این اختلافات تأثیرگذار است. مسئولان در ساخت برنامه‌های تلویزیونی و سریال‌ها هیچ‌گاه شهرستان‌ها را درنظر نمی‌گیرند و تصور می‌کنند همه جای ایران مثل تهران است. در سریال‌ها زندگی خانواده‌ها را با فرهنگی که بیشتر در تهران رواج دارد نشان می‌دهند و کمتر به اخلاق و شعائر اسلامی در آن پرداخته می‌شود. در برخی از برنامه‌ها شاهدیم که مجری یا میهمان برنامه با افتخار از سحرخیزی و ورزش صبحگاهی که هر روز انجام می‌دهد سخن می‌گوید اما هیچ‌گاه بیان نمی‌کند صبح‌ها قبل از هرکاری نماز صبح به جا می‌آورم و با توکل برخدا روز را آغاز می‌کنم. علاوه بر آن حضور برخی از بازیگران یا مجری‌های تلویزیونی که بارها در زندگی مشترک با بن‌بست مواجه شده و طلاق گرفته‌اند عاملی برای ترویج این نوع زندگی‌ها شده است.

جای خالی تقوا در زندگی

بیشترین عامل بروز اختلاف در میان زوج‌ها دور شدن از اعتقاد و تقواست. تجربه‌ای که در این مدت در صحبت با زن و شوهرهایی که با هم اختلاف پیدا کرده‌اند کسب کرده‌ام این واقعیت را برای من روشن کرده است که هرچقدر تقوا در میان زوج‌ها کاهش پیدا کند آسیب‌ها بیشتر می‌شود. در بسیاری از اختلاف‌های زن و شوهری که گاهی با فحاشی و ضرب و شتم نیز همراه است متوجه می‌شویم که آنها نماز نمی‌خوانند یا مال حرام وارد زندگی‌شان شده است یا احکام و اخلاق اسلامی را رعایت نمی‌کنند. همچنین کم شدن حوصله و بی‌صبری زوج‌ها از دیگر عوامل بروز اختلاف میان آنهاست و کنترل نکردن زبان در این میان تهمت و فحاشی را به همراه دارد. شناخت تفاوت‌های بین زن و مرد در یک زندگی مشترک بسیار مهم است و مرد باید بداند که در مقابل او زن قرار دارد که با او متفاوت است. در گذشته ریش‌سفیدی بسیار مورد احترام بود و آنها با پادرمیانی، اختلاف‌ها را پایان می‌دادند اما امروز این فرهنگ کمرنگ شده و زوج‌ها با نخستین اختلاف راهی دادگاه می‌شوند درحالی‌که دادگاه و قاضی فقط حکم می‌دهد و فرصتی برای ریش‌سفیدی ندارد.

بازگشت از لبه پرتگاه

سعید و همسرش از زوج‌هایی بودند که با راهنمایی‌های حجت‌الاسلام آقایی از طلاق فاصله گرفتند

سعید زندگی‌اش را مدیون راهنمایی‌های حجت‌الاسلام آقایی می‌داند. زندگی‌ای که در آستانه فروپاشی قرار داشت اما امروز در کنار همسرش روزهای شیرینی را تجربه می‌کند. این جوان میبدی یکی از کسانی است که در مرکز میانجیگری و خانواده زندگی‌اش متحول شد و جنگ و دعوا و قهر جای خود را به آشتی و لبخند داد. او از آن روزها و تغییری که به واسطه حرف‌ها و نصایح حاج آقا آقایی برای او رقم خورد اینگونه می‌گوید: مشکلی با همسرم داشتم که شاید بسیاری از خانواده‌ها با آن درگیر باشند. همسرم از همان سال‌های اول زندگی بسیار حساس و زودرنج بود. وقتی همراه هم به میهمانی یا مجلس جشن می‌رفتیم احساس می‌کرد منظور همه حرف‌هایی که در آنجا زده می‌شود او بوده و به‌نوعی همه حرف‌ها را به‌خودش ارتباط می‌داد. خیلی زود عصبانی می‌شد. برای همین سعی می‌کردیم کمتر به منزل بستگان برویم. این رویه روزبه‌روز بدتر می‌شد و حتی به پرتاب اشیا و شکستن شیشه نیز کشیده شده بود. البته من هم به‌نوعی مقصر بودم و به همسرم می‌گفتم همه حرفهایی که شنیده‌ای دروغ است و آنها را رها کن. حرف‌های من تأثیر کوتاهی داشت و او دوباره عصبی می‌شد. گاهی اوقات شب‌ها از منزل بدون اطلاع خارج می‌شد و به منزل پدری‌اش می‌رفت. نمی‌دانستم چه کار کنم و زندگی‌مان هر روز تلخ‌تر می‌شد.

وقتی با حجت‌الاسلام آقایی آشنا شدم موضوع را با ایشان درمیان گذاشتم و خواستم تا به من راهکاری ارائه کند. ایشان گفتند که علامت‌های بیماری روحی و روانی در همسر شما وجود دارد و باید آن را درمان کنید. ابتدا این حرف‌ها را قبول نکردم و می‌گفتم همسرم هیچ بیماری‌ای ندارد. بعد از مدتی خانواده همسرم او را نزد خودشان بردند تا مدتی تنها باشد اما فایده‌ای نداشت و دعواها و قهرها طولانی‌تر شدند. سرانجام خانواده همسرم به این نتیجه رسیدند که دخترشان باید درمان شود و این همان چیزی بود که آقای آقایی گفته بود. تحت نظر روانپزشک همسرم درمان شد و آرامش پیدا کرد و با پیشنهاد همسرم از حاج آقا آقایی دعوت کردیم تا هر ۲هفته یک‌بار به خانه ما بیاید و برای ما صحبت کند. این پیشنهاد همسرم بود و صحبت‌های ایشان بسیار در ما تأثیرگذار بود. همیشه تأکید می‌کردند که مشکل شما در بسیاری از خانواده‌ها وجود دارد و با یک درمان ساده می‌توان از بروز فاجعه جلوگیری کرد. مشکلات ما از آبان‌ماه سال گذشته پایان یافت و صحبت‌های حاج آقا آقایی در من و همسرم مؤثر بود و خوشحالم که زندگی‌مان دوباره سرو سامان گرفته است.

 

منبع: همشهری آنلاین