موشکافی یک “اگر”

حجت الاسلام ابوالفضل امامی

حجت الاسلام ابوالفضل امامی

متن سخن آقای روحانی

«یک نکته بسیار ساده بگویم، ما سه میلیون و ۳۰۰ هزار بیکار داریم و اگر در سال ۱۰ میلیون توریست وارد کشور شود ۱۳/۶ درآمد ارزی و چهار میلیون اشتغال درست می‌شود. یعنی باید یک حرکت صحیح در یک مسئله اقتصادی و اجتماعی «ما می توانیم» بیکاری را حل کنیم.»

نتیجه این سخن

آقای روحانی: اگر ۱۰ میلیون گردشگر در سال، آنگاه ۴ میلیون شغل. طبق آمار خود دولت روحانی، تعداد ۲۰ میلیون گردشگر در ۴ سال این دولت وارد ایران شده است که باید ۸ میلیون شغل تنها از راه گردشگری، تولید کرده باشد.

رمزگشایی از «اگر» روحانی

درست است که این جمله با «اگر» مشروط شده است؛ اما سه مساله، این تعلیق  و اگرمندی را لغو می کند:

۱. گوینده پس از این جمله شرطیه، با گفتن «ما می توانیم» این تعلیق را (دست کم به اندازه رفع بیکاری یعنی سه میلیون و سیصد هزار + متقاضیان جدید کار در این دولت) از بین برده است؛

۲. از این گذشته، با تحقق شرط در حد ۲۰ میلیون گردشگر، جمله مشروط با «اگر» باز هم در حد نصف وعده داده شد، رفع شرط شده است.

۳. گوینده در مقام برشمردن احتمالات ریاضی نیست، بلکه در جایگه نامزد ریاست جمهوری و ارائه برنامه برای رفع بیکاری بوده است، بنابراین، اگر یک «اگر» غیر واقعی بیان کرده است، در صدد فریب مردم بوده است و اگر «اگر» موهوم و فریبکارانه نبوده است، باید پاسخگو باشد.

اشکالات محاسباتی وعده روحانی

۱. کاملا بدیهی است که تولید شغل وابسته به تحقق ۹۹۹۹+۱ گردشگر نیست و با جوش آمدن آب که امری صفر و یک و ناشی از ۹۹+۱ درجه است، تفاوت دارد. لذا نمی توان گفت که چون ۹۹۹۹ به اضافه یک گردشگر در سال وارد نشده است، وعده یاد شده محقق نخواهد شد؛ بنابراین به نسبت تعداد گردشگر، باید وعده محقق شود.

۲. به فرض این که ۱۰ میلیون گردشگر، مبلغ ۱۳/۶ میلیارد دلار در ایران «هزینه» کنند؛ باز هم کل این مبلغ، «درآمد» نیست؛ و تنها حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد آن سود خالص یا درآمد است و بقیه هزینه و سرمایه اولیه صرف شده است؛ بنابراین کل آن به کار اشتغال زایی نمی آید.

۳. آقای روحانی می گوید که این تعدادگردشگر سبب ۱۳/۶ میلیارد درآمد ارزی «و» ۴میلیون شغل می شود. این سخن نادرست اندر نادرست است. مگر این که کلام ایشان را بر خلاف ظاهر، توجیه کنیم و بگوییم ۴ میلیون شغل، علاوه بر این درامد ارزی نیست، بلکه ناشی از آن است.

۴. با مبلغ ۱۳/۶ میلیارد دلار، امکان تولید چهار میلیون شغل، با مفهومی که مخاطب سخن آقای روحانی از شغل دارد (کار مستمری که در برابر مزد است وجود ندارد و حداکثر ۸۵۰ هزار شغل تولید می شود. (هزینه متوسط تولید هر شغل، حدود ۵۰ میلیون تومان یعنی حدود ۱۶ هزار دلار).

۵. محاسبه و پیش بینی فقط در هواشناسی نیست و دولتی که با این قاطع سخن از امکان تحقق این میزان گردشگر و تولید این میزان درآمد و شغل سخن می گوید، می تواند با تخصیص اعتبار، طرح های اشتغال زایی را راه اندازی کند و سپس از درآمد به دست آمده تخصیص بودجه کند. دست کم برای ۲۰ درصد از احتمالی که در سخن رئیس جمهور آمده است؛ یعنی سالانه برای یک میلیون شغل که «تنها و تنها از راه درامد گردشگری» حاصل می شود، اعتبار در نظر بگیرد.

محاسبه عینی مساله

اگر با خوش بینی، هزینه متوسط گردشگری برای ۱۰ روز در ایران را حدود ۲۰۰۰ دلار بدانیم؛ که چنین نیست؛ زیرا بسیاری از گردشگران از عراق و … می آیند که چنین مبلغی خرج نمی کنند. اما اگر چنین باشد، سهم شرگت کارگزار، از کل مبلغ دریافتی، تقریبا ۱۵ تا ۲۰ درصد یعنی دست کم ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار است و حدود ۴۰۰ یورو هزینه بلیت هواپیما است که ممکن است متعلق به ایران یا خارج باشد. ما نصف و نصف می گیریم؛ یعنی از این ۴۰۰ دلار، ۲۰۰ دلار برای هواپیمایی ایران در نظر می گیریم. سهم آژانس و نصف پول بلیت می شود مبلغ ۴۰۰ دلار که اساساً وارد ایران نمی شود و کلا مبلغ ۱۶۰۰ وارد ایران می شود. اگر نصف این مبلغ را سود خالص از این گردشگری بدانیم و بتوانیم همه این ۸۰۰ دلار را صرف تولید شغل کنیم، کل مبلغی که می تواند برای تولید اشتغل استفاده شود، حدود ۱۶ میلیارد دلار. البته کاملاً محاسبه ما کاملاً خوشبینانه است؛ وگرنه همان عدد ۱۳/۶میلیارد دلار آقای روحانی به عنوان «آورده» و نه به عنوان «درآمد»، به واقعیت نزدیک تر است.

اگر بخواهیم برای تولید هر شغل پایدار، متوسط پنجاه میلیون تومان را در نظر بگیریم (که در مجموع محاسبه خوشبینانه ای است و معاون علمی فناوری رئیس جمهور در سال ۹۲ هزینه تولد هر شغل را ۱۶۰ میلیون تومان اعلام کرده است) و کاسب  های درآمد این گردشگری (حمل و نقل، مغازه داران، هتل داران و …) را متقاعد کنیم که همه این سود را برای تولید اشتغال به کار بگیرند، تنها امکان تولید ۵۰۰ هزار شغل است که البته این امر (تزریق کل سود برای تولید اشتغال) غیر منطقی و نشدنی است. پانصد هزار شغل، آن هم با هزار خوشبینی، کجا و  ۴ میلیون شغل کجا؟ آقای روحانی با این منطق رای گرفت.

معنای شغل، اشتغال و بیکاری

تا سال ۱۳۸۳ تعریف شاغل در مرکز آمار ایران، عبارت بود از فردی که در هفته مرجع، حداقل دو روز کار کرده است. اما در سال ۱۳۸۳، برای «انطباق با تعاریف جدید و استانداردهای بین المللی که توسط سازمان بین المللی کار ابلاغ می شود»، این تعریف به حداقل یک ساعت کار در هفته مرجع تغییر کرد. برخی این تغییر را به دولت احمدی نژاد نسبت دادند، در حالی که در دولت قبل انجام شد.

شاید منظور از ایجاد ۴ میلیون شغل در صورت ورود ده میلیون گردشگر در سال، همین تعریفی مرکز آمار (یک ساعت کار در هفته مرجع) است؛ نه ایجاد شغل به معنایی که مردم می فهمند. طبق آمارهای خود دولت، هرگز ۸ میلیون شغل با تعریف یک ساعت کار در هفته نیز در چهار سال دولت آقای روحانی ایجاد نشد.