سیر و سیاحت در اسلام

حجت‌الاسلام سید اسماعیل شاکر

  • حجت الاسلام و المسلمین سید اسماعیل شاکر اردکانی/ امام جمعه اردکان

بسمه تعالی
از نظریه های پذیرفته شده در نزد دین شناسان، سازگاری معارف اسلام با فطرت بشر است. ساده تر آنکه دین اسلام با هر آنچه فطرت پاک و سالم انسانی با آن سازگاری داشته باشد موافق است و بر آن مهر تایید زده، حتی گاهی تبلیغ می کند.
از باب مثال گریستن در مرگ عزیزان و فراق دوستان از امور فطری است و حتی اگر دستوری بر جواز آن وجود نداشت چون با فطرت آدمی سازگار است مخالفتی با آن نشده و گاه در معارف دین نشانه انسانیت و علامت سلامت وجدان برشمرده شده است.
سیر و سیاحت و مسافرت و درس آموزی و عبرت گیری از شهرها و روستاها و اماکن تاریخی و مذهبی با آن همه آثار و برکات نیز امری فطری و عقلایی است و از دیرباز مورد توجه بشر بوده و از این باب می توان بدان توصیه و سفارش نمود؛ حتی اگر دستوری دینی بر آن صادر نشده باشد. چه رسد به آنکه در معتبرترین منابع دینی ما یعنی آیات قرآن و کلمات معصومان به آن توجه و تاکید شده و از آثار و برکات آن صحبت به میان آمده است.
نمونه آنکه در قرآن کریم تعابیر «سیروا فی الارض» ، «اولم یسیروا» و «سیروا» بیش از ده مرتبه ذکر شده و با این تعابیر تحریک آمیز دستور سیر و سفر و عبرت گیری و درس آموزی از تاریخ و جغرافیای اقوام گذشته را صادر نموده است.
در روایات اهلبیت (علیهم السلام) نیز درباره سیاحت و مسافرت و آثار و آداب آن، بصورت ویژه اشاره شده که در فواید و برکات سفر تنها به دو روایت کوتاه و پر محتوا اشاره می رود:
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: سافروا تصحّوا، سافروا تغنموا ترزقوا؛ مسافرت کنید که باعث سلامت، کسب غنیمت و رزق و روزی می شود. (المحاسن، ج ۲ ، ص ۳۴۵)
از امیرالمومنین (ع) نیز نقل شده: مسافرت کنید که در آن پنج فایده است: اندوه زدایی، درآمد زایی، دانش و تجربه افزایی، ادب آموزی و همراهی با شرافتمند. (مستدرک الوسایل، ج ۸ ، ص ۱۱۵)
به نظر می رسد یکی از برکات مشترک همه سفرها و سیر و سیاحتها تجربه اندوزی و پختگی است که شاعر ماهر «صایب تبریزی» با تمثیلی ملیح بدان اشاره رفته:
سفر برون برد از طبع مرد خامی ها کباب پخته نگردد مگر به چرخیدن
اما علاوه بر پختگی و تجربه اندوزی که وجه مشترک همه سفرهاست؛ سیر و ساحت در هر منطقه ای آثار و نتایج خاص خود را به دنبال دارد. در جایی با دیدن آب و سبزه و مناظر خیره کننده طبیعت؛ چون آبشار و غار و کوه و درّه، و رود و دریا، شکوه و عظمت پروردگار بی همتا جلوه می کند و روح و جسم انسان شاداب و با نشاط می گردد که در احادیث معصومان هم وارد شده که؛ «نگاه به دریا عبادت است و دیدن سبزه شادی و نشاط می آورد.» (المحاسن، ج ۱ ، ص ۱۴)
و اما مسافرت و سیاحت در مناطقی دیگر، تاریخ گذشته را بر ببیننده خود مجسّم می نماید و سرگذشت پیشینیان و آداب و رسوم و شیوه زندگی شان را چنان بر او آشکار می سازد که گاه حالت یگانگی و احساس حضور و بودن در میانشان به بازدید کننده دست می دهد!
پر واضح است که درک چنین احساسی با مطالعه تاریخ گذشتگان و خواندن کتابهایی که درباره میراث کهن نوشته شده محقق نمی شود. کجا می توان نشستن در گوشه اتاق و مطالعه سرگذشت پیشینیان را با قدم زدن در یک یک بافتهای تاریخی و محله های قدیمی که در و دیوارش شاهد لحظه به لحظه زندگی مردمان پیشین و حوادث تلخ و شیرین آنها بوده، مقایسه کرد!؟
خواندن کجا جایگزین دیدن می شود و مطالعه را چه به مشاهده که با آن سنجیده شود!؟
و چه به حق گفته اند که؛
آنچه یک دیدن کند ادراک آن سالها نتوان نمودن با بیان
در روایات اهلبیت (ع) آمده که: «دیدن بر دانستن فضیلت و اثری برتر و بیشتر دارد؛ چرا که حضرت موسی (ع) وقتی شنید قومش گوساله پرست شدند ناراحت شد، اما وقتی از میقات برگشت و واقعیت شنیده را با دیده مشاهده کرد، چنان تحولی به او دست داد که از شدّت غضب، الواح را بر زمین زد و برادرش هارون را عتاب و خطاب نمود!» (تفسیر عیاشی، ج ۲ ، ص ۲۹)
آری این است تفاوت مطالعه جغرافیا و تاریخ گذشتگان با بار سفر بستن و دیدن واقعیت زندگی و لمس و درک میراث فرهنگی و ابنیه کهن تاریخی و مذهبی آنها.
پس از بیان اهمیت سیر و سیاحت یاد کنیم که کشور عزیز ما ایران همانطور که از نظر دارا بودن برخی منابع و معادن کم نظیر و گاهی بی نظیر است؛ در عرصه گردشگری نیز انصافاً دارای ظرفیت های کم نظیر و گاه استثنایی است. بافت ها و ابنیه تاریخی که گاه انسان را به قرنها پیش از ظهور اسلام می برد و تاریخ زندگی و سلوک بشر را چنان با زبان حال شرح می دهد که احساس حضور و حالت بودن در میانشان به انسان دست می دهد.
و در این میان کویر مرکزی ایران «استان یزد» از اولین شهرهای خشتی جهان، با بناهایی تاریخی که گاه قدمتش به سه هزار سال می رسد، از نظر ظرفیت های گردشگری و سیر و سیاحت در خیلی جهات ممتاز است و گردشگران و سیاحان را به خود جذب و گاه شیفته می کند.

ردشگری که تنها به هدف وقت گذرانی و تفریح و تفرّج سفر نمی کند و دغدغه آشنایی با میراث فرهنگی و تاریخ گذشتگان را در سر می پروراند، نمی تواند از بناهای استثنایی و میراث درخشان فرهنگ و تمدن بشری موجود در استان یزد بگذرد و بویژه از ظرفیتهای گردشگری و تحقیقی شهرهای تاریخی چون «میبد و اردکان» چشم پوشی کند.
گردشگران کنجکاو و مسافران جستجوگر و علاقمند به میراث گذشتگان و تمدن کهن بشریت، غیر از یزد و اردکان و میبد و ابرکوه و برخی مناطق دیگر این استان کویری، دیگر کجا می توانند این همه بناهای تاریخی و مذهبی را یکجا با این حجم و تراکم گیر آورند و از آن توشه علم و تحقیق و تجربه و عبرت و البته تفریح و تفرج برگیرند!؟
نظیر مسجد جامع کبیر یزد و امیر چخماق و باغ دولت آباد و مدارس علمیه خان و مصلا را کجا می توان پیدا کرد؟ آیا کاروانسرای شاه عباسی، برج کبوتر خانه و چاپارخانه و نارین قلعه چند هزار ساله را جز در میبد ؛ دیار دانشمندان تاثیر گذار و مردمان سخت کوش و پر تلاش، و شهر گل و سفال ایران می توان یافت!؟
خانه آقا زاده، گنبد عالی، یخچالهای خشتی و سرو چند هزار ساله را جز در ابرکوه، کجا می توان دید و از آن لذت و عبرت برد!؟
در کجا غیر از اردکان «نگین کویر ایران» نمونه بناها و جاذبه های گردشگری و توریستی و حتی طبیعی چون زیارتگاه چک چک، خانه افضلی، منارجنبان خرانق، پارک ملی سیاه کوه، خانه آیت الله خاتمی، دربند مجد العلما، مساجد قدیمی چون چرخاب و جامع و زیرده، آب انبارهای احمد آباد و بناهای شگفت و تاریخی عقدا چون مسجد جامع و حوزه علمیه و خانه میرزا رضا و … را هر چند با زحمت و پیمودن مسافت می توان پیدا کرد!؟
به نظر می رسد جمع این همه ابنیه تاریخی و فرهنگی، و اجتماع این تعداد جاذبه های گردشگری و طبیعی، و از همه برتر و بالاتر وجود و حضور مردمان خونگرم و متدیّن و میهمان نواز، با فرهنگی غنی و عالی، و با دارا بودن سرمایه معنویِ وجود رجال و مشاهیر و عالمان و بزرگان تأثیر گذار و گاه بی نظیر، جز در نگین کویر ایران «اردکان» و میبد و یزد که همه را دارالولایه و دارالعباده نامیده اند، یافت نخواهد شد!

حضور مسافران و هموطنان عزیز را به شهر اردکان؛ دیار نیکان و فرزانگان و مردمان متدیّن و با فرهنگ و ولایی گرامی می داریم و از درگاه خداوند متعال برای همه آنها سفری خوش و پر خاطره، همراه با عافیت و صحت مسألت می نماییم.