ادعای موسوی بجنوردی درباره دیدار با یکی از نزدیکان امام زمان(عج)!

او در این گفت‌وگو به خاطره‌ای مربوط به اواسط سال ۱۳۵۶ اشاره کرده که همراه دو پسر امام خمینی به لبنان سفر کرده بود و در قهوه‌خانه‌ای در شهر بعلبک با یک کف‌بین برخورد می‌کنند: «یک مرد عرب آمد و به ما سلام کرد و به حاج‌آقا مصطفی گفت دستت را ببینم و سپس پشت گردنش را دید

یکی از نزدیکان و همراهان دولت تدبیر و امید که طی ۱۰۰ روز گذشته صحبت‌های عجیب و غریبی را در مجامع عمومی مطرح کرده، محمد موسوی بجنوردی، روحانی برجسته جناح اصلاح‌طلب است.

به گزارش جهان،موسوی بجنوردی  در گفت‌وگو با نشریه آسمان به بیان خاطره‌ای پرداخته که کمتر از خاطره‌های هاشمی‌رفسنجانی جنجال درست نکرد.

او در این گفت‌وگو به خاطره‌ای مربوط به اواسط سال ۱۳۵۶ اشاره کرده که همراه دو پسر امام خمینی به لبنان سفر کرده بود و در قهوه‌خانه‌ای در شهر بعلبک با یک کف‌بین برخورد می‌کنند: «یک مرد عرب آمد و به ما سلام کرد و به حاج‌آقا مصطفی گفت دستت را ببینم و سپس پشت گردنش را دید و از حاج‌آقا مصطفی پرسید اسم مادرتان چیست و بعد خطاب به حاج‌آقا مصطفی گفت شما همین امسال فوت می‌کنید و آرزویت را نمی‌بینی. سپس به سمت حاج احمدآقا رفتند و با ایشان نیز همین کار را کرد و سپس به حاج احمدآقا گفت که شما آرزوی ایشان را می‌بینی و بسیار بالا می‌روی و سپس به طرف من آمد. من در آن لحظه ترسیدم و با خودم گفتم الان می‌خواهد بگوید که تو هم می‌میری.

به من گفت: دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد. من بسیار خوشحال شدم که درباره مردن من چیزی نگفت. در آن سفر من مادرخرج بودم و هنگامی که می‌خواستم پول ایشان را بدهم یک دفعه دیدیم که ایشان نیست و هیچ کدام از سه نفرمان ایشان را ندیدیم و انگار زمین سوراخ شد و او رفته بود.

از مسؤول آنجا سراغ این فرد را گرفتیم و او نیز او را نمی‌شناخت و ندیده بود کجا رفته است. دقیقا حدود یک ماه بعد از این حادثه حاج‌آقا مصطفی فوت کردند. خانم دکتر طباطبایی همسر حاج احمدآقا نیز بعد از فوت حاج احمدآقا تعریف کردند ۲ هفته مانده به عید نوروز [سال ۱۳۷۴] حاج احمدآقا به منزل آمدند و گفتند آن کسی که به داداش گفته بود که امسال فوت می‌کنی آمده ایران و به من گفته عید نوروز امسال نیستی و فوت می‌کنی. دقیقا همین اتفاق نیز افتاد و قبل از عید نوروز حاج احمدآقا فوت کردند. خیلی مایل بودم ببینم ایشان چه کسی است و فکر کردم شاید جزو اَبدال هستند؛ جزو آن ۷۰ نفری که خدمت امام زمان می‌رسند و از خیلی چیز‌ها خبر دارند.

طبق این خاطره، آقای بجنوردی به مخاطب اینگونه القا کرده که ۳۶ سال قبل، «دانش بی‌پایان» ایشان از طرف یکی از افراد مرتبط با امام زمان(عج) تایید شده است! 

********

محمد موسوی بجنوردی از اعضای مجمع روحانیون مبارز در گفتگو با سایت جماران مدعی شده است که «ولایت فقیه» زائیده قانون اساسی جمهوری اسلامی است.

به گزارش رجانیوز، در بخشی از این مصاجبه موسوی بجنوردی در پاسخ به این سئوال که ” در فقه سیاسی امام خمینی حوزه اختیارات ولی فقیه، در چارچوب قانون اساسی و نه فراتراز آن تعریف می‌شود؟” گفت: بله! ولی فقیه خود پدیده و زاده قانون اساسی است. در واقع، این، یکی از اصول قانون اساسی است که، ولی فقیه را ایجاد و تأسیس کرده است.
این سایت خبری که با بودجه موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) اداره می شود، همانند برخی جریانات منحرف مذهبی مدعی است که ولایت فقیه زائیده جمهوری اسلامی که امام خمینی (ره) بارها تصریح کردند که ولایت فقیه از قرن ها پیش در حوره فقهی شیعه مورد بحث بوده است.
این سایت همچنین در معرفی موسوی بجنوردی آورده است وی از شاگردان امام خمینی (ره) بوده است. قابل ذکر است موسوی بجنوردی، پدر زن سیدحسن خمینی نیز می باشد. او چندی پیش به نقل از یک کف بین اعلام کرده بود که علمش پایانی ندارد!
اظهارات انحرافی درباره موضوع ولایت فقیه در حالی است که بنیانگذار انقلاب اسلامی در کتاب ولایت فقیه می فرمایند :
اصل بحث ولایت فقیه تازگی ندارد و از قرن ها پیش در حوزه ها و کتب فقهی فقهای شیعه مورد بحث بوده است و ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آن ها موجب تصدیق می شود و چندان نیاز به برهان ندارد.
امام خمینی (ره) در نامه مورخ ۱۶/۲/۱۳۶۶ خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای درباره حدود وظایف ولی فقیه فرمودند: «اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید غرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضّه به نبی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ یک پدیده بی معنا و محتوا باشد.

اشاره می کنیم به پیامدهای آن که هیچ کس نمی تواند ملتزم به آن ها باشد؛ مثلاً خیابان کشی ها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چارچوب احکام فرعیه نیست، نظام وظیفه و اعزام الزامی به جبهه ها و جلوگیری از ورود و خروج ارز و جلوگیری از ورود یا خروج هر نوع کالا و منع احتکار در غیر دو سه مورد و گمرکات و مالیات و جلوگیری از گران فروشی، قیمت گذاری و جلوگیری از پخش مواد مخدر و منع اعتیاد به هر نحو از غیر مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد و صدها امثال آن که از اختیارات دولت است…

باید عرض کنم حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ است، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است. حاکم می تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند، حاکم می تواند مساجد را موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی که ضرار باشد در صورتی که رفع، بدون تخریب نشود، خراب کند.

حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یک جانبه لغو کند و می تواند هر امری را چه عبادی و یا غیر عبادی که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت می تواند از حج که از فرایض مهم الهی است در موقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند». صحیفه نور، جلد ۲۰، صفحه ۱۷۰ و ۱۷۱٫
آیت الله مصباح یزدی نیز در کتاب «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه» معنای ولایت فقیه و رابطه این جایگاه با قانون را تفسیر کردند.

در بخشی از این کتاب آمده است: ولی فقیه ملزم و مکلف است که در چارچوب ضوابط و احکام اسلامی عمل کند و اصلاً هدف از تشکیل حکومت ولایی، اجرای احکام اسلامی است.

ما در اسلام چنین ولی فقیهی نداریم که فوق هر قانونی بوده و قانون، اراده او باشد. اما اگر منظور قوانین موضوعه باشد که قانون اساسی هم از جمله آنهاست، برای پاسخ به این سوال باید دید اصولاً به چه دلیل رعایت یک قانون و عمل به آن بر ما لازم است؟ و آیا هر قانونی به صرف اینکه قانون است ما ملزم به پذیرفتن و تن دادن به آن هستیم؟

در ادامه این بحث آمده است: اعتبار یک قانون از ناحیه ی خدا و دین می آید. اگر قانونی از خدا و دین سرچشمه نگیرد نزد ما اعتباری ندارد. بنابراین اگر قانونی را همه ی مردم یک کشور و حتی همه مردم دنیا هم رای بدند ولی هیچ منشاء دینی و خدایی برای او وجود نداشته باشد از نظر ما معتبر نیست و ما خود را ملزم و مکلف به رعایت آن نمی دانیم.

بنابراین قانون به خودی خود هیچ اعتباری ندارد حتی اگر همه مردم به آن رای داده باشند. البته همان افرادی که رای داده اند یک تعهد اخلاقی به لزوم رعایت آن دارند ولی آنهایی که رای نداده اند هیچ تعهدی درقبال آن ندارند و آنها هم که رای داده اند تنها تعهد اخلاقی دارند وگرنه تعهد شرعی و حقوقی در مورد آنها نیز در کار نیست.

آیت الله مصباح یزدی در ادامه آورده است: اگر ما قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی ایران را معتبر می دانیم نه به لحاظ این است که قانون اساسی یک کشور است و درصد زیادی از مردم به آن رای داده اند بلکه به این دلیل است که این قانون اساسی به امضاء  و تایید ولی فقیه رسیده و ولی فقیه کسی است که به اعتقاد ما منصوب از جانب امام زمان(عج) است و امام زمان (عج) نیز منصوب از جانب خداست و همانطور که حضرت در مقبوله عمربن حنظله فرمود رد کردن حکم ولی فقیه رد کردن حکم امام معصوم است و رد کردن حکم معصوم نیز رد کردن حکم خداست. و اگر غیر این باشد و امضاء و تایید ولی فقیه در کار نباشد قانون اساسی ارزش و اعتباری برای ما ندارد.

آیت الله مصباح یزدی همچنین به برخی از عملکردهای امام خمینی (ره) اشاره کرده که بیانگر آن است محدوده ولایت فقیه منحصر به آنچه در قانون اساسی آمده، نیست: در عملکرد حضرت امام خمینی(ره) نیز شواهدی بر این مطلب که محدوده ولایت فقیه منحصر به آنچه در قانون اساسی آمده نیست، وجود دارد.

مثلاً دستور تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام و دخالت در امر قانون گذاری، دستور تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی و… که به دستور امام خمینی (ره) تشکیل شدند و در قانون به چنین چیزی اشاره نشده است. و اینکه امام در هنگام تنفیذ ریاست جمهور منتخب مردم می گویند: من ایشان را نصب می کنم. و این حرکت امام بر خلاف آن چیزی بود که در قانون اساسی آمده است زیرا در قانون نیامده که رهبر رئیس جمهور را نصب می کند.

همانگونه که در سخنرانی ها و همچنین نوشته های امام وجود دارد ایشان از نظر تئوری قائل به ولایت مطلقه فقیه بودند. فقیه در چارچوب و محدوده ی ضوابط شرع مقدس اسلام و بر اساس مصالح جامعه اسلامی می تواند در هر امری که لازمه اداره حکومت است در صورت نیاز تصمیم بگیرد و عمل کند. و قبلاً نیز اشاره کرده ایم که مقتضای ادله ای که ولایت فقیه را اثبات می کنند نیز اطلاق ولایت مطلقه فقیه است و هیچ آیه و روایت و دلیل و برهانی بر محدودیت ولایت فقیه در چارچوب قانون اساسی وجود ندارد.