ماجرای برخورد روحانی میبدی با رقص مختلط در پارک غدیر میبد
به طرف مکان پخش صدای موسیقی برای تذکر حرکت کردم. ماشینی را مشاهده کردم که درب آن را باز و صدای ضبط را بسیار زیاد کرده بودند، زن ومرد هم با هم میرقصیدند! متعجب و ناراحت شدم.
- حجت الاسلام و المسلمین شیخ عباس رضایی
برای نوشتن این یادداشت، فرصتی جور نمیشد، اما به خاطر اهمیتی که داشت، هر چند دیر، اما بر خود لازم دیدم آن را نوشته و در اختیار دوستان قرار دهم.
این اتفاق برای روز “سیزده به در” است، روزی که با خانواده به پارک غدیر رفتیم، فرصتهایی که با لباس روحانیت برای حضور میان مردم از آنها استفاده میکنم و به نظرم بسیار هم موثر و مفید بوده است.
صبح تا ظهر، در پارک اتفاق خاصی نیفتاد، همیشه و همه آنهایی که به این محیطها رفت و آمد میکنند و دغدغه حفظ شئونات اسلامی را دارند، با صحنهها و حرکتهای ناهنجار زیادی روبرو میشوند، که اگر زبانشان را به تذکر باز نکند، مطمئناً صحنه را خالی و ماندن را تحمل نمیکنند.
بعد از صرف نهار اما اتفاق جدیدی افتاد، معمولا برای “برخی” از افراد، در مکانهای عمومی بعد از نهار اول شروع سرمستیها است، اینها شکمشان که سیر میشود به جای شکر، کفران نعمت میکنند. زنی موتور سوار را دیدم که در پارک دور میزد، از ظاهر و پوشش او معلوم بود میبدی نیست، ولی قطعا فامیل یکی از میبدی هاست که به او موتور داده اند. چند خانواده که با موتور سوار نسبت داشتند او را تشویق هم میکردند.
ده دقیقه بعد صدای ترانه وصدای کف زدن فضای پارک را پر کرد. هر چه خواستم توجیه کنم که شاید از موسیقی هایی هست که وزارت ارشاد تایید کرده و…، دیدم که جور درنمی آید و به طرف مکان پخش صدای موسیقی برای تذکر حرکت کردم. ماشینی را مشاهده کردم که درب آن را باز و صدای ضبط را بسیار زیاد کرده بودند، زن ومرد هم با هم میرقصیدند! متعجب و ناراحت شدم. (این طور تداعی نشود که اشتباه دیدهام و یا متوجه نبودهام، باور کنید واقعا چند زن همراه با یک مرد میرقصیدند)
با سرعت به طرفشان رفتم و با حالتی جدی اما دوستانه گفتم: آقا فقط شما داخل پارک نیستی، دیگران هم هستند. این همه جوان نگاهشان به ناموس شماست …
با بیشرمی هر چه تمام تر گفت: حاج اقا بگذارید نفس بکشیم، رهامون کنید، بذارید یه سیزده به در خوش باشیم، زن و دختر خودمه میخوام برقصند.
با این حرف که از سر بی غیرتی گفته میشد، عصبانی شدم، اما باز با متانت ولی با صدای بلند تر گفتم: دیگران هم میخواهند آزاد و خوش باشند و نمیخواهند در گناه شما شریک باشند در ثانی شما اینقدر غیرت نداری که ناموست جلوی چشم دیگران می رقصد؟!
خانمش جواب داد: حاج آقا شما و دیگران نگاه نکنید. (جالب است بدانید که این گفتگوها در حالی انجام میشد که نه نوار خاموش شد و نه رقصشان قطع شد)
اینجا بود که صدای اعتراض مردمی که اطراف ما بودند نیز بلند شد، رقص تقریبا قطع شد ولی ترانه هنوزبود. یکدفعه راننده به طرف ماشین دوید و ضبط را خاموش کرد، اما نه به احترام مردم و تذکر بنده، بلکه با دیدن ماشین نیروی انتظامی…
از این جا رفتارها متفاوت شد، همین که مامور نیروی انتظامی به راننده گفت مدارک خودتان را بیاورید، شروع کرد به التماس کردن و گفت: ما یه اشتباهی کردیم، حاج اقا هم تذکر دادند، ما هم گفتیم چشم! دیگه این حرفها که ندارد !!!
بعد از جمع شدن این بساط، مامور نیروی انتظامی چند دقیقه ای ماند تا مطمئن شود تکراری صورت نمیگیرد. بعد از تشکر از او پرسیدم از کدام ناحیه هستید؟ جواب داد از پاسگاه بفروئیه …
غرض از نوشتن این یادداشت این بود که اهمیت و لزوم بودنِ قوه قهریه در کنار زبانهای گویا برای اصلاح جامعه را جدی بگیریم. مردم ما همیشه از معضلاتی اینچنینی رنج میبرند و دوست ندارند دچارش باشند، اما همیشه و مطمئناً اکثر مواقع زبان به اعتراض و تذکر نمیگشایند، و این به خاطر تبعاتی است که نمیخواهند دچارش شوند.
اما وقتی برای مردم متدین و دغدغهمند شرایط تذکر لسانی جور باشد، هستند تعداد زیادی که نسبت به اصلاح جامعه خود، کوتاهی نکنند. اگر همیشه و مخصوصاً در زمان شلوغی پارکها و مکانهای تفریحی، نیروی انتظامی و یا گشت امنیت اخلاقی مکان ثابتی در آنجا داشته باشد، بسیاری از معضلات اجتماعی در نقطه شروع از بین میروند.
به این معنی که، بسیاری از مهاجرین و غیربومی ها، به علت نداشتن آشنا و همراهی در این شهر غریب، به پارک و بوستانها روی میآورند و همین اختلاط اجتماعی، فضا را محیای تبادل فرهنگی زیادی میکند. این تبادل فرهنگی وقتی با انحراف برخی از بومیها نیز همراه شد، نقطه شروع خوبی میشود که زبان بسیاری را میبندد.
در انتها با تشکر از کار خوب نیروی انتظامی در پارک غدیر، امیدوارم انشاءالله این مسئله پر رنگتر دنبال شود.
این یعنی غیرت دینی
خدا شما را حفظ کند که به آیه شریفه ( قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی = بگو: من شما رابه یک پند، موعظه می کنم و آن اینکه ، فقط به خاطر خدا دو به دو یا تک تک قیام کنید) عمل نمودید
اگر هر کسی به وظیفه دینی خود در امربمعروف و نهی از منکر عمل کند بزودی چهره زیباتری از شهر اسلامی خواهیم داشت ان شاء الله
تشکر از اقدام به موقع شما
شرمنده برخی هم شدید البته… چون افراطی گری در آورده اید… فردا توی سایتشون به شما و میبدما حمله می کنند بی شک !!!
احسنت بسیار کار خوبی کردید در ضمن مطمئن باشید اگر با تذکر اول شما توجه نکردند اگر با تذکر های زبانی دومی و سومی و… دهمی…. دیگران مواجه بشوند حتما در رفتار خود تجدید نظر می کنند البته بدون قوه قهریه هم میشد / اخیرا هم یه طرح ۷۰۰۰ نفری نامحسوس رو را انداختن که مخالفم/ اگه اونا هم با مثل شما امر به معروف و نهی از منکر لسانی بدن خیلی بهتره
بزرگترین نیاز مکان های تفریحی و شلوغ، محل ثابت نیروی انتظامی هست. متاسفانه از این قبیل اتفاقات برای خیلی از بچه های انقلابی افتاده و پلسی نبوده که حرفشون پیش بره
اخلاص عباس خیلی برام عزیزش می کنه؛ شیخ عباس رضایی عزیزم!
من میبدی هستم و فیروزاباتی هستم
. ولی انصافا فرهنگ ما میبدی ها خیلی پایینه چه توی رانندگی چه در پارک چه فضاهای تفریحی و عمومی و خصوصی
/ تاسف باید خورد
اقای رضایی من اگه بخوام برم توی گشت یا امر ب معروف و نهی از منکر توی حوزه هم تحصیل میکنم شما میتونید برام کاری کنید هرکار کردم جور نشد خواهش میکنم
آقای حسنی منظور شما از فرهنگ پایین چیست
از سخن شما خیلی چیزها می شود برداشت کرد
یکی اینکه خدایی ناکرده ما از پدر ومادر بی فرهنگی متولد شده ایم که توهین به پدر ومادرمان است
دوم اینکه باید بی غیرت باشیم تا با فرهنگ شویم
سوم همسرمان را برای مردم به شکل عروسک در آوریم
و…….
با تشکر از حجت الاسلام رضایی
که امر به معروف و نهی از منکر را زنده کردند
واقعا نمیشه باور کرد چطور یه نفر حاظر میشه مادر یا خواهر یا دخترش رو در تیرس نگاه مردم قرار بده … چطور یه انسان در حد حیوان پست و بی شرم میشه … خدا رحمشون کنه
با سلام
مرحبا به شیخ عباس رضایی که بنده از ایشان نمونه دیگری از این تذکرات هم در منطقه کافی آباد سراغ دارم که به همراه حاج آقای عبادی داشتند
و در همینجا پیشنهاد می دهم (همانطور که بارها این پیشنهاد را در جمعهای خصوصی دوستان مطرح کردم) که تمامی آمرین به معروف و ناهیان از منکر که مورد بی مهری واقع شده اند را در یک مراسم عمومی دعوت کرده و از آنها تجلیل نمائیم.
تا هم در تقویت روحیه انها مؤثر باشد و هم موجی ایجاد کند که سایر مردم هم به این واجب فراموش شده روی آورند.