زمان انقلاب، میبد فقط ۲۰۰ خط تلفن داشت

گفتگو با سید کاظم جوادیان

  • حدود ۱۴۰ سال پیش، الکساندر گراهام‌بل دست به اختراعی زد که تحول شگرفی در دنیا ایجاد کرد؛ تلفن! این اختراع اگرچه به سرعت در دنیا گسترش یافت اما ۷۰ سال طول کشید تا پای آن به میبد باز شود. شاید نسل فعلی این گونه فکر کند که تلفن از ابتدا به شکل کنونی بوده اما مصاحبه گروه تاریخ شفاهی میبد با یکی از قدیمی‌ترین کارمندان مخابرات شهرستان میبد، علاوه بر آنکه این گزاره را ابطال می‌کند، نشان می‌دهد که مخابرات میبد چه روند رشد و بلوغ شنیدنی و جالبی داشته است. آنچه در ادامه ملاحظه می‌فرمایید، مصاحبه گروه تاریخ شفاهی میبد با آقای سید کاظم جوادیان است. او که خود در زمره قدیمی‌ترین کارمندان حال حاضر مخابرات میبد محسوب می‌شود، فرزند مرحوم سید عباس جوادیان (دومین کارمند مخابرات شهرستان میبد) است. آقای سید عباس جوادیان مهرماه سال گذشته جان به جان آفرین تسلیم کرد اما در زمان مصاحبه(۹۲/۴/۱۷)، در قید حیات بودند اما عوارض ناشی از کسالت مانع از سخن گفتن ایشان بود.

مصاحبه‌کنندگان: سید مصطفی میرمحمدی، بهنام دهقانی/ پیاده‌سازی: سمیه فلاح/ ویراستار: حامد فلاحی

IMG_2619

آقای سید کاظم جوادیان

  • در ابتدا خود را معرفی کنید.

بنده سید کاظم جوادیان متولد سال ۱۳۱۹ هستم.

  • پدر جنابعالی چه نقشی در مخابرات میبد داشت؟

پدر بنده، سید عباس جوادیان متولد ۱۳۰۰ می‌باشد. وقتی ۵ ساله بودم، پدرم به صورت رایگان به مدت چهار سال در مرکز مخابرات میبد، مشغول به کار شد. وقتی حسن‌آبادی، رئیس مخابرات یزد به منزلمان آمد، مادر بنده در حضور ایشان درخواست تعیین حقوق ماهیانه کرد؛ بنابراین آقای حسن‌آبادی به مشکل خانواده ما رسیدگی کرد و حقوق پدر بنده ماهیانه ۷۰ تومان تعیین شد؛ بدین ترتیب ایشان دومین کارمند بعد از سید هاشمیان بود.

بعد از مدتی ۱۰ خط تلفن از استان یزد برای فروش به میبد آمد؛ به جز حاج رزاق، حاج یحیی صادقی، شیخ محمود شریعت، حاج محمود ماشاءالله و در محله مهرجرد آقاعلی گلشن پدرزن دکتر آیت‌اللهی، میرزا تقی شاه‌محمدی و آقاعلی یاسایی کسی توان خرید آن را نداشت؛ کسی مهارت سیم‌کشی خطوط تلفن را نداشت، بنابراین شخصی به نام علی ده‌بالایی برای این کار به میبد آمد؛ او به پشت بام خانه مشترکین می‌رفت و بدون داشتن تیر برق، به وسیله سیم‌های فلزی، انشعاب‌های خطوط تلفن را به مرکز مخابرات وصل می‌کرد؛ در حدود ۲۰۰ شماره تلفن بدین صورت کار کرد و بعد از آن، خطوط خودکار از طریق منزل وزیری (جنب بانک ملی کنونی) وارد مخابرات میبد شد. بنابراین برای اولین بار ۱۰ خط تلفن وارد میبد شد و مبلغ آن ۱۰۰ تومان بود؛ مشترکین می‌بایست دستگاه تلفن را از مخابرات دریافت کنند.

در آن زمان شماره تلفن وجود نداشت؛ حتی در خطوط یزد از سیم فلزی استفاده می‌شد؛ چوب‌های نازکی برای خطوط تلفن به کار می‌رفت و عیب آن این بود که بر اثر باد و طوفان، خیلی زود شکسته می‌شد و مجبور بودیم سیم‌های تلفن را در مسیر میبد تا دو راهی طبس و تا نزدیکی‌های اشکذر به سختی تعمیر کنیم؛ حتی بعضی وقت‌ها مجبور می‌شدم تنها با وسیله نقلیه دوچرخه، دنباله سیم‌ها را تا یزد طی کنم. در یکی از روزهای طوفانی، در روستای حجت‌آباد، چوب‌ها میان شن فرو رفته بود، بنابراین بنده به همراه پدرم تلاش زیادی برای بیرون کشیدن چوب کردیم.

فقط در قسمت بالای کاروان‌سرا یک خط اردکان و یزد قرار داشت؛ برای مثال اگر کسی از شهر یزد، درخواست تماس با میبد را داشت، بدین‌گونه بود که پدر بنده می‌بایست مشترکان را در جریان تماس تلفنی قرار دهد تا به مخابرات بیایند و تماس برقرار شود.

IMG_2613

  • آیا چنین شیوه‌ای باعث قطعی بیش از حد تلفن نمی‌شد؟

درست است؛ برای مثال ممکن بود سیم‌های خط تلفن که از پشت بام خانه‌ها عبور می‌کرد، آسیب ببیند؛ در آن زمان به دلیل وجود موتور برق، چندین مرتبه دچار برق‌گرفتگی شدم.

  • آیا تا قبل از ورود تلفن به میبد، وسیله‌ای مشابه آن وجود داشت؟

بله؛ تلگراف بود که در صدرآباد اردکان و همچنین در روبروی امام‌زاده سید صدرالدین قنبر استفاده می‌شد.

  • نحوه کار با تلگرافِ نسل قدیم، چگونه بود؟

زیاد به خاطر ندارم؛ اما با استفاده از یک شیء شبیه چکش، تلگراف می‌نوشتند؛ این وسیله، سیم تلفنی نیز داشت؛ دستگاه تلگراف تنها در یک مکان به عنوان مرکز قرار می‌گرفت؛ افرادی مانند نورالله حیدری و علی‌جان مسؤولیت آن را بر عهده داشتند.

  • نحوه کار تلگراف‌خانه واقع در مرز میبد و اردکان چگونه بود؟

در آن زمان شخصی به نام سید عباس اهل ده‌آباد، در این تلگراف‌خانه کار می‌کرد و مسؤولان آن، طبق امور محوله به هر منطقه‌ای انتخاب می‌شدند.

  • اولین تلفن‌های شماره‌ای بدون نیاز به ارتباط با مخابرات در میبد به چه زمانی بر می‌گردد؟

این تلفن‌ها در اوایل انقلاب وارد میبد شد. قبل از آن، خطوط تلفن دو سیم‌دار که نیمه خودکار یا هندلی نام داشت، وارد عرصه مخابرات شد؛ فرق آن با تلفن‌های تک سیم‌دار این بود که وقتی چنین تلفن‌هایی را به منازل می‌آوردند، مشترکان مجبور بودند به عمق نیم متر تا یک متر زمین را در کناری حفر کنند و تکه‌ای از سیم فلزی را در آن قرار دهند تا این سیم‌ها به مخابرات متصل شود. خصوصیت خطوط نیمه خودکار این بود که برای ایجاد بار منفی داخل زمین، باید خاک حفر شده، مرطوب باشد تا سیم‌ها با بار منفی کار کند. بعد از آن که نسل خطوط نیمه خودکار به اتمام رسید، به طور مستقیم، این دو سیم از مخابرات راهی منازل می‌شد.

  • اولین شماره‌های تلفن چند رقمی بود؟

احتمالاً اولین شماره‌های تلفن در میبد، چهار رقمی بوده است.

IMG_2614

مرحوم سید عباس جوادیان

  • بعد از انقلاب، استقبال مردم میبد برای خرید خطوط تلفن چگونه بود؟

پدر بنده با اجبار برای مردم، خط تلفن می‌گرفت و سیم‌کشی آن را بر عهده داشت. مسؤولین مخابرات میبد، وقتی خواستند دستگاه ۱۰۰۰ شماره‌ای بیاورند، به دنبال مشتری بودند بنابراین سید عباس تلفنچی به مرحوم حاج محمود اسلامی پیشنهاد داد که ۱۰ خط تلفن بخرد، اما مرحوم اسلامی گفت که هیچ نیازی به ۱۰ خط تلفن ندارد. پدر بنده با اجبار، آن خطوط تلفن را به وی داد؛ مرحوم اسلامی نیز تعدادی از خطوط تلفن را به اقوام و خویشان واگذار کرد و یک خط آن را به قیمت ۱۷۰ تومان فروخت و زمینی خرید و این زمین را دوباره به قیمت مناسبی فروخت.

  • هزینه تماس‌های برون‌شهری چگونه بود؟

نرخ همه تماس‌ها از طریق تعرفه قبض، مشخص می‌شد. برای مثال قبض تلفن برای هر ماه ۳ تومان بود، اما بعدها این نرخ افزایش یافت. نرخ تماس با مسافت‌های طولانی جداگانه بود و به صورت دستی حساب می‌شد؛ این نوع قبض‌ها توسط پدر بنده به درب منازل آورده می‌شد؛ جالب اینجا بود که بعضی از اهالی مهرجرد، قبض تلفن را با مبادله گندم و… پرداخت می‌کردند. برای مشترکانی که بی‌بضاعت بودند، سعی می‌کردم با پرداخت قبوض آن‌ها، تلفن را قطع نکنم. اما کسانی که بدهکار بودند تلفنشان قطع می‌شد.

  • نحوه قطع شدن تلفن‌ها چگونه بود؟

نحوه قطع کردن تلفن‌ها به گونه‌ای بود که از ساعت ۱۰ شب تمامی خطوط تلفن قطع می‌شد. همچنین عوامل طبیعی نیز در قطع ناخواسته تلفن‌ها دخیل بود؛ یک دفعه رعد و برق، ۷ خط تلفن را سوزانده بود و نزدیک بود که پدر بنده در حالی که بر روی میز چوبی کنار خطوط تلفن نشسته بود، آسیب ببیند.

  • آیا در زمان قبل از انقلاب، کسی با قصد و نیت سوء، اقدام به تخریب سیم مخابرات می‌کرد؟

خیر؛ اما بچه‌ها با سیم‌های نازکی سیم‌های فلزی خط تلفن را به یکدیگر می‌بستند و وقتی این دو سیم به هم متصل می‎‌شد تمامی تلفن‌های منازل در محله مهرجرد به صدا در می‌آمد. یک‌بار یادم هست در محلی تقریباً ۱۵ سیم تا بیابان ادامه پیدا می‌کرد که در مسیر آن یک پسته‌زار بود، بچه‌ها در داخل درخت پسته رفته و سیم‌های قلیان را به همه سیم‌ها متصل کرده بودند؛ در آن هنگام پدر بنده به مشهد رفته بود و من به جای وی کار می‌کردم، هر روز به مدت بیش از یک ماه برای پیدا کردن دنباله سیم بر پشت بام خانه‌ها و باغات می‌رفتم و به حدی این کار را تکرار کردم که همه اهالی مرا می‌شناختند؛ به طور مرتب همه سیم‌ها را تست می‌کردم اما متوجه علت خرابی خطوط تلفن نمی‌شدم؛ بالاخره در این باغ پسته در حال بررسی مکان قطعی بودم که ناگهان متوجه شیء درخشانی شده و متوجه شدم که سیم‌ها به دور چوب پیچانده شده است.

  • تا زمان انقلاب چند خط تلفن بود؟

قبل از انقلاب، حدود ۲۰۰ خط تلفن، فعال بود. از ابتدا حدود ۱۰ خط تلفن بود و بعد از انقلاب تا ۵۰۰ شماره افزایش یافت؛ شماره‌ها بر طبق پلاک تعیین می‌شد. به طور مثال با کاغذهای رنگی، اسامی مشترکین را می‌نوشتند و در حدود ۱۰ دستگاه متصل به یکدیگر در کنار هم بودند و مشترکان به واسطه این دستگاه‌ها می‌توانستند تماس تلفنی برقرار کنند.

  • قبل از انقلاب بیشتر چه قشری از جامعه دارای خط تلفن بودند؟

بیشتر قشر ثروتمند، خط تلفن داشتند اما بعد از واگذاری ۷۰ خط تلفن، قشر متوسط شهر نیز دارای خط تلفن شدند چرا که مسؤولان مخابرات، برای فروش خط تلفن به مردم اصرار زیادی می‌کردند تا مردم به مخابرات جذب شوند.

  • در پایان اگر خاطره‌ای دارید بفرمایید.

در یک روز سرد زمستان، از صبح تا غروب بنده به تنهایی به دنبال سیم پاره شده، می‌گشتم؛ در نزدیکی اشکذر برای چندین مرتبه سیم تلفن را وصل کردم، اما دوباره پاره می‌شد؛ تا در نهایت در هنگام تاریکی آسمان این سیم تعمیر شد. وقتی به میبد رسیدم با وجود اینکه هنگام کار از دستکش چرمی استفاده می‌کردم اما به اندازه‌ای هوا سرد بود که دست‌هایم سرمازده شده بود.

یکی از آن روزها، تا ساعت ۸ شب جهت تعمیر سیم‌های تلفن تا نزدیکی شهر یزد به دنبال سیم خراب شده، رفتم هنگام ورود به میدان میرچخماق به سید ماشاءالله گفتم که مواظب موتورسیکلت باشد ولی به دلیل این‌که گواهینامه نداشتم، توسط پاسبان بازداشت شدم و سید ماشاءالله در میدان منتظر بود. وقتی به کلانتری رسیدم مسؤول آن‌جا، پاسبان را به خاطر اینکه مرا بازداشت کرده، سرزنش کرد و فردای آن روز به میبد بازگشتیم.

حدود ۶۴ سال پیش، مخابرات به عرصه زندگی مردم وارد شد و به واقع زحمات زیادی برای مخابرات میبد کشیده شد.

مطلب مرتبط: درگذشت دومین کارمند مخابرات شهرستان میبد +عکس