به حفظ و حراست بناهای تاریخی میبد اصلا توجهی نمی شود/ برای آثار تاریخی خودمان هیچ ارزشی قائل نیستیم

شهرستان میبد یکی از ظرفیت های بزرگ گردشگری در کشور می باشد که به قولی تمام گزینه های مورد توجه در آثار تاریخی مانند ارگ، قلعه، آب انبار، آسیاب، چاپارخانه و … را در خود دارد.

به گزارش میبدما؛ این موضوع اما مورد توجه ویژه برای جذب گردشگر به صورت حرفه ای در ما نشده و با صنعت گردشگری به صورت کامل روتین و کلیشه ای برخورد می کنیم، در حالی که امروزه یکی از پولسازترین و اقتصادی ترین صنعت های مرسوم در جهان همین صنعت گردشگری می باشد. در ادامه، گردشگری در میبد را از نگاهی ویژه و در گفتگو با یکی از افرادی که سال هاست به عنوان «تورلیدر» در این بخش فعالیت می کند، بررسی کرده ایم. گفتگوی میبدما با یک تورلید میبدی را در ادامه می خوانید:

 

لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
علی زارعی متولد ۴۲ و اهل محله محمودآباد میبد هستم. ابتدا کارمند استانداری یزد بودم و سپس در تأمین اجتماعی به کار مشغول شدم که از سال ۹۱ و همزمان با بازنشستگی رسماً راهنمای توریست هستم.
البته تورلیدری را از سال ۷۰ آغاز کرده‌ام و مثلا در قالب هیئت‌های زیارتی برای کشور سوریه با یک یا دو اتوبوس از سمت ترکیه می‌رفتیم. ولی از پایان آذر سال ۹۰ که کارت گردشگری با زبان انگلیسی را گرفتم کارم را با عنوان راهنمایی توریست آغاز کردم هم داخل ایران و داخل یزد و هم تورهایی را در کشورهای متعددی داشته‌ام و در مجموع به ۲۷ کشور مسافرت کرده‌ام و در حال حاضر نیز تورهایی به سمت میبد، خرانق، چک‌چک، کرمان، اصفهان و کاشان و … می‌برم.

 

فعالیت شما در ارتباط با موسسه خاصی در کشور است یا خیر؟
در این مورد بگذارید کمی توضیح دهم. به لحاظ سابقه طولانی و تورهای زیادی که اجرا داشتم، هر توری اجرا می‌کنم در مورد زبان یا نحوه ارائه اطلاعاتی که می‌دانستم، از گردشگران نظرخواهی می‌کنم حتی در مورد رانندگی خودمان هم نظرخواهی می‌کنیم. در این صورت هم اصولاً وقتی این مدل گردشگر به ایران می‌آید خودش تماس می‌گیرد و برنامه گردشگری خود را انتخاب می‌کند. یکی نیز از طریق هتلی هست که در یزد ارتباط دارم، فروش تورهای خارجی آنجا نیز دست من است و توریست‌هایی که وابسته به توری نیستند را صحبت کرده و جذب می‌کنیم و مسیرها و ضوابط خود را برایشان کاملاً تشریح می‌کنیم. در کل بگویم با آژانس خاصی ارتباط ندارم و مدل کار تورلیدری بنده این‌گونه است.
تور لیدرها همه مثل هم نیستند و برخی نیز امتیازهای خاصی دارند و یا می‌توانند کسب کنند. مثلاً مجوزهایی دارند که می‌توانند تورهای VIPرا اجرا کنند، مثلاً سفیران مختلف کشورها را می‌توانند پشتیبانی کنند. یکی از افرادی که در حال حاضر این مجوز را دارد بنده هستم.

 

نقطه‌ضعف‌های صنعت گردشگری در میبد را در چه چیزهایی می‌بینید؟
ضعفی که من در میبد و استان یزد دیدم در بخشی مربوط به ضعف مدیریتی می باشد. همین چند روز پیش در میبد به همراه همسرم به چند هتل معروف میبد رفتیم. در یکی از آنها اول به یکی از همین هتل‌های سنتی رفتیم که در موقع ورود خانم و آقایی را درِ ورودی دیدیم که نشسته بودند، با ورود ما، آن خانم و آقا با خونسردی فقط نگاه کردند و گفتند که اگر غذا می‌خواهید فعلاً آماده نیست و ساعت ۷ بیایید. در هتل دیگر، با اینکه تابلویی مبنی بر تعطیلی هتل زده نشده بود، به علت تعمیرات خارج از سرویس دهی مناسب بود و در سومی اصلا کسی به سراغ ما نیامد که درخواست ما را بشنود و رسیدگی کند.
انگار که من توریست بودم حالا خارجی یا داخلی، این نوع برخورد نشان می‌دهد که مدیریتی در این موضوع نداریم و اصولا اهمیتی به موضوع مدیریت کردن نیروهای تحت امر در این اماکن داده نشده است.

 

ضعف کار در محور مدیریت را در چه چیزی می‌بینید؟
ببینید، چند عامل دست‌به‌هم می‌دهد که میبد بوم‌گردی داشته باشد. برخی می‌بینند که چند اتوبوس تور کنار شاه‌عباسی یا نارین قلعه ایستاده و فکر می‌کنند بوم گردی بزنند تا این جمعیت توریست را جذب کنند و درآمدی هم داشته باشند در حالی که اینجا نیاز به تخصص نیز هست. دیگر به این فکر نمی‌شود که این توریست ممکن است گذرا آمده باشد و حتی یک آب‌معدنی نخرد و بروند. یک لیدر همراه این توریست هست که در هر شهر بنا به برنامه‌ای که برای آن‌ها ریخته شده، گردش می‌کنند و به مکان‌های مختلف کشور می‌روند و این بستگی به آژانسی دارد که توریست با آن‌ها قرارداد دارد.
به‌نوعی می‌توانم بگویم برخی چشمشان روی حقیقت بسته می‌شود و فقط ظاهر کار را می‌بینند. به قول امام صادق علیه‌السلام که می‌فرمایند: وقتی عاشق چیزی می‌شوید چشم شما روی آن بسته می‌شود.
تعداد زیاد بوم گردی باعث اشباع این موضوع می‌شود و کارایی خود را از دست می‌دهند. آن بوم گردی می‌تواند موفق باشد که با مدیریت درست خودشان با آژانس‌های تهران و خارج از کشور مستقیم تور وارد کشور کنند و از آن‌ها بخواهند که مرکز استراحت را میبد بگذارند و خواب و خوراک آن‌ها را میبد قرار دهد و روز را در میبد بگرداند…


اگر مدیریت بوم گردی تخصصی باشد و همه‌چیزش نیز مهیا باشد، امکان اسکان و نگهداری توریست در شهر را داریم؟
بله و می‌توانیم جذب هم داشته باشیم. چون می‌آیند از شرایط کار شما و از مدیریت و مکان و محتوای خدمات شما خوششان می‌آید و بعد به دیگر دوستان خود نیز اطلاع می‌دهند. اکثر توریست‌ها و مخصوصاً خانم‌هایی که از ایران برمی‌گردند خاطرات و دیده و شنیده‌های خود را یادداشت و ثبت می‌کنند. این یادداشت‌ها را بازنویسی می‌کنند و بعد که به کشور خود رفتند یکی‌یکی بر اساس تاریخ و مکانی که رفته‌اند به کتابچه تبدیل می‌کنند.
این خیلی می‌تواند در جذب توریست مؤثر باشد، مثلاً هتل بوم گردی میبد و یا یزد را دیده و کارکنان خوب با برخورد خوب و اطلاعات خوب لیدری را دیده است، در برگشت به دیگر طالبان گردشگری ایران این خوبی‌ها را انتقال می‌دهد و دیگران هم طالب همین تجربه می‌شوند.
مدیریت به نظرم قبل از تخصص حرف اول را می‌زند. آدمی که مدیریت داشته باشد تخصص هم دارد ولی اگر مدیریت نباشد، برای زیرمجموعه نیز آموزشی در کار نیست. مدیر مدبر به کارمندش آموزش می‌دهد، آن‌ها را سازمان‌دهی می‌کند و نظم می‌دهد و وقتی توریست و گردشگر به مکانی وارد می‌شود، به‌راحتی می‌فهمد مدیریت این مکان موجب شده که همه‌چیز سر جایش قرار بگیرد. از نوع لباس پوشیدن تا نوع برخورد و نوع حرف زدن افراد در یک مجموعه پذیرایی موجب می‌شود توریست جذب شود و حتی آن را انتقال نیز بدهد.

 

این سوء مدیریت در جای دیگری از میبد هم مصداق دارد؟
بله؛ در میبد مثلاً نارین قلعه را ببینید. مدیریت بر آن را ببینید. متأسفانه کتابی که به زبان انگلیسی در مورد آن نوشته‌شده باشد وجود ندارد. یک سری چیزها هست که می‌دانیم اما باور کنید توضیحاتی هم که داده می‌شود ممکن است از طرف هرکسی به نحوی داده شود و همه نیز باهم متفاوت است. این‌یک ضعف بزرگ برای یک مجموعه چند هزارساله است.
نارین قلعه بر مبنایی برای زمان مادها هست که در سه مرحله حکومت کردند، این بنا در زمان ماد اول که حتماً بالغ‌بر بیش از ۵ هزار سال قبل است برمی‌گردد. ولی اطلاعات غیرواقعی مثل تابلویی که در این مکان زده‌اند و دیگر اطلاعات غلط مانند نهان کردن گنج‌های حضرت سلیمان در این مکان باعث ابهامات زیادی برای توریست‌ها نیز می‌شود.
این برای بنایی که به جرات قدیمی‌ترین بنای خشتی بزرگ در جهان است، بسیار باعث تأسف هست. مثلاً اگر به کشور رمانی بروید، در مکانی که ۳۵ سال قبل دیکتاتور آن کشور را اعدام کرده‌اند، بلیت می‌فروشند، آستانه تحمل برایش گذاشته‌اند و نمی‌توانید تا ۵۰ متری آن جلو بروید، در هند مثلاً بنایی هست که ارتفاع آن حدود ۷۷ متر است که بزرگ‌ترین بنای آجری دست‌ساز بشر است. ما در یزد باغ دولت‌آباد را داریم که ابتدا ۶۰ متر بوده که بعد از تخریب و بازسازی الآن ۳۳ متر است. نارین قلعه نیز به همین صورت خراب می‌شود و برای بازسازی نه اساتید آن هستند و نه فنّاوری ساخت آن موجود است و به همین صورت ناقص می‌شود، مردم هم برای بازدید داخل آن می روند و هرگونه خواستند با بنا برخورد می کنند. این یعنی ما برای آثار تاریخی خودمان هیچ ارزشی قائل نیستیم.
آثاری که امروز در دست ماست خیلی مهم است که حفظ شود، سال آینده و یا درزمانی نه‌چندان دور وقتی از بین رفت نشانه های تمدن ما از بین رفته است.

 

پیشنهاد شما چیست و باید چه کنیم؟
قبل از هر چیز باید بگویم، آفت جان گردشگری ایران یا آفت جان جاذبه‌های تاریخی ایران عدم توجه به آن‌هاست. وقتی یک سنگی یا خشتی کنده می‌شود و ما نمی‌توانیم جای آن بگذاریم از حالت سیستم اولیه خارج‌شده است.
وقتی یک خارجی در اطلاعات جستجو می‌کند و این بنا را رصد می‌کند به عشق دیدن این بنا می‌آید و وقتی به میبد می‌آید می‌بیند که قسمتی از بنا نیست و یا ناقص شده است و این موضوع باعث افت شدید استقبال آن‌ها می‌شود. اکثر جاذبه‌های ما به همین شکل در حال خرابی است.
حفظ و حراست و بازسازی این آثار در ایران بر عهده میراث فرهنگی است، این موضوع باید از طرف آن‌ها جدی گرفته شود. مثلاً الآن تنها دروازه باقی‌مانده غربی نارین قلعه همین کسنوا است. اگر شما بروید و نظری بیندازید می‌بینید که از موتور گرفته تا حتی خاور و ماشین باری در این مسیر تردد می‌کنند. اگر در کشورهای اروپایی باشد اصلاً در یک کیلومتری آن عابر پیاده را با محدودیت راه می‌دادند ولی اینجا متأسفانه این‌ها لحاظ نمی‌شود.
آفت دیگری که در این موردداریم، اصولاً این مکان‌ها به خاطر ارزانی خانه‌ها در اجاره افراد غیربومی و حتی غیر هم‌وطن است که بافت جمعیتی آنجا را به هم زده و وقتی یک توریست به آنجا می‌آید با افرادی برخورد می‌کند که فرهنگ میبدی و حتی فرهنگ ایرانی ندارند و این‌یکی از بزرگ‌ترین مشکلات در این محدوده‌ها هست.

 

راه کاری دارید برای نمونه بگویید؟
راه‌کارهایی داده‌ایم که یکی ایجاد آستانه تحمل برای این مکان‌ها هست. از یکجایی باید تردد را محدود کرد. مسیر جایگزین بگذارند و این محدوده‌ها را کنترل کنند. شورایی باید در میبد به وجود بیاید و یا حتی در یزد و یا در کشور، که این شورا قدرت و توان دخل و تصرف داشته باشد. مثلاً در جواب تخریب یک مکان و بنا تذکر دهد و در صورت ادامه برخورد قضایی را پیگیری کند و جلوگیری کند و اگر آسیبی زده‌شده جبران کند.
یکی دیگر از مشکلاتی که در میبد داشتیم نبود سرویس‌دهی مناسب در اطراف اماکن تاریخی است. مثلاً توریستی بیماری دیابت داشته، به این مکان که می‌رسیدیم به سرویس بهداشتی مثلاً کنار نارین قلعه می‌رفتند، می‌گفتند این دستشویی نه با نمای این مکان خوانا هست و نه درست‌کار می‌کند، آشغال ریخته شده و کثیف است.
حالا که بلیتی ۱۵ هزار تومان از خارجی می‌گیریم، یک نفر هم بگذاریم که به این سرویس‌ها رسیدگی کند و این موضوع برای جذب توریست هم بهتر است و به‌صرفه اقتصادی نیز هست.
نه‌تنها سرویس بلکه چند چیز دیگر هم در جذب توریست مؤثر است. قریب نزدیک به ۹۰ درصد می‌نویسند که ما به مکان‌هایی که وارد می‌شویم متصدی آنجا زبان نمی‌دانند و بروشورها و اطلاعات آنجا نیز اگر موجود باشد با زبان انگلیسی موجود نیست. ما حتی برای زبان انگلیسی هم منابع اطلاعاتی را آماده نکرده‌ایم و این تهیه کردن محتوا با زبان انگلیسی احترام گذاشتن به توریست است.
چیزی دیگری که در دست ما هم نیست فرهنگ‌عامه مردم است. مثلاً دیده‌ام که توریست از ماشین پیاده می‌شود و می‌خواهد به آن‌طرف خیابان برود، وسط خیابان می‌ایستم تا با اشاره به وسایل نقلیه سرعت خود را بکاهند تا گردشگران رد شوند ولی متأسفانه بارها و بارها می‌شود که سرعت خود را زیاد می‌کنند.
بارها شده است که با لفظ اشتباه کلمات انگلیسی را به توریست‌ها می‌گویند که گردشگر خارجی تعجب می‌کند که منظور از ادای این جمله اشتباه در این نقطه چیست و به چه دلیلی این کلمه ادا شده است. این موضوع باعث نمایاندن فرهنگ ما به‌صورت اشتباه به آن‌ها می‌شود.
مهم‌تر از همه آژانس‌های گردشگری هستند که فقط در حد بلیت‌فروشی هستند و اصلاً تخصصی درآوردن تور ندارند، شاید بهتر بگویم در حد زیر صفر هستند. کارشان را بلد نیستند، آموزش ندیده‌اند، مدیریت ندارند و نمی‌توانند تور پشتیبانی کنند. وقتی تور وارد نمی‌کنند، شب هم نمی‌توانند توریست را در شهر نگهدارند. ضعف مدیریت شدیدی بر هتل‌های ما غالب است، از سنتی تا مدرن آن‌ها، که این ضعف برطرف نشود صد در صد ضررش متوجه ما و شهرمان می‌شود.

 

چقدر می‌توانیم روی موضوع اقتصادی این موضوع حساب بازکنیم؟
صد در صد این کار شدنی است و خوشبختانه تا حدی نیز شروع‌شده است. جنبه‌های متفاوتی در این محور وجود دارد. روزی که دکتر جندقی صنعت کاشی را در این شهر شروع کرد، شاید گفته می‌شد که این کار چه معنی دارد. امام امروز دیگر ما قطب تولید کاشی کشور هستیم و حتی در آسیا نیز حرفی برای گفتن داریم.
نیروی کار فراوان و وجود معادن خاک کاشی که نزدیک ما بود در این حرکت مؤثر افتاد. در گردشگری نیز همین موضوع راداریم. مثلاً جاذبه‌های فراوانی داریم و نیروی کاری نیز شنیدم که برخی در حال آموزش دیدن برای تورلیدری هستند، که امیدوارم موفق نیز باشند.
البته ما به تورلیدر آشنا به زبان انگلیسی بیشتر نیاز داریم که باید کار شود و به‌روز بودن اطلاعات تورلیدر هم مهم است. آفت جان یک تورلیدر نداشتن اطلاعات به‌روز است. اطلاعاتی که اصولاً مورد سؤال توریست و گردشگر قرار می‌گیرد و اگر فرد نداند و نتواند صحبت کند، موجب ریزش و دفع گردشگر می‌شود.
اگر این فاکتورها وجود داشته باشد طبیعتاً در کنار کار کاشی می‌توانیم محور گردشگری را فعال و تقویت کنیم. عنوان می‌شود که حدود ۳۸ شغل مرتبط با گردشگری می‌توانند اقتصاد خود را تقویت کنند و مرتبط با آن درآمد داشته باشند.

 

خاطره‌ای از گردشگری و تورلیدری در میبد دارید؟
مدتی قبل اتوبوسی از گردشگران بلژیک و سوئد و هلند را به میبد آورده بودیم. بعد از دیدن میبد روبروی نارین قلعه برایشان بستنی گرفتیم و در حال پذیرایی بودند.
یکی از خانم‌های خارجی با دیدن یکی از طلبه‌های میبدی گفت من می‌خواهم با آن «امام» عکس یادگاری بیندازم! به او گفتم امام مراتبی دارد و ایشان تنها یک روحانی هستند. او هم گفت به‌هرحال می‌خواهم با این امام عکس بگیرم. رفتم و به آن طلبه گفتم که این خانم می‌خواهد با شما عکس بگیرد. آن روحانی نیز گفت که من عکس نمی‌گیرم.
به او گفتم به‌هرحال این گردشگر خیلی دوست دارد که با شما عکسی داشته باشد و ایشان را متقاعد کردم جواب منفی ندهد. بعد از گرفتن عکس یادگاری، آن طلبه دست‌به‌جیب برد و یک‌مشت پسته به وی داد. گردشگر خانم هم که تعجب کرده بود به جمع دوستانش برگشت و گفت که این «امام» نه‌تنها با من عکس گرفت بلکه به من هدیه هم داد و این موضوع باعث شد بقیه توریست‌ها نیز با آن طلبه عکس یادگاری دسته‌جمعی و تکی بگیرند.
بعد از مدتی که رفتند متوجه شدم این عکس‌ها در سایت‌ها و شبکه‌های مختلف اروپا بازتاب داده‌شده بود و زیر آن نوشته‌شده بود «ایرانیان از معروف‌ترین مهمان‌نوازها هستند» همین رفتار خوب باعث شد تبلیغ بسیار خوبی از همه مردم ایران برای مخاطبین آن دسته از گردشگران بشود و در ذهنشان نیز نسبت به ما احساس خوبی پیدا کنند.