دانشجوی آل احمد، سر کلاس اجازه گرفت تا نکتهای بگوید. جلال اجازه داد. دانشجو گفت: شنیدهام که از طرف دولت انگلستان ۲۵۰ هزار تومان به شما داده شده است که به جزیره خارک بروید و آن منطقه را برای صدور نفت، مناسب اعلام کنید. ظاهراً شما پس از دیدار و بررسی، اعلام کردهاید که چنانچه چنین کاری بشود، نسل آهوانی که در آنجا هستند از بین خواهد رفت و در هر صورت به صادرات کشور لطمه وارد میشود. میگویند شما مبلغ مزبور را نگرفتهاید و آنچه را به نظرتان صحیح میرسیده است بدون واهمه اعلام کردهاید، آیا صحت دارد؟
آل احمد در جواب گفت: من تا ۲۵۰ هزار تومان را امتحان دادم؛ اما معلوم نبود اگر یک میلیون تومان میدادند که میتوانستم ویلایی در کنار دریای مدیترانه خریداری کنم، میتوانستم از آن صرف نظر کنم یا نه؟!
پی نوشت: پنجاه و یک سال از درگذشت بزرگترین روشنفکر مردمی معاصر ایران گذشت و در تمام ۲۲ شبکه سیما نه اسمی از او برده شد، نه فیلمی از او به نمایش درآمد و نه کسی از اینور و اونور یادی از او کرد، تا همچنان نسل جدید کوچکترین چیزی از جلال نداند حتی همان اسم خیابان!!!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰