کدام جهانی شدن زیلو؟!

احمد کریمی

جهانی شدن زیلو؛ چند کلمه افتخار آمیز که این روزها ورد زبان هر کسی شده و در و دیوار شهر رنگ و بوی آن را گرفته است، ظرفیتی که سال های سال است در ما وجود داشته و امروز به لطف توجهی که به آن شده، برای ما نیز مهم شده است!

این متن شاید تلخ باشد و در میان این شور و هیجانی که به پا شده، ساز مخالفی نامیده و یا بی سلیقگی محض نام گذاشته شود، اما حکایت تنور داغ است و خمیری که اگر الان به آن نزنیم، فردا روزی باز هم باید حسرت از دست رفتن زمان و فرصتش را بخوریم.

بگذریم؛ مدیریتی که ما – و نه فقط مسئولین دولتی ما – بر ظرفیت های موجود در شهرستان داریم، حکایت تلخی است که بگذارید نمونه آن را در سفال، سرامیک و کاشی میبد جستجو کنیم.

آنقدر ظرفیت عظیم سفال را رها کردیم که بالاخره لالجین همدان طفل ما را برد و شناسنامه را به نام خود زد و شد پایتخت سفال ایران و امروزه سفالگر میبدی لاجرم برای جذب مشتری بیشتر باید از محصول تولیدی آنجا در محصول خود بگنجاند.

قدمی جلو بگذاریم و ظرفیت عظیم کاشی را که – قطب صنعتش هستیم – نگاه کنیم؛ نه مدیریت دولتی شهرستان و نه مدیریت صنعتی، هیچکدام نتوانستند در حد و قواره‌ی جذب و کنترل بازار درآیند و محصولشان را هر روز با ارتقای بهتر به بازارهای هدف راهنمایی کنند و این شد که هر روز در شیب ملایمی که هنوز هم برای متخصصین این حوزه قابل باور نیست، به سوی اضمحلال و نابودی پیش می رویم، وسط این ماجرا، نگاهمان را به بازار هدفی چون آفریقا نیز معطوف کردیم  و اعتقاد داشتیم که می توانیم با جذب بازار آنجا، خود را نجات دهیم، اما زهی تفکر غلط که ما در جذب بازار پر رونق و نیازمند عراق و افغانستان و پاکستان و سوریه به فلاکت افتادیم و توان مدیریت قدرتمند بر بازارشان را نداریم و امروزه به راحتی بازار پر رونق آنجا هدف محصول چینی و ترکیه‌ای و دیگر کشورها قرار می گیرد.

امروز هم حکایت زیلوی خوش نقش و نگار، زیبا، خواستنی و دوست‌داشتنی است، زیلویی که می توانست همه این سال ها نخ تسبیح معرفی ما به بازار خرید کشورمان و کشورهای مسلمان اطرافمان باشد، اما نشد و تا آنجا پیش رفت که زیلوباف میبدی چشمش را به مشتری نورزی دوخته و از ۳۶۵ روز سال، بازار ۱۳ روزه زیلو را درک کرده است!

وقتی رهبر انقلاب و اول شخص مورد توجه جهان اسلام در استفاده از زیلوی میبدی به آنچنان نقطه مورد توجهی قرار می گیرد که حتی در لباس پوشیدن به این موضوع شهره نمی شود، و ما نتوانستیم همه مساجد و حسینیه ها و تکایای کشور و دیگر کشورهای مسلمان و به تبع آن خانه های مردم را به زیلوی مورد علاقه رهبری* مفرش کنیم، باید هم به این اعتقاد صریح برسیم که جهانی شدن این “فرش سنتی دوست داشتنی” هیچ آبی برایمان گرم نمی‌کند! چه؛ بازار پر رونقی که می توانست سال ها برای ما جولانگاه خوبی باشد، رها کردیم و دنبال بازاری مبهم و نامفهوم در سطح جهانی هستیم که شاید انتهای خریدش یک زیلو در حد تابلوی دیوارش باشد و بس! و البته اگر به حکایت “کاشی و آفریقا” دچار نشود!

حرف تلخ و گزنده ایست، اما باور کنیم که زیلوی میبدی امروز اگر برای برخی از مدیران و مسئولین ما “جایگاه تبلیغاتی” و “کسب اعتبار” را به ارمغان آورده است، اما برایمان نانی نخواهد داشت؛ و این شاید با سابقه ای که در گذشته بر کاشی، سفال و سرامیک و حتی دیگر محصولات و صنایع دستی رفته است، کاملا قابل پیش بینی باشد…

باید ده ها سال کوتاهی را با مدیریت درست و حسابی جبران کنیم؛ جهانی شدن زیلو افتخاریست که برای ما جز ثبت اسم و اعتبار زودگذر چیزی به ارمغان نمی آورد!

*رهبر انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۷۹ :

… این‌جا ما روی زیلو می‌نشینیم و افتخار هم می‌کنیم.