یکی از دوستان درباره کنکور می گفت: از کنکور دادن فقط مزه بیسکوییت و آبمیوه اش خوب بود و هیچی از امتحان نفهمیدم جز خستگی و کسالت !!!
این روزها یه موضوعی باعث شد همین حرف اون بنده خدا یادم بیاد؛ وقتی به اسم خواندن کتاب گروه مختلط درست می کنند و با وضعیت به قول میبدی ها “ناخش” و نامربوط در کنار هم عکس می ندازن و حاشیه رو پر رنگ تر از متن می کنند.
این موضوع منو یاد غربت کتاب و مطالعه می ندازه، وقتی مزه بیسکوییت و آبمیوه بیشتر زیر دندون آدم میره و از بحث اصلی هیچی نمی فهمه، میشه مدل اینجوری گروه تشکیل دادن !
جالب انگیزتر از این موضوع هم، حسابی هست که برخی از مسئولین میبدی دانسته یا نادانسته روی این گروه باز کردن…
همیشه جریان های “ناخش” همینجورین:
کنسرت میشه محور پررنگ کردن حاشیه ها، موسیقی سیخی چند؟!
گروه کتابخونی، میشه محور اختلاط و عکس یادگاری با هم انداختن و آروغ فرهنگی زدن!، کتاب سیخی چند؟
و تو بخوان ادامه اش رو بر همین فرمول ارائه شده !
خواهشن حوزه کتاب و کتابخونی و میدان مقدس فرهنگ رو اینجوری خراب نکنیم، مسئولین عزیز فرهنگی هم یه تذکر ساده بدهند بد نیست …
احسنت بر این دل پر غم