درس بزرگ تام کاتن!

دکتر سید مصطفی میرمحمدی

پس از اقدام بی‌سابقه آمریکایی‌ها در تحریم وزیر خارجه کشورمان، تام کاتن یکی از سناتورهای جمهوری‌خواه آمریکا که در زمره کهنه‌سربازان آمریکایی در عراق بوده در توییتی به تمسخر ظریف پرداخته و نوشته:

ببخشید جواد! حالا که تو نمیتونی بیای آمریکا، جان کری خودش برای قرار ناهار باید بیاد پیش تو! نگران نباش! صورتحساب میز رو هم جان کری پرداخت می کنه!

او به خودش جرات می‌دهد اینگونه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی را مسخره کند چون او همان کسی است که چهار سال قبل و در اوج مذاکرات برجامی در نامه‌ای به اتفاق ۴۵ سناتور دیگر به ایران هشدار دادند که رییس‌جمهور بعدی با یک حرکت خودکار می‌تواند این توافقنامه را لغو کند.

وقتی دکتر فواد ایزدی -استاد انقلابی دانشگاه تهران- (که آن‌روزها با برچسب دلواپس و افراطی و بی‌سواد و… او را منکوب می‌کردند) در نشستی با ظریف همین مساله را مورد پرسش قرار داد که برنامه شما برای نقض احتمالی توافقتان توسط رییس‌جمهور بعدی آمریکا چیست؟ او با اعتماد به نفس کامل پاسخ داد که چنین اتفاقی نخواهد افتاد چون این توافق، حمایت شورای امنیت را دارد! و در ادامه به تمسخر تام کاتن پرداخت و گفت: خیلی‌ها به کاتن گفتند برو پولتو از دانشگاه هاروارد(محل تحصیل وی) پس بگیر، خوب حقوق بهت یاد ندادن!!

چهار سال پس از آن ماجرا امروز آمریکا با یک چرخش خودکار ترامپ از برجام خارج شده و نه آن قطعنامه شورای امنیت و نه اعضای آن نه تنها هیچ کاری نکردند بلکه کشتی ایران را توقیف می‌کنند و با پررویی مذاکرات تسلیحاتی را طلب می‌کنند و در برابر اقدامات آمریکا هیچ غلطی نمی‌کنند.

تام کاتن و وزارت خارجه آمریکا به سخیفترین وجهی ظریف را تمسخر می‌کنند چون به تجربه دریافته‌اند که دانشگاه دنور(محل تحصیل ظریف) کلاه گشادی سر او گذاشته و نه حقوق و نه روابط بین‌الملل را خوب به او یاد نداده‌اند.

نگاه نایس اما بسیار غلط ظریف و همکارانش به حقوق و روابط بین‌الملل باعث شده تا به نقطه‌ای برسیم که امروز هم هسته‌ای نداشته باشیم، هم شدیدترین تحریم اقتصادی را تحمل کنیم و گستاخانه‌تر از همه اینکه حتی خود ظریف هم تحریم شود.

همه اینها قابل تحمل است اگر این دوستان از این تجارب بسیار پرهزینه درس می‌گرفتند و با اعتراف به اشتباه، دشمن را ناامید می‌کردند اما وقتی ظریف می‌گوید اگر به ۴ سال گذشته برگردم دوباره برجام را امضاء می‌کنم و وقتی امید لیبرالهای وطنی به بازگشت دموکراتها را میبینم، جز آه و عصبانیت چه باقی می‌ماند؟!