با توجه به اهمیت و ظرافت بحث حجاب در فرهنگ دینی و ملی ما، و نقشی که در تعالی و سلامت افراد، خانوادهها و جامعه اسلامی دارد، انتشار رایحه حجاب و عفاف در سطح جامعه و دستیابی به ثمرات آن، نیازمند سیاستگذاری و برنامهریزی دقیق، هوشمندانه و البته طولانیمدت است. موضوع عفاف و حجاب از ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قابلیت بررسی دارد؛ پوشش و حجاب یکی از مسائل اساسی نوع انسان است که در سطح روابط اجتماعی برای مردان و زنان مطرح میشود.
زندگی اجتماعی افراد و تأثیر و تأثراتی که روابط انسانها بر زندگی یکدیگر میگذارد مسئولان هر جامعه را بر آن میدارد که برای بسترسازی صحیح این روابط و همچنین کاهش آسیبها به موضوع حجاب به صورت ویژهای توجه نمایند. با توجه به شرایط خاصی که جمهوری اسلامی امروز در آن قرار دارد، میتوان گفت که موضوع عفاف و حجاب یکی از مسائل جدی و حساسی به حساب میآید که جامعه ایرانی با آن روبرو است. جابجایی ارزشها در عصر قاجار و نفوذ تفکر غرب مدرن، در کنار سیاستهای مقابله با حجاب در عصر پهلوی شرایطی را برای فرهنگ عمومی ایجاد کرده بود که حتی بعد از تغییر نظام سیاسی حاکم و پیروزی انقلاب اسلامی، میبایست حاکمان اسلامی به موضوع نفوذ فرهنگ غرب در تار و پود فرهنگ عمومی متوجه نموده و راههای انحطاط مجدد فرهنگ حجاب و عفاف را سد کنند.
مقوله پوشش و حجاب، موضوعی منحصر در انسان است و از مسائلی به شماره میرود که فرد همواره در زندگی خود با آن مرتبط بود و از آن بعنوان یک نیاز ضروری و جزء جداییناپذیر حیات بشری، یاد میشود.
این نکته نیز حائز اهمیت است که گسترش آن نیازمند برنامهریزی دقیق و طولانیمدت است. لیکن با این وصف و با درک جایگاه این موضوع، متأسفانه آنطور که باید و شاید در سطح مسئولین به آن پرداخته نشدهاست. اگرچه قوانین، لوایح و سیاستهای مختلفی در این حوزه مطرح بوده و هست، لیکن در سطح اجرا تأثیر گذاری خاصی در جامعه مشاهده نمیشود. این شرایط باعث شده است که امروز موضوع حجاب به یک عنوان یک تهدید جدی برای جمهوری اسلامی مطرح شود.
در این چند گفتار قصد داریم به بعضی از ابعاد این مهم به صورت خلاصه بپردازیم.
موضوعی که هم اکنون در جامعه ما مورد سوال قرار گرفته است و در این نوشتار به شرح آن اقدام نمودیم این است که چرا حجاب در جامعه بایستی به صورت امری لازم الاجرا یا به تعبیری اجباری تلقی گردد و کسی که آن را رعایت نکرده است بایستی با وی برخورد شود.
برای پاسخ به این نکته بایستی توجه کنیم که حکومت بایستی الزام به شریعت کند. در اسلام همه احکام، مثل نماز ، روزه ، حجاب و غیره لازم اجراست و حکومت مسلمین نیز بایستی آن را اجرایی سازد. منتها بعضی از آن ها مثل روزه عبادت فردی است و عدم انجام آن توسط افراد اگر به صورت علنی نباشد برخوردی نیز در پی ندارد و بعضی مثل حجاب عبادت اجتماعی است و بروز و ظهور دارد. و حکومت اسلامی ملزم به اجرای احکام اسلامی هست، احکام شریعت مانند نماز و روزه و حجاب حکم اولیه است یعنی تا قیام قیامت ادامه دارد و تغییری نمی کند. و دولت اسلامی نیز بایستی به احکام شریعت الزام کند. البته احکام اولیه نیز در شرایطی که دومصلحت یامفسده وجود داشته باشد به تشخیص ولی جامعه می تواند با توجه به مصلحت جامعه مسلمین در شرایطی مسکوت بماند. لیکن بایستی توجه نمود که لزوم امر حجاب در جامعه حکم حکومتی نیست و از احکام اولیه است. و اینکه بعضی از افراد بر این موضوع تاکید می کنند که حجاب حکم حکومتی است و توسط ولی جامعه وضع شده است امری کاملا اشتباه و دور از اسلام است.
اما در مورد حجاب یکی از دلایلی که مورد غفلت قرار گرفته این بوده که ابعاد این موضوع در کشور به صورت صحیح در طی چهاردهه پس از انقلاب هنوز انجام نشده است. حوزه های مختلفی که نیاز به کار منسجم، هماهنگ و مداوم همه آحاد جامعه و دستگاه های اجرایی و حکومت همچون ابعاد تربیتی، فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی داشته است. همچنین با نادیده انگاشتن امربه معروف و نهی از منکر و در رسیدگی به تخلفات، کوتاهی هایی که حوزه قضایی وجود داشته و همچنین در حوزه رسانه نیز سیاست های تشویق به عفاف و حجاب اجرایی نشده است، همچنین وجود ابعاد ضد و نقیضی که در جامعه رخ می دهد در عدم اجرایی شدن این حکم الهی موثر واقع شده است.
به طور مثال رسانه های داخلی به دلایل مختلفی همچون عدم کشیده شدن مردم به سمت ماهواره، نه تنها گوهر عفاف و حجاب را در تمامی ابعاد به طور صحیح ترویج نمی کنند، بلکه به ترویج خلاف آن نیز پرداخته اند و حتی در برنامه های خود بعضا ضد ارزش به صورت ارزش جلوه داده شده است.
یا به دلایل سیاسی افراد بدحجاب در جامعه تشویق شدند، برای اینکه عده ای رای جمع کنند و به اغراض سیاسی خود دست پیدا کنند و بر خلاف روش اسلام و برخورد ائمه اطهار که به افراد گناه کار راه برگشت نشان می دادند و هدایت می کردند، اینان متاسفانه در برخی موارد گناه آنان را پله ای برای رسیدن به اغراض سیاسی خود نموده اند و حتی با آنها عکس گرفته و در فضای مجازی انتشار داده اند. و بعد از اینکه به قدرت رسیده اند دیگر نمی توانند احکام الهی را در جامعه پیاده کنند. لذا وقتی شرایط فرهنگی، زیر ساختی و تربیتی جامعه نیز به گونه ای انجام نشده است که نیاز به برخورد در درجه های بعدی قرار گیرد، وقتی مجری قانون و نیروی انتظامی می خواهد وارد عمل شود و برخورد کند اولا وقتی می بیند اطرافیان خودش نیز همانطورند دیگر انگیزه ای برای انجام کار خود ندارد، و حتی اگر با این وجود هم برخورد کند هم در خیابان از طرف مردم مورد هجمه واقع می شود و هم از مافوق دستور پیگیری صادر می شود؛ و می بیند که اگر توجهی نکند بهتر است(وحتی با نادیده انگاری در دریافت حقوق و مزایای او نیز تفاوتی وجود ندارد) لذا او نیز دیگر وظیفه خود را انجام نمی دهد، و حتی در صورتی که فرد را دستگیر کند؛ قوه قضاییه وی را به آسانی آزاد می کند، چرا که با توجه به کثرت پرونده در این قوه وقت رسیدگی به این جور موارد دیگر مهیا نیست.
از طرفی مردم وقتی این صحنه ها را می بینند و می خواهند قضاوت کنند این گونه می گویند که:”افرادی چند هزار میلیارد از بیت المال مسلمین دزدیده اند لیکن پلیس زورش به مردم رسیده و مردم را به خاطر چهار نخ مو دستگیر می کنند”. لذا برخورد با آن ها، آن هم این گونه در شرایط کنونی نه تنها به امر حجاب کمکی نخواهد بلکه بیشتر با تحریک احساسات مردمی همراه بوده و تاثیر عکس خواهد داشت.
نکته دیگر اینکه حال اگر حکومت اسلامی الزام به حجاب در حوزه ای نادیده بگیرد و به طور مثال پوشیدن موها را نادیده بگیرد ، ابهامی که مطرح می شود این است که تا کجا ادامه خواهد یافت، چرا که اگر یک بخشی از چهارچوب خود خارج شود دیگر هیچ چیز جلودار آن نخواهد بود. لذا کل حجاب را بایستی نادیده گرفت چرا که به همان دلیل که فردی می تواند موی خود را نپوشاند بقیه اعضا خود را نیز می تواند نپوشاند. و همه از همان قاعده برخوردار شود و تا برهنگی کامل پیش می رود.
عدم برخورد امیرالمومنین با بی حجابی؟!
اما با توجه به اهمیت این موضوع بعضی از افراد این سوال را مطرح کرده اند که چرا امیرمومنان در حکومت خود با امر بی حجابی برخورد نکرده و موردی در تاریخ نیست که ایشان تذکر داده باشند.
برای پاسخ به این شبهه بایستی ابتدا این امر را مورد تذکر قرار داد که اگر مسئله ای فقهی دیدیم حتما نیاز به شاهد مثال در حکومت امیرالمومنین یا شواهد تاریخی نیست، چرا که در قواعد فقهی لزوما نیاز به شاهد مثال تاریخی وجود ندارد و فقیه با توجه به تخصص خود احکام را از منابع معتبر همچون قرآن، احادیث و … استخراج میکند.
در ثانی در صدر اسلام افراد بی حجاب دارای ارزشی نبودند و به چشم حیوان به آن ها نگریسته می شد، و همه افراد محجبه بودند، حتی اگر کسی هم به حجاب اعتقادی نداشت محجبه بیرون می آمد تا حرمتش حفظ شود. حتی برده ها که نیاز به حجاب آن هم الزامی نبود حجاب کامل را رعایت می کردند تا ارزشی پیدا کنند و برخودار از حقوق انسانی باشند، لذا شرایط تاریخ با یکدیگر فرق می کند و مقایسه تواریخ مختلف با یکدیگر صحیح نیست.
نتیجه اینکه اجرایی ساختن حجاب در جامعه ابتدائا نیاز به هماهنگی همه دستگاه های اجرایی، حکومتی داشته و تامین زیرساخت های فرهنگی و تربیتی و ترویج مبانی اسلام ناب محمدی (ص) که امری ممکن و تاثیر گذار خواهد بود بایستی انجام شود و اگر به این شیوه کنونی ادامه یابد، بایستی منتظر تاثیرات منفی آن در جامعه ایران اسلامی باشیم…
در گفتار های بعد در ابعاد دیگر این مهم بحث خواهد شد.
با سلام خدمت نویسنده محترم ، سوالی که بعد از خواندن نوشته جنابعالی به ذهنم خطور کرد این است که چگونه به تعبیرشما “شرایط تاریخ با یکدیگر فرق می کند و مقایسه تواریخ مختلف با یکدیگر صحیح نیست.”پس چطور در بسیاری از موارد دیگر بعضی از افراد برای اثبات ادعاهای خود فورا به سراغ تاریخ صدر اسلام می روند و مثالهایی را از دوره حکومت حضرت علی(ع) به عنوان شاهد ذکر می کنند!!!!به نظر بنده ما در خیلی از موارد دچار تناقضاتی هستیم که هنوز نتوانسته ایم به آنها پاسخ درستی بدهیم.هرجا که به نفعمان است به تاریخ استناد می کنیم اما هرجا که شاهدمثال تاریخی نداریم و یا مطمئن هستیم که سیره اهل بیت چیز دیگریست و با رفتارهای ما اصلا همخوانی ندارد فورا استدلال شما را ذکر می کنیم.!!!!!!!!!!!
———————-
پاسخ نویسنده مطلب:
ضمن تشکر از شما، برای درک بهتر، پاسخ سوالتان را با مثالی عرض می کنم، اگر یک پزشک در دو بیماری ظاهرا یکسان دو نسخه کاملا متفاوت ارائه دهد، طبیعتا این امر نه دلبخواهی است و نه امری شخصی که پزشک متخصص بر اساس منافع خویش چنین نسخه ای را داده باشد!، هر چند کسی که تخصص این امر را ندارد و دلیل آن را نمی فهمد ممکن است دچار تناقض شود. فقیه جامع الشرایط نیز به عنوان متخصص در دین، احکام دینی را از منابع معتبر استنباط نموده و به طور مثال اینکه در کجا نیاز به شاهدمثال تاریخی است را وی تشخیص می دهد، در مورد بحث حجابِ زمان ِامیرالمومنین نیز همانطور که عرض شد بایستی توجه نمود که پرداختن به شاهد مثال از آن دوران صحیح نیست، چرا که بی حجابی در آن زمان وجود نداشته و دلیل آن نیز این بوده که افراد برای حفظ ارزش های انسانی خویش و اینکه دارای شئون انسانی باشند، هرچند معتقد به حجاب نبودند یا برده بودند، حجاب می داشتند تا دارای حرمت بوده باشند یعنی اگر کسی بی حجاب بوده، صرفا خود را تحقیر نموده و خود را پایین تر از افراد آن جامعه می دانسته است.
با سلام مجدد خدمت نویسنده محترم جناب آقای باقری، سوال دیگری که بنده راجع به مقوله حجاب دارم این است که وقتی یک امر ناهنجار در جامعه به یک امر هنجار و به عبارت بهتر به یک امر عادی و مطابق با عرف تبدیل می شود تکلیف چیست آیا بازهم می توان با وضع قانون و اجبار قانونی جلو این امر مورد قبول عرف را گرفت؟به عبارت دیگر با توجه به اینکه مسئله بی حجابی امروز در بسیاری از کلان شهرها به یک مسئله عادی تبدیل شده است آیا دیگر ضرورتی دارد که با وضع قانون جلو یک امر عادی را بگیریم.؟البته بنده اعتقاد دارم ما میبایست میان مسئله”بی حجابی” و مسئله”بدحجابی” تفکیک قائل شویم. در مورد مسئله بدحجابی بنده نیز با شما هم عقیده ام و اعتقاد دارم که می بایست با وضع قوانین مناسب با افراد بدحجاب به نحو مقتضی برخورد نمود زیرا آنچه که امروز جامعه ایران با آن درگیراست مسئله بدحجابی است و پیامدهای ناگوار آن. اما به نظر بنده مسئله بی حجابی و نداشتن حجاب و به عبارت دیگر اختیاری بودن حجاب چندان مشکل خاصی در جامعه ایجاد نمی کند همانگونه که در بسیاری از جوامع دیگر(حتی در بعضی از کشورهای اسلامی)نیز با این مسئله خیلی راحت برخورد کرده و نسبت به آن حساسیت نشان نداده اند.نکته آخر هم اینکه اگر جامعه مذهبی و به اصطلاح ارزشی ما آنقدر که دغدغه مقوله “عدم رعایت حجاب و پیامدهای آن داشتند” به همان اندازه نسبت به رواج مسائلی همچون”دزدیهای مکرر عده ای از مسئولین از کیسه بیت المال، عادی شدن دروغ،تزویرو … درجامعه، عدم انتقادپذیری مسئولین و برخورد با منتقدین و….حساسیت داشتند، الان وضعیت به گونه ای دیگر بود!!!!!
————————
میبدما/ پاسخ نویسنده:
تشکر از توجه شما، همانطور که در متن به آن اشاره شد احکام بر دو نوع اولیه و ثانویه هستند، احکام اولیه همچون نماز و روزه تا قیام قیامت لایتغیر باقی می مانند و امکان تغییر در آن وجود ندارد مگر در شرایط خاص و در مدت زمان محدود با تشخیص امام معصوم و یا نائب آن.مقوله حجاب نیز از از این نوع است و نمی توان در شرایط مختلف آن را متفاوت دانست. و حکومت مسلمین نیز ملزم به اجرای آن است.
اگر در جامعه ای کسی بخواهد به سلامتی دیگران لطمه بزند به حکم عقل بایستی نسبت به آن جلوگیری کرد، مثلا اگر کسی بخواهد آب شهر را آلوده کند، طبیعتا همه نسبت به آن موضع می گیرند و از اقدام آن جلوگیری می کنند. در اسلام همه انسان ها در زندگی اجتماعی دارای آزادی هستند جز این که نسبت به آزادی یا سعادت دیگران صدمه بزنند، و یا نسبت به هر اقدامی که به ضعف ارکان خانواده منجر شود بایستی برخورد نمود، آمارهای بالای طلاق درجامعه و از هم پاشیده شدن خانواده ها یکی از موارد عدم پرداختن جدی همه مردم به این موضوع است.
حال آنکه چگونه بایستی با این ناهنجاری برخورد نمود قطعا روش برخورد مستقیم در جامعه صحیح نیست چرا که برقراری زیرساخت های فرهنگی و تربیتی آن توسط مردم و مسئولین و همت جمعی همه جامعه در اجرایی شدن این موضوع مهم بوده و پررنگ دانستن موضوع امر به معروف در جامعه نیز به آن کمک شایانی می کند.
و اینکه برخی از کشورهای اسلامی نسبت به این موضوع بی تفاوت بودند و یا بالعکس با باحجابان نیز برخورد کردند، بعضا سیاست های حکومتی آنان باعث این امر شده و همچنین ترکیب دینی آن ها و پراکندگی آن کشورها با کشوری مثل ایران با حدود ۹۸ درصد مسلمان و اکثرا شیعی طبیعتا متفاوت خواهد بود.
در مورد نکته آخر هم اینکه: همه مسائل فسادانگیز در جامعه بایستی مهم بوده و برخورد جدی تر قوه قضاییه در مقابله با دست درازی ها از بیت المال و رانت هایی که وجود دارد، را می طلبد، هر چند موضوعاتی مثل حجاب تمام افراد جامعه می توانند در آن تاثیرگذار بوده و نسبت به اصلاح آن قدم بردارند.