نکاتی پیرامون حجاب اجباری

مهدی باقری میبدی/ دانشجوی دانشگاه امام صادق(ع) تهران

با توجه به اهمیت و ظرافت بحث حجاب در فرهنگ دینی و ملی ما، و نقشی که در تعالی و سلامت افراد، خانواده‌ها و جامعه اسلامی دارد، انتشار رایحه حجاب و عفاف در سطح جامعه و دستیابی به ثمرات آن، نیازمند سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی دقیق، هوشمندانه و البته طولانی‌مدت است. موضوع عفاف و حجاب از ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قابلیت بررسی دارد؛ پوشش و حجاب یکی از مسائل اساسی نوع انسان است که در سطح روابط اجتماعی برای مردان و زنان مطرح می‌شود.

 زندگی اجتماعی افراد و تأثیر و تأثراتی که روابط انسانها بر زندگی یکدیگر می‌گذارد مسئولان هر جامعه‌ را بر آن می‌دارد که برای بسترسازی صحیح این روابط و همچنین کاهش آسیب‌ها به موضوع حجاب به صورت ویژه‌ای توجه نمایند. با توجه به شرایط خاصی که جمهوری اسلامی امروز در آن قرار دارد، می‌توان گفت که موضوع عفاف و حجاب یکی از مسائل جدی و حساسی به حساب می‌آید که جامعه ایرانی با آن روبرو است. جابجایی ارزشها در عصر قاجار و نفوذ تفکر غرب مدرن، در کنار سیاست‌های مقابله با حجاب در عصر پهلوی شرایطی را برای فرهنگ عمومی ایجاد کرده بود که حتی بعد از تغییر نظام سیاسی حاکم و پیروزی انقلاب اسلامی، می‌بایست حاکمان اسلامی به موضوع نفوذ فرهنگ غرب در تار و پود فرهنگ عمومی متوجه نموده و راههای انحطاط مجدد فرهنگ حجاب و عفاف را سد کنند.

مقوله پوشش و حجاب، موضوعی منحصر در انسان است و از مسائلی به شماره می‌رود که فرد همواره در زندگی خود با آن مرتبط بود و از آن بعنوان یک نیاز ضروری و جزء جدایی‌ناپذیر حیات بشری، یاد می‌شود.

این نکته نیز حائز اهمیت است که گسترش آن نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و طولانی‌مدت است. لیکن با این وصف و با درک جایگاه این موضوع، متأسفانه آنطور که باید و شاید در سطح مسئولین به آن پرداخته نشده‌است. اگرچه قوانین، لوایح و سیاست‌های مختلفی در این حوزه مطرح بوده و هست، لیکن در سطح اجرا تأثیر گذاری خاصی در جامعه مشاهده نمی‌شود. این شرایط باعث شده است که امروز موضوع حجاب به یک عنوان یک تهدید جدی برای جمهوری اسلامی مطرح شود.

در این چند گفتار قصد داریم به بعضی از ابعاد این مهم به صورت خلاصه بپردازیم.

موضوعی که هم اکنون در جامعه ما مورد سوال قرار گرفته است و در این نوشتار به شرح آن اقدام نمودیم این است که چرا حجاب در جامعه بایستی به صورت امری لازم الاجرا یا به تعبیری اجباری تلقی گردد و کسی که آن را رعایت نکرده است بایستی با وی برخورد شود.

برای پاسخ به این نکته بایستی توجه کنیم که حکومت بایستی الزام به شریعت کند. در اسلام همه احکام، مثل نماز ، روزه ، حجاب و غیره لازم اجراست و حکومت مسلمین نیز بایستی آن را اجرایی سازد. منتها بعضی از آن ها مثل روزه عبادت فردی است و عدم انجام آن توسط افراد اگر به صورت علنی نباشد برخوردی نیز در پی ندارد و بعضی مثل حجاب عبادت اجتماعی است و بروز و ظهور دارد. و حکومت اسلامی ملزم به اجرای احکام اسلامی هست، احکام شریعت مانند نماز  و روزه و حجاب حکم اولیه است یعنی تا قیام قیامت ادامه دارد و تغییری نمی کند. و دولت اسلامی نیز بایستی به احکام شریعت الزام کند. البته احکام اولیه نیز در شرایطی که دومصلحت یامفسده وجود داشته باشد به تشخیص ولی جامعه می تواند با توجه به مصلحت جامعه مسلمین در شرایطی مسکوت بماند. لیکن بایستی توجه نمود که لزوم امر حجاب در جامعه حکم حکومتی نیست و از احکام اولیه است. و اینکه بعضی از افراد بر این موضوع تاکید می کنند که حجاب حکم حکومتی است و توسط ولی جامعه وضع شده است امری کاملا اشتباه و دور از اسلام است.

اما در مورد حجاب یکی از دلایلی که مورد غفلت قرار گرفته این بوده که ابعاد این موضوع در کشور به صورت صحیح در طی چهاردهه پس از انقلاب هنوز انجام نشده است. حوزه های مختلفی که نیاز به کار منسجم، هماهنگ و مداوم همه آحاد جامعه و دستگاه های اجرایی و حکومت همچون ابعاد تربیتی، فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی داشته است. همچنین با نادیده انگاشتن امربه معروف و نهی از منکر و در رسیدگی به تخلفات، کوتاهی هایی که حوزه قضایی وجود داشته و همچنین در حوزه رسانه نیز سیاست های تشویق به عفاف و حجاب اجرایی نشده است، همچنین وجود ابعاد ضد و نقیضی که در جامعه رخ می دهد در عدم اجرایی شدن این حکم الهی موثر واقع شده است.

به طور مثال رسانه های داخلی به دلایل مختلفی همچون عدم کشیده شدن مردم به سمت ماهواره، نه تنها گوهر عفاف و حجاب را در تمامی ابعاد به طور صحیح ترویج نمی کنند، بلکه به ترویج خلاف آن نیز پرداخته اند و حتی در برنامه های خود بعضا ضد ارزش به صورت ارزش جلوه داده شده است.

یا به دلایل سیاسی افراد بدحجاب در جامعه تشویق شدند، برای اینکه عده ای رای جمع کنند و به اغراض سیاسی خود دست پیدا کنند و بر خلاف روش اسلام و برخورد ائمه اطهار که به افراد گناه کار راه برگشت نشان می دادند و هدایت می کردند، اینان متاسفانه در برخی موارد گناه آنان را پله ای برای رسیدن به اغراض سیاسی خود نموده اند و حتی با آنها عکس گرفته و در فضای مجازی انتشار داده اند. و بعد از اینکه به قدرت رسیده اند دیگر نمی توانند احکام الهی را در جامعه پیاده کنند. لذا وقتی شرایط فرهنگی، زیر ساختی و تربیتی جامعه نیز به گونه ای انجام نشده است که نیاز به برخورد در درجه های بعدی قرار گیرد، وقتی مجری قانون و نیروی انتظامی می خواهد وارد عمل شود و برخورد کند اولا وقتی می بیند اطرافیان خودش نیز همانطورند دیگر انگیزه ای برای انجام کار خود ندارد، و حتی اگر با این وجود هم برخورد کند هم در خیابان از طرف مردم مورد هجمه واقع می شود و هم از مافوق دستور پیگیری صادر می شود؛ و می بیند که اگر توجهی نکند بهتر است(وحتی با نادیده انگاری در دریافت حقوق و مزایای او نیز تفاوتی وجود ندارد) لذا او نیز دیگر وظیفه خود را انجام نمی دهد، و حتی در صورتی که فرد را دستگیر کند؛ قوه قضاییه وی را به آسانی آزاد می کند، چرا که با توجه به کثرت پرونده در این قوه وقت رسیدگی به این جور موارد دیگر مهیا نیست.

 از طرفی مردم وقتی این صحنه ها را می بینند و می خواهند قضاوت کنند این گونه می گویند که:”افرادی چند هزار میلیارد از بیت المال مسلمین دزدیده اند لیکن پلیس زورش به مردم رسیده و مردم را به خاطر چهار نخ مو دستگیر می کنند”. لذا برخورد با آن ها، آن هم این گونه در شرایط کنونی نه تنها به امر حجاب کمکی نخواهد بلکه بیشتر با تحریک احساسات مردمی همراه بوده و تاثیر عکس خواهد داشت.

نکته دیگر اینکه حال اگر حکومت اسلامی الزام به حجاب در حوزه ای نادیده بگیرد و به طور مثال پوشیدن موها را نادیده بگیرد ، ابهامی که مطرح می شود این است که تا کجا ادامه خواهد یافت، چرا که اگر یک بخشی از چهارچوب خود خارج شود دیگر هیچ چیز جلودار آن نخواهد بود. لذا کل حجاب را بایستی نادیده گرفت چرا که به همان دلیل که فردی می تواند موی خود را نپوشاند بقیه اعضا خود را نیز می تواند نپوشاند. و همه از همان قاعده برخوردار شود و تا برهنگی کامل پیش می رود.

عدم برخورد امیرالمومنین با بی حجابی؟!

اما با توجه به اهمیت این موضوع بعضی از افراد این سوال را مطرح کرده اند که چرا امیرمومنان در حکومت خود با امر بی حجابی برخورد نکرده و موردی در تاریخ نیست که ایشان تذکر داده باشند.

برای پاسخ به این شبهه بایستی ابتدا این امر را مورد تذکر قرار داد که اگر مسئله ای فقهی دیدیم حتما نیاز به شاهد مثال در حکومت امیرالمومنین یا شواهد تاریخی نیست، چرا که در قواعد فقهی لزوما نیاز به شاهد مثال تاریخی وجود ندارد و فقیه با توجه به تخصص خود احکام را از منابع معتبر همچون قرآن، احادیث و … استخراج میکند.

در ثانی در صدر اسلام  افراد بی حجاب دارای ارزشی نبودند و به چشم حیوان به آن ها نگریسته می شد، و همه افراد محجبه بودند، حتی اگر کسی هم به حجاب اعتقادی نداشت محجبه بیرون می آمد تا حرمتش حفظ شود. حتی برده ها که نیاز به حجاب آن هم الزامی نبود حجاب کامل را رعایت می کردند تا ارزشی پیدا کنند و برخودار از حقوق انسانی باشند، لذا شرایط تاریخ با یکدیگر فرق می کند و مقایسه تواریخ مختلف با یکدیگر صحیح نیست.

نتیجه اینکه اجرایی ساختن حجاب در جامعه ابتدائا نیاز به هماهنگی همه دستگاه های اجرایی، حکومتی داشته و تامین زیرساخت های فرهنگی و تربیتی و ترویج مبانی اسلام ناب محمدی (ص) که امری ممکن و تاثیر گذار خواهد بود بایستی انجام شود و اگر به این شیوه کنونی ادامه یابد، بایستی منتظر تاثیرات منفی آن در جامعه ایران اسلامی باشیم…

در گفتار های بعد در ابعاد دیگر این مهم بحث خواهد شد.