پیش‌بینی استادِ شهید حسن دانش در مورد کوچکترین شاگرد میبدی‌اش محقق شد

شاید باورش سخت باشد، اما در استان یزد شاید هر کجا که در حوزه قرآن ورود کنیم، رد پای مقدس و نورانی شهید منا، استاد حسن دانش را هم می توان دید.

به گزارش میبدما؛ بسیاری از نوجوانان و جوانان قرآنی در استان یزد و به خصوص در شهرستان میبد، امروز با یاداوری یک نام نورانی، قوت قلب بیشتری برای پیمودن راه عظیم قرآن دارند و آن نام نورانی متعلق به شهید حسن دانش است.

گفتگوی خبرنگار میبدما را با کوچکترین شاگرد استاد حسن دانش در شهرستان میبد، که طبق پیش بینی ایشان در کلاس پنجم ابتدایی به مقام کشوری دست یافت، می خوانید:

لطفا خودت رو معرفی کن؟

امیرمحمد برزگری و متولد ۱۳۸۴ هستم و در مدرسه نمونه سعدی اردکان در حال تحصیل هستم.

از چه زمانی وارد فعالیت های قرانی شدی؟

از همان کودکی و وقتی وارد مدرسه شدم فکرم این بود که به این سمت بروم. دائی و مادرم فعالیت قرآنی داشتند و کمی زمینه ذهنی داشتم. کلاس اول که تمام شد در تابستان روخوانی و روانخوانی در موسسه قرآنی حضرت معصوم سلام الله علیها شروع کردم، و بعد از آن در سال دوم دبستان تجوید را با استاد فاضلی در همان موسسه کار کردم. بعد از آن نزد استاد رحمانی رفتم تا مشاوره بگیرم که ایشان گفتند به قرائت بروم.

استاد شما در شروع چه کسی بود؟

آن موقع استاد گندمی که در میبد ساکن بودند، جلسه آموزش قرائت داشتند و با ایشان شروع کردم. اردیبهشت سال دوم دبستان بودم که، با سفارش استاد رحمانی و تلاش استاد گندمی، استاد حسن دانش به میبد آمدند و زیر نظر ایشان ادامه دادم، در جلسه اول حضور ایشان نیز سوره قاف را قرائت کردم.

پس استاد اول شما حجت الاسلام گندمی هستند؟

بله. با ایشان شروع کردم  و بعد از شهادت استاد دانش هم ایشان هر هفته می آیند میبد و جلسات را ادامه می دهند، با اینکه مشغله ایشان بسیار بیشتر از شهید دانش هست، باز هم به میبد می آیند. البته تخصص ایشان بیشتر از استاد دانش است چون حتی استاد دانش هم شاگرد ایشان بوده اند.

در جلسات یادی از استاد دانش می شود؟

بله. استاد گندمی جلسه را با یادی از ایشان شروع می کنند و اکثر اوقات حتی در حد جمله ای هم باشد از استاد دانش یادی دارند. اخلاق ایشان زیاد تفاوتی با استاد دانش ندارد و بسیار خوش اخلاق و خوش قلب هستند.

به تلاوت شما در جلسه اول برگردیم، قرائت شما را پسندید؟

بعد از قرائتم، استاد دانش به دیگران گفتند کسانی که نفس کم می آورند و نمی توانند درست بخوانند به این بچه نگاه کنند؛ و ببینند چه خوب قرائت می کند، این حرف استاد خیلی به دلم نشست و بعد از آن جدی‌تر به این مسیر فکر کردم.

کسی کم سن و سال تر از شما در کلاس و جلسه قرائت بود؟

وقتی ایشان به میبد آمد کوچکترین شاگردشان بودم، البته بعد از حدود دو سال، یک نفر کوچکتر از من هم آمد، ولی ادامه نداد. حتی به مادرم هم گفتند که اگر با همین بچگی کوتاه نیاید و ادامه بدهد، می توانم وعده بدهم در کلاس پنجم ششم رتبه کشوری خواهد آورد.

پس قبلا این پیش‌بینی را کرده بودند؟

بله، به مادرم عین این حرف را زده بودند.

پس رابطه خوبی با ایشان داشتی؟

خیلی انسان خوب و مهربانی بودند و تواضع عجیبی داشتند و خودشان را نمی گرفتند ؛ و سعی می کردم در جلسات کمترین غیبت را داشته باشم و همه جلسات را می رفتم، حتی جلسه و کلاس ایشان به نوعی خانه دوم ما حساب می شد. وقتی قرائتم اشکال داشت، جوری اشکال می گرفتند که زده نشوم و نحوه تذکر دادنشان بسیار دوستانه بود.

در چه مسابقاتی شرکت کردی؟

اولین باری که شرکت در مسابقات را شروع کردم، رده دانش آموزان میبدی بود که در کلاس سوم شرکت کردم و در آن دوره اول شدم. البته استاد رحمانی در این مورد کمک زیادی بهم کرد، و بعد از ایشان هم برای استاد حسن دانش اذان گفتم تا ایشان هم از من رفع اشکال کنند.

در کلاس چهارم هم در مسابقات قرائت شرکت کردم که در میبد اول شدم. که در سال پنجم هم مصادف با شهادت استاد حسن دانش شد.

مسابقات اذان چطور؟

در مسابقات اذان اوقاف در دو سالی که رده نونهالان زیر ۱۶ سال می توانستند شرکت کنند، شرکت کردم که البته رقیب من ۱۵ ساله بود و نتوانستم از سد او بگذرم و به مسابقات استانی و کشوری بروم، تا اینکه این مسابقات در رده نونهالان برداشته شد.

در کلاس چهارم بود که اذان جدید و ترکیبی را با آقای محمدرضا زارعشاهی کار کردم . مسابقات قران و اذان سپاه را با همین اذان ترکیبی اول شدم که البته به خاطر شرایط سنی به مسابقات کشوری نرفتم.

سال بعد در همین مسابقات شرکت کردم نفر دوم منطقه جنوب شرق شدم که این بار محدودیت سنی نداشتم و به مسابقه کشوری رفتم و انجا دوم شدم. رتبه های اول اذان کلاس پنجم و قرائت کلاس ششم نیز در دانش آموزی میبد آوردم.

امسال هم در مسابقات قرآن و اذان سپاه، در منطقه اول شدم و در مسابقات کشوری که در تهران برگزار می شد، به مقام دوم رسیدم.

رتبه اول برای چه کسانی بود؟

سال گذشته رتبه اول نصیب یکی از بزرگسالان شد که اهل مشهد و خادم حرم امام رضا (ع) بود و امسال رتبه اول برای یک نفر با سن ۱۸ سال بود. که متاسفانه نداشتن رده سنی مناسب در مسابقات کشوری باعث نرسیدنم به رتبه اول شد.

البته تنها مسابقاتی که توانستم در سطح کشور شرکت کنم همین مسابقات سپاه بود که در دیگر مسابقات، رده سنی نونهالان نداشتند که به کشوری برسم. حتی استاد دانش هم می گفتند به خاطر این شرایط مسابقات در حقم ظلم می شود.

برنامه ها و فعالیت های دیگری که انجام می دهی چیست؟

برای آینده نیز در سطح دانش آموزی کشوری می توانم شرکت کنم و ان شاءالله یک رتبه کشوری را خواهم گرفت. در کنار این موضوع حفظ قرآن را نیز شروع کردم و البته ورزش هم می کنم که همراه با دوستان قرانی و در شاخه ورزش های رزمی هست.

بزرگترین آرزویت چیست؟

آرزویم این است که مثل استاد شهیدم، حسن دانش شوم.

خبر شهادت استاد دانش را چطور فهمیدی؟

وقتی خبر اتفاق منا را از تلویزیون می‌دیدم نمی دانستم شهید دانش هم در این ماجرا بوده است. تا اینکه دو روز بعد فهمیدم که استاد دانش هم در این مسیر بوده اند. حال و روزم خیلی بد شده بود و طی همین یک هفته ده روز مدام زیرنویس شبکه خبر  را می خواندیم که خدای نکرده اسم ایشان به عنوان شهید، زیر نویس نشود. وقتی فهمیدم استاد دانش هم از شهدای منا می باشند، به شدت روحیه و حالم خراب شد.

بعد از شهادت استاد، رابطه قلبی با ایشان را حفظ کردی؟

رابطه روحی با شهید دانش را هیچ وقت قطع نمی کنم. حتی بعد از شهادت ایشان نیز به منزلشان رفتیم و به خانواده آنها سری زدیم.

از آخرین باری که ایشان را دیدی خاطره ای داری؟

در اخرین جلسه ای که در میبد کنار هم بودیم به ایشان گفتم نفس کم می آورم و می خواهم نفس بیشتری داشته باشم. همان جا بعد از شام و کنار سفره گفتند: دراز بکش، تنفس شکمی را به من آموزش داد، در همان آموزش دادن، دستش را روی دلم گذاشت. هنوز که هنوز است سنگینی و حجم دستشان را روی دلم احساس می کنم و هیچ گاه فراموشش نمی کنم. قبل از هر اجرای گروه تواشیح تسنیم نیز اجراها را تقدیم به ایشان می کنیم و از استاد دانش یادی می کنیم.

دوستان قرآنی داری؟

در حوزه قرآن دوستان خوبی پیدا کرده ام و مطمئناً اگر در این محور نبودم مثل انها نصیبم نمی شد.

خاطره دیگری از استاد دانش داری؟

چند سال پیش بود که پدرم در اتوبوسی که تصادف کرد و چندین کشته داد، مجروح شدند، در آن مدت نتوانستم تمرین خوبی داشته باشم و وقتی استاد دانش علت تمرین نکردنم را فهیمدند، بسیار ناراحت شدند که چرا زودتر مطلع نشده بودند که بیاید و سری به خانواده ام بزند.

به سبک کدام استاد تلاوت می کنی؟

اول به سبک منشاوی تلاوت می کردم و بعد به سفارش شهید دانش دو سال با سبک عبدالباسط خواندم و الان هم که با همان سبک منشاوی در حال تمرین و ادامه هستم.

و سخن پایانی؟

از پدر و مادرم باید تشکر کنم که مرا در این راه وارد کردند؛ بعد از آن هم یادی می کنم از استاد حسن دانش که بسیار در این مسیر کمکم کردند. تلاش ها و حمایت های استاد بزرگوار آقای گندمی را هم یادم نمی رود. بزرگواران دیگری هم مانند استاد رحمانی و اقای محمدرضا زارعشاهی و مسئولین موسسه قرآنی حضرت معصومه که به من کمک زیادی کردند، از همه آنها متشکرم و امیدوارم در آینده بتوانم با موفقیت های بیشتر زحمت هایشان را جبران کنم.

ممنون و متشکر از وقتی که برای گفتگو گذاشتید