میبد و حواشی تلخ فرهنگی
تا چند سال پیش جشنهای عمومی معمولا کنترل شده بود، همه حرفی زده نمیشد، همه کاری انجام نمیشد، یکسری از رفتار ها قبح و زشتی داشت
محمد جواد آقایی
چند سال پیش در میبد مراسم جشن و شادی و سرور برگزار می شد، ولی نوع آنها خیلی متفاوت بود. نمونه آن جشن نیمه شعبان خانقاه. ولی امروزه شاید ذائقه مسئولین شهرمان و یا مردممان عوض شده، که البته در مورد مردم کمتر چنین فکری را میکنم، و بیشتر فکر کنم مسئولینمان دیگر کمتر دغدغه دینی و یا مذهبی دارند.
آنها میخواهند نشاط را در شهرمان بیش از پیش به وجود آورند، ولی فکر کنم نمیدانند که هرچیزی بازخورد خاص خودش را دارد و خیلی از کارها به نتایجی که در قبال ان متحمل می شویم، نمی ارزد.
نمیدانم، شاید آنقدر درگیر کارها و امور روزمره مردم شده اند که یادشان میرود جوانب برخی از کارهای مثلا فرهنگیشان را بسنجند. شاید از نظر آنها خیلی از اتفاقات را نمیتوان به عنوان آسیب و یا نفع یک رویداد تعریف کرد، و شاید معیارشان متفاوت است. بگذریم، اخیرا اتفاقاتی در میبد صورت میگیرد که من نوجوان گاهی تعجب میکنم؛ مثل برگزاری جشنها با حواشی خاص و یا پخش برخی از فیلمها؛ معیار هایی که در ذهن من وجود دارد، معیار های خیلی خشکی هم-به قول برخی- نیست و معیار هایی است که با حداقل های فرهنگ شهرمان جور است، ولی بعضی از اتفاقات را آنقدر افتضاح میبینم که نه فقط من، بلکه خیلی از اطرافیانم هم شاخ در می آورند.
تا چند سال پیش تابستان که میشد پدر مادر ها اکثرا اوقات فراغت فرزندانشان را با کلاس های ورزشی، زبان و یا قرآنی پر میکردند که در اکثر موارد فراگیری علوم قرآنی اعم از روخوانی، تجوید، صوت و لحن و یا حفظ، جزء برنامه های همیشگی آنان بود ولی در این روزها خوانواده های زیادی را میبینی که تمام وقت فرزند خود را با انواع کلاس های موسیقی در میبد پر کرده اند؛ با موسیقی مخالف نیستم برای مثال آواز و سه تار را بسیار دوست دارم ولی مسائل بسیار ضروری تری نیز نسبت به این دغدغه های کاذب وجود دارد که بشود به سراغشان رفت.
شاید فرهنگ ما با آمدن افراد غیر بومی به شهرمان کم کم تغییر کرده و یا تحت تاثیر قرار گرفته و یا شاید بعضی ها سعی دارند که این فرهنگ را رفته رفته عوض کنند و یا مثلا ممکن است قصد و نیتی نداشته باشند و هدفشان ایجاد نشاط و راحتی باشد، فقط باید بگویم که مدیریت و کنترل اینجور کارهارا اصلا بلد نیستند.
تا چند سال پیش جشنهای عمومی معمولا کنترل شده بود، همه حرفی زده نمیشد، همه کاری انجام نمیشد، یکسری از رفتار ها قبح و زشتی داشت، ولی در این دوره مشاهده می کنیم که خیلی از این ناهنجاری ها و کارهای ناشایست توسط افراد غیر بومی و بعضا خودی به راحتی اجرا می شود.
بی شک عوامل زیادی میتوانند بر روی تغییر فرهنگ و یا کمرنگ شدن ارزش ها و ریخته شدن قبح خیلی از کارها موثر باشد، ولی کنترل و نوع رفتار مسئولین یک شهر هم میتواند یک عامل بسیار مهم باشد.
شاید همه اینها بخاطر این است که ما و مسوولینمان “مرگ را فراموش کرده ایم” و دنیای بعد از مرگ برایمان کمی کمرنگ شده و شاید دنیا فرصت فکر کردن به چنین چیزی را به ما نمیدهد.
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ (حدید/۲۰)
امام علی علیه السلام می فرماید: ای مردم باید دنیای حرام در چشمانتان از پَرِ کاه خشکیده و تُفاله های قیچی شده ی دام داران، بی ارزش تر باشد، از پیشینیان خود پند گیرید، پیش از آن که آیندگان از شما پند گیرند، این دنیای فاسد ِ نکوهش شده را رها کنید، زیرا مشتاقان شیفته تر از شما را رها کرد (نهج البلاغه، خطبه ۳۲)
سلام و تشکر از قلم پاک و دانای شما
با سلام . بنده همبا صحبتهای آقای آقایی موافقم، منتها می خواهم دایره این تغییر فرهنگ را تاحدی توسعه بدهم. تا چند سال پیش نه تنها مراسم جشن بلکه مراسم عزاداریهای مردم شهرمان هم خیلی متفاوت با عزاداریهای امروزمان بود!!! مراسم عزاداری برگزار می شد، اما خیلی ساده و بی ریا،مراسمی که بیشتر هدفش تحریک و افزایش شعور مردم و خصوصا جوانان بود و نه تحریک شور و احساسات، آن روزها با مداحی های مداحان ساده،مخلص و بی ریای شهرمان، بیشتر حال و هوای عاشورای سال۶۱ را درک می کردیم، اما امروز با مداحی های مداحان بعضا…….که با مبالغ کمتر از چند میلیون تومان پا به شهرمان نمی گذارند، به شور می آییم!! مداحی هایی که در صورت حذف اسماء مقدس اهل بیت از اشعار آنها، با انواع و اقسام موسیقی های پاپ، رپ، راک و… اشتباهشان می گیریم. مداحان دیروز با اخلاصشان به حسینیه ها می آمدند،نه مانند مداحان امروز که بعد از هماهنگی های انجام شده با مدیر برنامه هایشان و با کلی خدم و حشم و با بلیط رفت و برگشت از قبل رزرو شده به حسینیه هایمان می آیند.مداحان دیروز فقط به حسینیه ها می آمدند و با اخلاص از حسین(ع) و راه حسین دم می زدند، نه مانند بعضی از مداحان امروز که علاوه بر حسینیه ها گاها در مواقع بیکاری به سفارت خانه ها هم سری می زنندوبعضیشان تحت تاثیر همین شرایط از همه کس و همه چیز دم می زنند و راجع به همه مسائل کشور و دنیا نظر می دهند !!!و…. و البته اینکه با همه این تفاسیر ذائقه ها هم امروز عوض شده و نسل امروزشهرمان هم همین ها را می پسندد!!!بله دوست عزیزم جناب آقای آقایی، حواشی تلخ فرهنگی شهرما بسیار است.فقط آنچه مهم است این است که ما همه این حواشی را ببینیم و نه فقط بخشی از آنها، تا بتوانیم برای حل این حواشی برنامه ریزی درست و منطقی انجام بدهیم وانشالله که بتوانیم فکری به حال این تغییر ذائقه ی جامعه ی امروز بکنیم.
با تشکر از مسئولان شبکه میبدما که با سعه صدر،دیدگاه های مخاطبان و منتقدان را بدون کم و کاست منتشر میکنند.