هم صحبت دل

حجت الاسلام مصطفی زارعی

یکی از مسائل مهم در زندگی انسان، انتخاب همراهان و دوستان برای پیمودن راه زندگی می باشد و واژه “دوست و دوستیابی” از مهمترین مسائل زندگی هر انسانی می باشد.

این موضوع مهم توسط حجت الاسلام زارعی در قالب کتاب و به زبان محاوره (گفتاری)، به صورتی جذاب و زیبا به نگارش در آمده است که به تناوب خدمت مخاطبین عزیز میبدما تقدیم می شود. سلسله وار بودن این مطالب مهم است و بعد از گذاشتن مطالب جدید، لینک مطالب قبلی نیز در زیر آن درج می شود:

 

یادداشت اول

حجت الاسلام مصطفی زارعی/ نماینده ولی فقیه در سپاه ناحیه میبد

از همون روز اولی که پای آدمیزاد به زمین گِرد و خاکی باز شد، رو تنه‌ی اولین درختا و سینه غارا با هر خط و شکلی که بلد بود، با دلِ گرفته نوشت: «تنهایی بد دردیه»

زمین با همه وسعت و قشنگیش، اونقدری نتونست آدم رو سرگرم کنه که تنهایی یادش بره. برا همینم از همون روز افتاد دنبال هم‌زبون و هم‌صحبت تا غصه های دلش رو براش تعریف کنه. تازه همون موقع بود که فهمید، ای دل غافل! آدمیزاد مثل بقیه نیس که دلش فقط با یه جور هم‌صحبت و هم‌زبون آروم بشه.

دل آدمیزاد اونقدر بزرگ بود و خواسته هاش اونقدر جورواجور، که فهمید برای هر طرف دلش باید دنبال یه جور هم‌دل و هم‌صحبت بگرده. به خاطر همین رابطه‌های آدمیزاد شکل و قاعده‌ای به خودش گرفت تا مبادا با توجه بیش از حد به یکی، از بقیه غافل بشه. بعضی از درد دلاشو می تونست به هم‌جنس و هم سن و سال خودش بگه و تو بعضی گرفتاریاش بیشتر می تونست رو این جور دوستاش حساب باز کنه.

رابطه با یار

شنیدین که گاهی وقتا از این جوجه لوتیای دو آتیشه برای نشون دادن مرام و معرفتشون به رفیقشون میگن:

«زندگی سه تا ایستگاه داره: تولد، رفاقت، مرگ. تو ایستگاه دوم باهات آشنا شدم تا ایستگه سوم باهاتم»

بعضیا هم برای اینکه پز رفاقت تاریخیشونو بدن، مدت رفاقتشونو حتی گاهی از سالای عمرشونم بیشتر میگن. خیلی وقتا با شنیدن این پز و افّه‌ها آدم خنده اش می گیره، اما رفاقت قصه ایه که همه آدما دوست دارن تو این قصه برا خودشون نقشی داشته باشن. آدمیزاد چه قارون باشه چه گدا، چه فیلسوف باشه چه بیسواد، چه زیر بته عمل اومده باشه، چه فوج فوج خواهر و برادر داشته باشه، باز از داشتن یه رفیق یکدل و یک‌رنگ بی نیاز نیست.

به قول سقراط حکیم:

«مردم هر کدام آرزویی دارند، یکی مال و ثروت می خواهد و دیگری افتخار مقام، ولی به عقیده من یک دو ست خوب از همه اینها بهتر است»

همون طور که می دونیم، سر راه زندگی هر کدوم از ماها قدم به قدم، چهار راه و بزرگراه و کوره راهه که خوشبختی و بدبختیمون هم بسته به راهیه که خودمون انتخاب می کنیم. این جاس که امیرالمومنین علی (ع) در این رابطه می فرمایند:

«فرزندم، نخست دوست، سپس راه» (کافی جلد ۸ – صفحه ۲۴)

به قول سعدی:

گِلی خوشبوی در حمام روزی/ رسید از دست مخدومی به دستم

بدو گفتم مشکی یا عبیری/ که از بوی دلاویز تو مستم

بگفتا من گِلی ناچیز بودم/ و لیکن مدتی با گُل نشستم

کمال همنشین در من اثر کرد/ و گرنه من همان خاکم که هستم

خب! حالا که اهمیت این رابطه برامون روشن شد، جا نداره یه بار سنگامونو با خودمون وا بکنیم که بالاخره تکلیفمون چیه با این قضیه؟ چطوری دوست خودمون رو انتخاب کنیم که ضرر نکنیم؟

 

راه‌های رسیدن به یار

الف: روش احساسی

یعنی به محض اینکه احساس تنهایی کردی، به اولین نفری که برخوردی و از قیافش خوشت اومد، دست دوستی دراز کنی و سفره دلتو براش باز کنی. این روش آسون ترین و سریع ترین و مخرب ترین نوع دوست یابیه. بیشتر ضربه ها از این رفاقتا به آدم وارد میشه. دوستی از روی احساس و هیجان لحظه ای و بدون پشتوانه عقلی و شرعی.

ناگفته پیداست که برای داشتن یک رابطه خوب و دوستانه‌ی سالم و سازنده اصلا این روش پیشنهاد نمیشه.

ب: روش عقلانی

از قدیم و ندیم گفتن عقل بهترین یاور و سرمایه آدمیزاده. چه بهتر تو مراحل حساس زندگی از جمله دوست یابی از این سرمایه ارزشمند بیشترین بهره رو ببریم.

خوبی این شیوه‌ی دوست یابی اینه که تو این روش:

۱ – به آخر و عاقبت دوستی توجه میشه

۲ – از انتخاب های هول هولکی و شتاب زده در امانیم

۳ – ویژگی های دوستمون رو با ملاک و معیارهای عقلی سبک سنگین می کنیم

ج: روش ترکیبی (عقلانی و احساسی)

به خاطر اینکه تو قصه‌ی دوستی و رفاقت، عواطف و احساسات نقش خیلی پررنگی دارن، لازمه موقع انتخاب دوست، به این جنبه هم توجه کنیم و فقط از معیارهای عقلانی محض استفاده نکنیم. به همین دلیل بهترین روش انتخاب دوست روش سومه، یعنی هم از معیارهای عقلانی استفاده بشه، هم عواطف و احساساتمونو نادیده نگیریم. وقتی طرف به دلمون نشینه و برامون دوست داشتنی نباشه، این دوستی، پایدار، ارزشمند و واقعی نمیشه.

 

ادامه دارد …