اکران های “خَش” و “ناخَش”

غلامحسین علوی

غلامحسین علوی/ علی آباد ما

این روزها که فیلم های “خش” و “ناخش” زیادی توی سینماهامون اکران میشه و هر روز بنرهای رنگارنگ این فیلم ها رو اطراف پارک فلسطین می بینیم، می تونیم تفاوت واقعی فیلم با مفهوم و فیلم بی مفهوم رو فهم کنیم!

مثال رابطه حرف زدن و مطالعه شاید خوب باشه؛ کسی که مطالعه و عمق مناسبی نداره، بهتره که حرف نزنه و کسی که عمق مطالعاتی و تفکر بالایی داره بهتر حرف بزنه و اگه عکس این دو حرکت از این دو جریان اتفاق بیفته، فاجعه میشه …

سینمایی که از عمق و تفکر و منابع خوب بی بهره باشه و بخواد از این عمق کم پمپاز محصول داشته باشه، آخرش میشه، ۵۰ کیلو آلبالو و گشت ارشاد؛ و سینمایی که دست به منابع راهبردی خوب و مناسب میزنه، کم کمش میشه ایستاده در غبار و یتیم خانه ایران …

حالا، حال و روز مخاطبین این فیلم ها هم جالبه؛ آدم هایی که به تماشای محصول سخیف و چرند عادت کرده اند و دوست دارند خروجی ذهن نویسنده ای گیج، که در قالب تصویر پیاده شده رو با دقت ببینند و با همه وجود سعی کنند یه چیزی از تهش در بیارن برای عبرت گرفتن و شایدم لذت بردن؛ و آدم هایی که برای وقت خودشون بیش از دیدن این اراجیف ارزش قائلند…

این روزها که فیلم های خش و ناخش زیادی توی سینماهامون اکران میشه، سعی کنیم وقت با ارزش خودمون رو اگر هم قراره تلف کنیم، برای دیدن تصاویر پیاده شده از متن کم عمق و حاصل نوشته های آدم های گیج خرج نکنیم؛ برای تلف کردن وقت با ارزش خیلی کارهای دیگه هم میشه کرد