قیاس با شهید بهشتی و یک خاطره

حجت الاسلام قاسم روانبخش

حجت الاسلام قاسم روانبخش

این روزها برخی رجال سیاسی در یک قیاس مع الفارق خودشان را به شهید بهشتی تشبیه کرده و می کنند در حالی که وقتی رقیبشان که شباهت زیادی به آن شهید داشت را به باد تمسخر می گرفتند.

البته آقای هاشمی نیز در زمان حیاتشان دایما خود را به شهید بهشتی تشبیه می کرد و می گفت شهید بهشتی به من گفته است آسیاب به نوبت! و من امروز شهید بهشتی عصر هستم. براستی چقدر وجه شباهت وجود دارد؟

شهید بهشتی را به یاد دارم که وقتی در عصر ریاست بنی صدر لیبرال فضای کشور دو قطبی شده بود و می رفت که به جنگ آسیب وارد کند امام ره به آقایان بنی صدر،‌ شهید رجایی، شهید بهشتی و هاشمی رفسنجانی فرموده بود برای حفظ وحدت و پرهیز از اختلاف هیچ کدام سخنرانی و مصاحبه ای نداشته باشند. در آن شرایط بنی صدر حکم ولایی امام ره را نقض می کرد و دایما به سخنرانی و مصاحبه می پرداخت و به یاران امام ره اتهام میزد. در آن شرایط دل نیروهای حزب اللهی خون بود و ناراحت ز این که چرا شهید بهشتی و دوستانش در برابر این همه دروغ و اتهام موضعی نمی گیرند؟

بنده همراه با تعدادی از دوستان از قم به مدرسه رفاه می رفتیم و مواضع تفصیلی حزب جمهوری اسلامی را از ایشان فرا می گرفتیم. یک روز بعد از آن همه فحش هایی که در خیابان های تهران شنیده بودیم سر درس حاضر شدیم و یکی از دوستان بلند شد و زبان به گلایه گشود که چرا در برابر این همه دروغ و تهمت پاسخ نمی دهند؟ ایشان آهی کشید و با لحن مشفقانه ای فرمود: برادران عزیز! بخواهید یا نخواهید دو جریان فکری بر کشور حاکم است؛ آقای بنی صدر رهبر جریان لیبرال در کشور اتهام می زند ودروغ می گوید ما نیز اگر پاسخ دهیم دنیا می گوید حرف  رهبر ایران  دیگر خریدار ندارد نه این جریان و نه آن جریان؛ بگذارید بهشتی نابود شود ولی حرمت ولایت  در کشور و جهان شکسته نشود. براستی

آیا می توان بهشتی را با آقای روحانی مقایسه کرد که به هر مناسبتی در برابر فرمایش ولایت می ایستد بلکه اصل ولایت هم قبول ندارد و از لیبرالیسم دفاع می کند؟