قنات؟ قنوت؟ قناعت؟

محمد حسین حفیظی

محمد حسین حفیظی/ بارجین ما

اگر بخواهیم استان یزد و به ویژه شهرستان میبد را به یک گردشگر داخلی و یا خارجی معرفی کنیم. می گوییم اینجا شهر قنات، قنوت و قناعت است.

مراد از اینکه مردمان این دیار مردمانی سخت کوش و متدین و همچنین قانع و راضی به آنچه دارند، هستند.

اما واقعا هنوز هم یزد و میبد و … شهر قنات و قنوت و قناعت، هستند؟؟

خوب که نگاه کنیم در می یابیم که متاسفانه:

قنات هایمان با آمدن چاههای مجاز و غیر مجاز مردم و صنایع دیگر رمقی به جانشان نمانده. بسیاری خشک شده اند و تعداد کمی از آنها توانسته اند تا کنون طاقت بیاورند. این تعداد هم با این وضعیت پیش رو، دیری نیست که از حرکت و جاری بودن بایستند.
قنوت های مردمان این دیار نیز متاسفانه به سرنوشت قنات ها دارد دچار می شود. آنجا چاه قنات ها را خشک می کرد و اینجا چاهواره(ماهواره) قنوتمان را شل و بی رمق، نمیدانم چرا دین این مردم تا این حد وابسته به دنیایشان شده است و به سادگی دین را به دنیا می دهند. یادمان رفته چه بودیم؟
قناعت، هنوز رگه هایی از قناعت این مردمان باقی مانده است؛ اما با رواج نرم فرهنگ غرب در بین مردمان دیار آفتاب، دیگر باید کم کم فاتحه فرهنگ قناعت این مردم را خواند. خوب که می نگریم در زندگی ها ، مهمانی ها، ازدواج و عروسی ها و حتی عزاهایمان فرهنگ قناعت دارد جایگاهش را از دست می دهد. *

همیشه بازگشت به عقب بد نیست. بیاید با چشمانی باز، کمی به گذشته بازگردیم.

هرچه در فرهنگ منحط غربی پیش رفتیم و تجمل گرا و مصرف گرا تر شدیم. نشاط از زندگیمان بیشتر پر کشید.

————————————-

* پ.ن: لطفا قناعت را به معنای نخوردن، نپوشیدن، نداشتن و … معنی نفرمایید.