دسترنج مردم در سبد دولت!

احمدکریمی میبدی

احمد کریمی/ حکمت ما

رهبر انقلاب در روز کارگر و در دیدار با این قشر زحمت کش، در مورد رفع شدن سایه جنگ از سر مردم، و آدرس غلط دولتمردان در مورد علل و عوامل آن، باز هم موضع گیری جانانه ای کرد.

همه ما شاهد هستیم که این بار اولی نیست که رهبری جواب این شبهه و یا دروغ را داده است، ولی باز هم دولتمردان و وابستگان فکری و عقیدتی آنها، این مسئله را مدام بازگو می کنند، که: «رفع شدن سایه جنگ فقط به خاطر دولت تعامل گر و مذاکره کننده در راس قوه مجریه است»

حال سوال این است که اینها بر کوس تقابل بر رهبری می دمند یا اینکه منظوری دیگر هم دارند؟

این موضع گیری در اصلاحطلبان دلیلی دیگر هم دارد؛ اصلاحطلبانی که البته یک جریان سیاسی ناب و خالص نبوده و نیستند، و نمود سیاسی و جریانی آن در ایران را اینگونه مشاهده می کنیم در حالی که از اپوزیسیون داخلی و خارجی گرفته تا دولت های غربی و منافقین به نوعی طمع در این حزب کرده اند و برای فتح ایران در آینده، به آن دل بسته اند، حتی اگر خود این دوستان نخواهند به این خصلت ها شناخته شوند!

رفع سایه شوم جنگ توسط مذاکره، که مرتباً نشخوار می شود، سوای از همه دیدگاه ها، یک علت دیگر هم دارد، و آن این است که جریان اصلاحطلبی امروز هیچ دستگیره و دست آویزی برای ارائه به مردم ندارد، از طرفی، دست آویزهای دیگرش نیز آنقدر کوچک است که ارزشی ندارد، پس دست به لقمه بزرگی چون جنگ و صلح زده است، چرا؟

– امنیت تقریباً تنها موضوع بدون خدشه در ایران است که هیچ عیبی به آن گرفته نشده و نمی شود و تمام کردنش به نام خود، یعنی پیروزی!

– سابقه جنگ هشت ساله، مردم را به نوعی از دوباره به جنگ وارد شدن می ترساند، مردم ما برای رسیدن به این امنیت، یک جنگ بزرگ را پشت سر گذاشته اند.

– کشورهای اطراف دچار خشونت های بی سابقه هستند.

– عربده کشی دشمن، نسبت به قبل بیشتر شده است.

– و …

اما نکات جالبی در اینجا هست که زیاد هم به نفع اصلاحطلبان نیست:

– همیشه موضوع امنیت ما معطل دولت ها نبوده است. بلکه از انقلاب گرفته تا جنگ و تا امروز این بچه های رزمنده در سپاه و بسیج و ارتش و … بوده اند که حتی جور بی بصیرتی و گیج بازی های دولتمردان را داده اند، و از داخل شهرها تا لب مرزها و همین طور بیرون از مرزها را تحت کنترل خود داشته اند و جانشان همیشه برای این موضوع کف دست بوده است. در بدترین شرایط هم، که در زمان ریاست جمهوری بنی صدر بود، این مردم بودند که امنیت را تامین می کردند.

– شکست های دشمنان ما در سوریه و عراق با انقلابیگری مردم آن کشورها و قدرت مستشاری کشورهایی مانند ایران و حزب الله لبنان، در آن سوی مرزها؛ و عقب نشینی داعش و … و… از سرزمین های اشغالی؛ با ادعای دولت مذاکره اصلا همخوانی ندارد. مذاکرات مرزهای امنیت را برای ما بازتر نکرد و این سلحشوری مردان ما و رزمندگان دیگر کشورها بود که دایره امنیت را بازتر کرد. چه، وجود “قاسم سلیمانی ها”، امروز برای مردم ما نیز، از “میز مضحک مذاکره” دلگرم کننده تر است…

-بعد از جنگ نیز، حضور گسترده مردم در تعاملات اجتماعی مانند انتخابات و تظاهرات و …، باعث تقویت این باور در دشمنان نظام اسلامی شده است که، این مردم بسیار محکم تر از قبل در برابرشان خواهند ایستاد، به این معنی که هر جنگی بر علیه این مردم، پشیمانی بزرگی به بار می آورد.

– مذاکرات هم نه تنها گرهی را باز نکرد، بلکه دولت را از کار و زندگی انداخت و چهار سال فرصتش را سوزاند، و حال آنچه مانده است، آمارهای درب و داغانی از بیکاری و اقتصاد نزولی است. آمارهایی که در مناظره ها دست کاندیداهای دولتی را بسته و آنها را به چه کنم، چه کنم، دچار ساخته است…

به نوعی باید اذعان کرد؛ امنیت و صلح دست آورد سربازان گمنام و غیر گمنامی است که جانشان همیشه کف دست بوده است، و این دست آورد عظیم و ناب، امروز توسط برخی در حال غصب شدن است و بر روی آن مانور می دهند.

رهبر انقلاب، مدام این نکته را تذکر می دهد، تا برخی این بزرگ دست آورد مقاومت و ایثار را به نام خود و به اسم حزب خود تمام نکنند، و به فضل خدا، تغییر به نفع مردم رقم خواهد خورد …