تنها کارشناسی که قاطعانه پیروزی ترامپ را پیشبینی کرده بود
مشکلات اقتصادی، معضلات اجتماعی و فساد سیاسی فراگیر در آمریکا، آقای ترامپ را مجبور به صرف وقت و هزینه خواهد کرد و همین مساله موجب کاهش توجهات خارجی واشنگتن میشود.
جنجالیترین و پرحاشیهترین انتخابات دهههای اخیر ایالات متحده امروز بالاخره به پایان رسید و برخلاف اکثر نظرسنجیها، دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور منتخب این کشور برگزیده شد. تحلیلگران بسیاری در این زمینه به اظهارنظر پرداخته بودند اما در این میان، یک دانشجوی جوان که سابقه پیشبینی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و رای مثبت مردم این کشور به برکسیت را در کارنامه علمی خود داشت، از معدود افرادی در کشور بود که با استناد به فضای حاکم بر جامعه آمریکا و همچنین رویکرد رسانههای جریان اصلی، معتقد بود که ترامپ برگزیده مردم خواهد بود.
برای بررسی علت این تحلیل و همچنین فضای پیش روی جهان با انتخاب رئیسجمهور جدید آمریکا، به سراغ مهدی خانعلیزاده، پژوهشگر روابط بینالملل و دانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم تا با او درباره زمینههای انتخاب ترامپ و علل افول قدرت آمریکا صحبت کنیم.
آقای خانعلیزاده؛ به نظر شما علت اقبال عمومی به ترامپ در این انتخابات چه بود؟
قطعا در این زمینه دلایل و عوامل متعددی دخالت دارند که بیان همگی آنها به صورت دقیق و علمی نیاز به زمان و مطالعه میدانی فراوان دارد اما چیزی که به نظر من در این میان، نقش مهمتری نسبت به سایر عوامل ایفا کرد و حتی توانست فضا را به سمتی سوق دهد که اختلاف آرای الکترال میان خانم کلینتون و آقای ترامپ تا این اندازه زیاد شود، دو موضوع مهم رسانه و ساختار سیاسی ایالات متحده است.
درباره فساد نهادینه شده در نظام سیاسی آمریکا، اکثر اساتید و کارشناسان صحبت کردهاند. این موضوع ارتباطی هم به جناحهای سیاسی ندارد و اساس و بنیان آن به دلیل گره خوردن شرکتها و کارتلهای اقتصادی بزرگ با سیاستمدران از یکسو و لزوم هزینه بسیار در عرصه سیاسی آمریکا برای موفقیت در کسب دستاوردهای سیاسی از سوی دیگر، ایجاد شده است. همین مساله سبب شده تا نوعی انزجار و رویگردانی عمومی از نظام حاکم دوقطبی در میان مردم این کشور به وجود بیاید که در مقاطع زمانی مختلف نیز خودش را به نمایش گذاشته است. افزایش اعتراضات مدنی، شکلگیری جنشهای اجتماعی (نظیر تسخیر وال استریت و غیره) و احساس نارضایتی عمومی جوانان از ساختار حاکم، همگی نشان از لزوم ایجاد تحول و وجود یک ظرفیت بالا برای نمایش اعتراض به این وضعیت در جامعه آمریکایی دارد.
اما در حوزه ماجرا کمی متفاوتتر است؛ چرا که اساسا اگر معتقد به وجود مفهومی تحت عنوان دموکراسی آمریکایی باشیم، باید آن را یک دموکراسی رسانهای نامید. قدرت رسانههای عمومی در ایالات متحده بسیار فراتر از آن چیزی است که در کشورهای دیگر نظیر کشور ما قابل تصور است و حکمرانی در زمینههای گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بدون همراهی هوشمندانه رسانهها ممکن نیست. به دلیل بافت عامیانه جامعه آمریکا، رسانهها به عنوان یکی از شبکههای اصلی توزیع سرگرمی به منظور مدیریت افکار عمومی مطرح هستند. همین مساله باعث شده تا امکان هدایت مردم برای مناقشات سیاسی توسط رسانهها به صورت کاملا نهادینه در این کشور ساماندهی شود.
تا اینجای کار، همه چیز حساب شده به نظر میرسد؛ چرا که دولت پنهان در آمریکا – که شاید بتوان شرکتهای چند ملیتی و همچنین گروههای لابی را بخش تاثیرگذار آن دانست – با استفاده از اهرم رسانه، شرایط را برای ایجاد موج در میان مردم و زمینهسازی به منظور کسب نتیجه دلخواه خود در هر زمینهای به ویژه انتخابات فراهم میکند. حالا مشکلی در این راستا برای آنها ایجاد شده و آن هم عدم توانایی در مدیریت فضای تبلیغات انتخاباتی در این دوره است. رسانههای جریان اصلی آمریکا تمام تلاششان را انجام دادند تا ترامپ را زمین بزنند؛ تا جایی که فقط یک روزنامه به صورت رسمی حمایت خود از ترامپ را اعلام کرد. این نخستین بار بود که در تاریخ معاصر این کشور، رسانههای حامی جریان سوم تعداد بیشتری نسبت به نامزد یکی از دو حزب اصلی را شامل میشدند.
مساله مهمی که در این میان رخ داد، سابقه رسانهای آقای ترامپ بود. رسانهها در طول ۲۰ سال گذشته از او یک نماد و مجسمه موفقیت ساخته بودند که نماد تمام رویای آمریکایی بود و همین مساله سبب شد تا رویکرد تخریبی در ماههای منتهی به انتخابات نتواند تاثیر دو دهه تبلیغ برای او را از میان ببرد.
علت شگفتزده شدن برخی از سیاسیون و تحلیلگران داخلی از این مساله چه بود؟
به نظر من اگرچه به هر حال پیشبینی نتیجه یک رقابت سیاسی لزوما یک کار علمی نیست و افراد صرفا میتوانند بر اساس تحلیل و شناختی که از جامعه رای دهندگان در اختیار دارند، اقدام به تحلیل فضا و آینده پژوهی کنند اما متاسفانه در این زمینه باید گفت که بخشی از سیاسیون ایرانی که وابستگی نظری و جناحی به اصلاحطلبان دارند، بدون اینکه درک و شناخت صحیحی از فضای واقعی آمریکا داشته باشند، اقدام به تحلیل و سپس صدور نظریه میکنند.
خب ما در سالهای اخیر هم به وضوح دیدیم که حتی سکونت و تحصیل در این کشور هم اگر با مطالعات دقیق و راهبردی مبتنی بر واقعیتهای میدانی همراه نباشد، فرجامی به جز اقداماتی بر اساس تحلیلهای توهمی و غیرواقعی که نهایتا منافع ملی ایران را به خطر میاندازند، ندارد.
باید توجه داشت که «بیسوادی» برخلاف چیزی که جناب رئیسجمهور به منتقدین خود نسبت میدهند، به طور گسترده و تاسفباری در میان طیف غربگرا در ایران رواج دارد و بلندگو به دست بودن آنها باعث شده تا هر روز ما شاهد ترویج این بیسوادی و تحلیلهای مبتنی بر این بیسوادی در برخی از رسانههای داخلی باشیم.
به نظر شما ترامپ آمریکا را به چه سمتی خواهد برد؟
من برخلاف تحلیلهای رایجی که وجود دارد، معتقدم نه برجام توسط او پاره میشود و نه حتی اقدام موثری علیه کشورمان به صورت تازه – آنگونه که از سوی دولت باراک اوباما صورت گرفت – مطرح میشود؛ بلکه آقای ترامپ به دلیل تاثیر عملی «دکترین مونرو»، دست و پای آمریکا را به داخل خودش جمع میکند. البته قطعا این به معنای قطع کامل دخالتهای بینالمللی کاخ سفید نیست اما میتوان اینگونه ارزیابی داشت که زمان انتقال نظم جهانی از «تک قطبی» به «یک – چندقطبی» فرا رسیده است.
مشکلات عدیدهای که رویکرد مداخلهجویانه دولتهای پیشین ایالات متحده در قبال مسائل جهانی برای مردم این کشور ایجاد کرده، آقای ترامپ را مجبور به درگیر شدن با خود میکند و همین مساله میتواند زمینهساز یک دوره دیگر از درونگرایی آمریکا مشابه دوران جنگ جهانی اول – و البته با مختصات و ویژگیهای جدید و تازه – باشد.
مشکلات اقتصادی، معضلات اجتماعی و فساد سیاسی فراگیر در آمریکا، آقای ترامپ را مجبور به صرف وقت و هزینه خواهد کرد و همین مساله موجب کاهش توجهات خارجی واشنگتن میشود.
در اینجا لازم است تاکید کنم که اگرچه آقای ترامپ با شعارهای ساختارشکنانه و ضد فساد سیستماتیک در آمریکا روی کار آمده اما به دلیل وجود «نهاد ریاست جمهوری» در این کشور به جای «جایگاه ریاست جمهوری»، کاملا طبیعی است که انتظار داشته باشیم تا بیشتر از ۷۰ درصد از شخصیت و رفتارهای وی در این ساختار، تعدیل شود. موضوعی که آقای ترامپ را در این زمینه متمایز میکند، بافت شخصیتی اوست که زمینه را برای ۳۰ درصد اقدامات ماجراجویانه و غیر از چارچوب نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز در ایالات متحده فراهم میکند.
فکر میکند رابطه آمریکا با دیگر کشورهای جهان دستخوش تغییر میشود؟
قطعا قدرت نرم ایالات متحده با یک بحران جدی روبرو خواهد شد و این مساله به صورت بارزتری خودش را در روابط واشگتن با بروکسل به نمایش خواهد گذاشت. سران کشورهای اروپایی با وجود تمامی رویکردهای ضدانسانی خود همواره بر مسائلی نظیر حفظ دیسیپلین و شان سیاسی کشورشان تاکید فراوان داشتهاند؛ تا جایی که رفتار خارج از عرف «فرانسوا اولاند»، رئیسجمهور فرانسه در قبال همسر سابقش هنوز هم در این قاره مورد پذیرش قرار نگرفته و او را تبدیل به منفورترین سیاستمدار در سالهای اخیر اروپا کرده است.
همین مساله شرایط را برای ایجاد ارتباط میان ترامپ و اروپاییها – به ویژه بروکراتهای اتحادیه – سخت میکند. شخصیت رئیسجمهور منتخب آمریکا به قدری در رسانهها و در جریان رقابتهای تبلیغاتی انتخابات مورد هجمه قرار گرفته و به لجن کشیده شده که قطعا نمیتوان انتظار برخورد محترمانه و دیپلماتیک با او از سوی سایر سیاستمداران را داشت.
به نظر میرسد که در طی چهار سال ریاست جمهوری آقای ترامپ، رژیم صهیونیستی اصلیترین همراه او در قاره سبز باشد.
رویکرد او در قبال ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای صحبت در این زمینه خیلی زود است اما میتوان این توصیه را به آقای رئیسجمهور کشورمان داشت که تاریخ یک دهه پیش کشور را مطالعه کنند و مانع از تکرار رابطه یک طرفه دولت اصلاحات با دولت جرج بوش شوند؛ چرا که بازنده اصلی این نمایش صلح دوستی، قطعا دولت یازدهم خواهد بود؛ همانطور که سرنوشت دولت اصلاحات را دیدیدم.
آقای خانعلیزاده؛ به نظر شما ترامپ میتواند به وعدههایی که داده عمل کند؟
همانطور که قبلا اشاره کردم، نهاد سیاسی در آمریکا قطعا تاثیر قابل ملاحظهای بر روی او خواهد گذاشت و تا حد زیادی او را تعدیل میکند؛ هر چند این فرآیند مستلزم گذشت زمان خواهد بود و همین مساله میتواند یکی از نقاط خوب انتخاب ترامپ به جای کلینتون باشد. با این حال، آقای ترامپ شخصیتی دارد که به دنبال معامله است و همین مساله میتواند به عنوان برگ برنده او در قبال رای دهندگانش محسوب شود.
این مساله را هم باید در نظر داشت که آقای ترامپ شعار «ساختن مجدد آمریکا» را با محوریت مردم این کشور و نه ماجراجوییهای جهانی تعریف کرده است؛ یعنی او باید تمرکز خود را در حوزههایی مانند بیکاری، رشد اقتصادی و همچنین رسیدگی به فسادهای مالی افزایش دهد وگرنه با واکنش منفی روبرو میشود.
در مجموع فکر میکنم او همانقدری که در سیاست خارجی بیتجربه و احتمالا ناموفق خواهد بود، شرایط مساعدی را برای سامان دادن به وضعیت بهم ریخته داخلی این کشور متناسب با خواستههای طرفدارانش داراست. البته این را هم باید مدنظر گرفت که او در میان جمهوریخواهان هم محبوبیتی ندارد و همین مساله میتواند کنگره را در برابر او قرار دهد.
به عنوان سوال آخر، پیشبینی شما از فضای پیش روی روابط بینالملل چیست؟
خب طبیعی است که پاسخ دادن به چنین سوالی، بسیار سخت است و اساسا در توان فکری من به عنوان یک دانشجو نیست اما بر اساس رصد وضعیت فعلی کشورهای غربی و همچنین تحلیل روند رویکردهای سیاسی در این کشورها، گمان میکنم ملیگرایی و ناسیونالیسم راستگرایانه در حال خیزش مجدد است و سنگرها را یکی از پس دیگری فتح میکند. مصداق دقیق و عینی این مساله را باید برکسیت یا همان خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا دانست. رای خیره کننده ترامپ و همچنین قدرت گرفتن احزاب دست راستی مانند جبهه ملی در فرانسه به رهبری ماری لوپن نیز در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است.
با توجه به اینکه در ماههای پایانی امسال ما شاهد برگزاری انتخاباتهای متعدد در کشورهای اروپایی برای تعیین مجالس و یا روسای جمهور خواهیم بود، این احتمال وجود دارد که موج راستگرایی در جهان همچنان به پیشتازی خود ادامه بدهد و این دقیقا همان نقطهای است که نئولیبرالیسم آمریکایی شکست میخورد.
ناکارآمدی نهادهایی نظیر سازمان ملل و اتحادیه اروپا که برآمده از این اندیشه هستند، مردم در کشورهای غربی را به سمت بازگشت به خویشتن و تمرکز درونی سوق داده؛ تا جایی که حتی افکار عمومی در آلمان که پس از جنگ جهانی دوم به طور کامل و با فشار در اروپا حل شد (تا جایی که سران اروپا گفتند ما باید به جای یک اروپای آلمانی، یک آلمان اروپایی داشته باشیم)، مجددا صداهایی در زمینه استقلال و ملیگرایی برپا کرده است.
این دقیقا بر خلاف مدعایی است که برخی از سیاستمداران در داخل کشور ما مطرح میکنند و از رویکردهای منسوخ شده و باطلی نظیر دربهای باز به منظور رفع مشکلات داخلی ایران تبعیت میکنند. قطعا تجربه سالهای اخیر در غرب نشان داده که کلید حل مشکلات دولت – ملتها در جیب فراسوی مرزها نیست؛ بلکه آن را باید در دستان کارگران و اندیشمندان بومی جستجو کرد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰