هنجارشکنی صریح عدهای معدود در برخی شبکههای اجتماعی موبایلی میبد
واضح است در گام اول هیچکس خواستار برخورد چکشی با این متخلفان و ارائه کیفرخواست برای آنان نیست(اگرچه با مستندات موجود، این کار کاملا امکانپذیر است) اما اهمال و بیتفاوتی دستگاههای مسئول نیز در این باره به هیچ وجه پذیرفته نیست
در اسلام مانند بسیاری از مکاتب دیگر آزادی بیان به رسمیت شناخته شده است و همچنین مانند مکاتب و شرایع دیگر برای آزادی، چارچوب تعیین شده است؛ چرا که هیچ انسان عاقلی نمیتواند به لوازم آزادی مطلق و لاقید پایبند باشد. اما تفاوت اسلام با سایر مکاتب در نوع تضییقاتی است که برای آزادی قائل شده است.
به گزارش “میبدما”، در اسلام برخلاف ادعای مکاتب غربی صرفا حقوق افراد دیگر (آن هم با تعریفی بسیار ضیق و مادی)، حد و مرز آزادی را تشکیل نمیدهد بلکه حقوقالله نیز جزء محدودیتهایی است که آزادی هر فرد و جامعهای را محدود میکند.
یکی از مشکلاتی که در این عرصه گریبانگیر کشورمان شده تداخل این تفاوت نگرشها به آزادی است که در قالب ابزارهای جهانشمول مانند ماهواره و اینترنت و تلویزیون و موبایل و… بروز مییابد و البته غرب نیز مشکل مشابهی با ایران را دارد؛ برای مثال توهین به پیامبران و ارزشهای اسلامی از نگاه فقه و قوانین ایران ممنوع است اما از بستر تجهیزات و ادوات دیجیتالی بدون مرز به شکلی بسیار آسان این امکان برای کاربران فراهم میشود تا این افعال حرام و غیرقانونی را انجام دهند و از آن سو نظام فکری حاکم بر غرب، گسترش ایدئولوژی جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت و مصادیقی چون نفی هولوکاست را ممنوع تلقی میکند. طبعا هردو جبهه برای پیشبرد اهداف خود با ایدوئولوژی طرف مقابل به ستیز برمیخیزد و درصدد گسترش ایدئولوژی مختار خود است و همین موضوع بخشی از نبرد حق و باطل را در عصر حاضر ایجاد کرده است.
یکی از این عرصهها شبکههای اجتماعی موبایلی است که در کشورمان با سرعتی بسیار زیاد، گسترش پیدا کرده است و برای اولین بار فضایی بسیار سهل و آسان برای تبادل اطلاعات و عقاید و تحلیلها و البته شایعات و دروغها و تهمتها و ناهنجاریها ایجاد کرده است.
شهر ما میبد نیز از این قاعده مستثنی نیست و متاسفانه در طی ماههای اخیر شاهد شکلگیری برخی گروههای موبایلی در این شهر هستیم که معدودی از کاربران آن با خلط نظام فکری و قانونی جمهوری اسلامی ایران و نظامهای غربی به شکلی که صراحتا با قوانین و هنجارهای کشورمان مغایرت دارد به تولید و توزیع مطالب فاسد و مخرب روی آوردهاند.
اما نکته جالب آنجاست که هویت بسیاری از این کاربران کاملا مشخص است و حتی تصویر چهره آنان به کامنتهایشان پیوست شده اما متاسفانه انفعال دستگاههای امنیتی، انتظامی و قضایی شهرستان موجب شده تا کلکسیونی از ناهنجاریهای مختلف در این گروهها و کانالها شکل بگیرد.
به طور مثال، فقط در رصد یک روزه یکی از این گروهها (با تعداد عضو نسبتا بالا و چندصد کاربری) عناوین مجرمانه و هنجارشکنی که به شکلی صریح و عریان عنوان شده، شامل موارد زیر میباشد(برای هرکدام از موارد زیر چند مصداق و سند روشن و متقن وجود دارد):
-توهین صریح و مکرر به نهاد روحانیت.
-پمپاژ بدون وقفه شایعات و ادعاهای کذب و اثبات نشده.
-تبلیغات مکرر رژیم ستمشاهی(پهلوی اول و دوم).
– توهین به رهبری نظام و ارکان و مقامات حکومتی.
– تمسخر مدافعان حرم و جبهه مقاومت و سید حسن نصرالله.
– تمسخر آشکار اعتقادات و شعائر و ادعیه مذهبی.
– ترویج سبک زندگی غربی و لاابالگری و انتشار تصاویر زنان نیمهبرهنه.
-ترسیم چهرهای مثبت و منطقی از آمریکا و سیاستمداران آن و سیاهنمایی گسترده علیه نظام جمهوری اسلامی ایران.
نکته عجیب در این مورد آن است که جمع تعداد کاربرانی که چنین مطالب ساختارشکنی را در این گروه و سایر گروههای مشابه ارسال میکنند، از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکند و این موضوعی است که انفعال دستگاههای ذکر شده را عجیبتر مینمایاند.
البته همانگونه که گفته شد هیچکس با آزادی بیان و نقد مخالف نیست و نقادی، هر چند تلخ و گزنده باشد محل ایراد نیست اما اگر در این آزادی بیان چارچوبهای پیشگفته رعایت نشود، از حقوق مردم و همچنین هنجارهای مورد تایید و خواست آنان جز اسمی باقی نخواهد ماند.
ضمنا قابل انکار نیست که به دلیل کاربرمحور بودن این شبکهها، کنترل تمام و کمال پیامها بسیار سخت است اما مسئله اینجاست که در شبکههای اجتماعی مورد بحث، موارد مذکور حجم بالایی از کامنتها را تشکیل داده و این موضوع تبدیل به یک روند شده و از آن سو کاربران ارسال کننده مطالب مجرمانه نه تنها حذف نشدهاند بلکه برخی از آنان در زمره مدیران گروه نیز قرار گرفتهاند!
واضح است در گام اول هیچکس خواستار برخورد چکشی با این متخلفان و ارائه کیفرخواست برای آنان نیست(اگرچه با مستندات موجود، این کار کاملا امکانپذیر است) اما اهمال و بیتفاوتی دستگاههای مسئول نیز در این باره به هیچ وجه پذیرفته نیست؛ چرا که تداوم و تکثیر چنین ساختارشکنیهایی جز هرج و مرج و کشمکشهای روانی، هنجاری و فرهنگی ارمغان دیگری نخواهد داشت؛ بخصوص آنکه توجه کنیم حجم بالایی از کاربران این شبکهها را نوجوانانی تشکیل میدهد که ذهن و قلب بیآلایش و پراحساس آنان زمینه پذیرش هر موضوعی را دارد.
مطمئنا دوستان جلوی ولنگاری فرهنگی را خواهند گرفت… درسته؟
با سلام.اونهایی که این أراجیف رو پخش میکنند و همیشه خودشون رو یه سرو گردن از همه بالاتر میدونند
و از نظر عقلی بالاتر از ابن سینا و از لحاظ سخاوت بالاتر از حاتم طایی خود رو میدونند!!!!فقط و فقط تو فضای مجازی اینجوری هستند .اگه خیلی راست میگن تو عمل
وارد شوند و ببینیم چند مرده حلاجند!همینهایی که دم از حقوق بشر و دلسوزی میزنند همونهایی هستند که تا حالا تو عمرشون نه ایثار میدونند چیه نه فداکاری!!درپایان هم یاد این ضرب المثل میفتم که میگن:
یارو بیرون از گود نشسته و میگه لنگش کن و زمینش بزن.
خیلی مردید بیایید تو گود
یاد اوایل میبوک افتادم که همه به جای کمک به فرهنگ سازی و حمایت شروع کردن به سنگ انداختن جلوی پای دست اندار کارانش
. حالا کار رسیده به جایی که رسانه افتاده دست کسانی که دیگه در داخل حضور ندارند. حالا باید چکار کرد؟ اونا رو هم فیلتر کرد؟ یا دیگه وقت اون رسیده که فرهنگ سازی رو تقویت کرد؟ بجای اینکه بگیم ماشین سوار شدن بد هست، بد نیست به مردم یاد داده بشه چطور بین خطوط حرکت کنند و چراغ قرمز رو رد نکنند و…. نه اینکه بگن ماشین سوار شدن یعنی تصادف و مرگ و… و ماشین حرام است حرام!
______________________________
میبدما: ماشین حرام نیست اما ماشینی که تخلف میکند را توقیف(فیلتر) و به پارکینگ هدایت میکنند و بعضا راننده متخلف را برای تمام عمر از رانندگی محروم!
البته اگر ماشین پرخطری راهی بازار شد، سریع جمعش میکنند تا به مردم آسیب نرساند. مثل خیلی از کمپانیهای خودروساز.