زمزمه انجام یک انتصاب ناشیانه و خطرناک در سمت بخشدار مرکزی میبد

این فرد که متولد سوم اردیبهشت ۱۳۶۳ می باشد، پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم و در سال ۱۳۸۵ هم به همراه جمعی دیگر نامه‌ بسیار موهنی در حمایت از اکبر گنجی (که آن زمان در زندان دست به اعتصاب غذا زده بود) امضاء می‌کند.

دولت یازدهم در حالی وارد آخرین سال فعالیت خود می‌شود که مقامات استانداری یزد، جابجایی‌های گسترده در مدیران استانداری و بعضی از فرمانداری‌ها را کلید زده است.

به گزارش “میبدما”، ظاهرا قرار است میبد هم از این قافله جابجایی‌های گسترده عقب نماند و بخشدار مرکزی میبد در لیست تغییرات استانداری یزد قرار گرفته است.

اما خبر بسیار عجیبی که در این زمینه شنیده شده آن است که یکی از گزینه‌های جدی برای جانشینی محمد حسین قاسمی در کسوت بخشداری میبد، فردی است غیر بومی که اتفاقا درجریان فتنه۸۸ نقش فعالی هم داشته است.

این فرد که متولد سوم اردیبهشت ۱۳۶۳ می باشد، در زمان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری (سال ۸۸ )یکی از اعضای ارشد ستاد استانی نفر دوم انتخابات ٨٨ بوده است. اما پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم و در سال ۱۳۸۵ او به همراه جمعی دیگر نامه‌ بسیار موهنی در حمایت از اکبر گنجی (که آن زمان در زندان دست به اعتصاب غذا زده بود) امضاء می‌کند.

در بخشی از این بیانیه آمده:

«اکنون که بزرگ مرد آزادیخواه ایران “اکبر گنجی” چنین در زندان پنجه در پنجه منحوس مرگ افکنده و با تنها سرمایه باقی مانده خویش یعنی زندگی اش بر کوس رسوایی هر چه بیشتر عالیجنابان رنگارنگ می نوازد، و به تنهایی به مقابله با دشمنان آزادی و آزادیخواهی برخواسته است. و اینک که عقیده چنین در بند است که سخن از حق و حقیقت راندن مستحق تحمل چونان مکافاتی است، حال نوبت ماست که با وی همنوا شده و فارغ از دیدگاههایش به و تنها به رسم انسانیت به حمایتش بپردازیم.

اکبر گنجی که تنها به دلیل تابانیدن نور به تاریکخانه ها و نهانخانه های دشمنان مردم، دشمن ملت نامیده شد، و بزرگمردی که با تیغ قلم خویش چونان لرزه ای بر پیکر اشباح افکند که هنوز بر خویش می لرزند، اینک در زندان به جرم ناکرده چراغ زندگانیش رو به افول نهاده است و این چنین بی ریا حیات خویش را بر کف دست نهاده و تنها تاوان دگراندیشی اش را می پردازد.

ما امضا کنندگان این بیانیه از مسئولینی که آزادی گنجی را به تعویق می اندازند و چنین بی تفاوت با جان وی برخورد می کنند و رهایی اش را منوط به طی روال قانونی می دانند سوال می کنیم که حکم صادره و حبس وی در چند سال اخیر را در چاچوب کدامین قانون تعریف می کنند که حال دم از قانون و قانون مداری می زنند؟!

و همچنین ضمن هشدار به تمامی نهادها و مسئولین نظام که متعارض با حقوق اولیه بشری عمل کرده و حتی پا را فراتر از آن نهاده و با نادیده گرفتن اولین حقوق هر موجود زنده چنین افعالی را مرتکب می شوند، اعلام می داریم که آنان را مسئول هر چه طولانی تر شدن اعتصاب اکبر گنجی و هرگونه آسیب رسیدن به جان و سلامتی وی میدانیم. و هر مورد اهمال در این زمینه و عواقب بعدی آن را متوجه ایشان می بینیم. لذا دوباره، دگر باره و هزار باره خواستار آزادی هر چه سریعتر و بدون قید وشرط و احقاق حقوق تضییع شده و از دست رفته اکبر گنجی در این چند سال هستیم.

و امید آن داریم که مسئولین نظام جمهوری اسلامی باتعقل و تفکر هر چه بیشتر بر این امر نظر بیفکنند و با در نظر داشتن تمامی این هشدارها و تمکین بدین خواست ها برای عدم تحمل و تحمیل هزینه های بیشتر به گونه ای شایسته به حسن ختام هر چه سریعتر این امر یاری رسانند.»

این فرد مطرح برای سمت بخشداری مرکزی میبد، پس از شورش فتنه‌گران علیه جمهوریت نظام و رای مردم در سال ۱۳۸۸ که منجر به دستگیری جمعی از آنان شد، نامه‌ای در حمایت از یکی از دستگیرشدگان که از قضا از رفقایش نیز محسوب می‌شود امضاء می‌کند. جالب است بدانید که این شخص در حال حاضر فراری است و در خارج از کشور سکنی گزیده است.

این نامه که در مرداد ۸۸ و در کوران فتنه آن سال و خطاب به رییس وقت قوه قضاییه صادر شده در رسانه‌های ضدانقلاب هم بازتاب گسترده‌ای یافت. در بخشی از این نامه آمده:

«متاسفیم که بگوییم امید بسیاری در ایران با ادامه یافتن بازداشت غیر قانونی فرزندان ملت من جمله مهندس غالبی به عدالت قضایی ناامید شد و بسیاری نیز، دیگر قوه قضائیه را ملجاء و پناه خود نمی دانند و نگران بسط و گسترش رفتارهای فراقانونی در دستگاه قضایی کشورند. با این اوصاف از آنجا که هیچیک از مسئولان امر نسبت به بازداشت غیرقانونی ایشان و استمرار آن پاسخگو نیستند، ما برای آزادی ایشان به خدای تبارک وتعالی پناه می بریم و یکشنبه ۲۵ مردادماه را به امید آزادی مهندس غالبی و سایر زندانیان سیاسی روزه می گیریم.»

این فرد به همین جا بسنده نکرده و در سال ۱۳۹۱ پیامی سرگشاده خطاب به رییس دولت اصلاحات که سرشار از تملق و چاپلوسی از وی و سیاهنمایی از وضع موجود نظام جمهوری اسلامی ایران است را امضاء می‌کند و جالب آنکه در بخشی از آن مدعی می‌شود: «سایت‌ها و روزنامه‌های «اقتدارگرایانِ منصب‌نشین» و «براندازانِ فرنگ‌نشین»، با آن همه تنافر، یک فصل مشترک هم دارند؛ دشنام به خ(رییس دولت اصلاحات). دو تیغه قیچی افراطی‌گری، نشانه رفته است گردن اصلاح‌طلبی را و برای این منظور چه کسی بهتر از خ.» این در حالی است که او قبلا پای نامه های حمایت آمیز از کسانی را امضاء کرده بود که جزء براندازان فرنگ نشین محسوب می‌شوند!

پس انتخابات ریاست جمهوری یازدهم او وارد دولت شد و پس از مدتی و به دلایلی که ذکر آن لازم نیست، به استانداری یزد نقل مکان کرد و پس از تجربه یک پست تشریفاتی ورزشی حالا به عنوان گزینه بخشدار مرکزی میبد مطرح است.

مطمئنا چنین فردی و با چنان پیشینه و کارنامه‌ای به هیچ وجه مورد پذیرش و قبول مردم، دلسوزان و مسئولین شهرستان نخواهد بود و در صورتی که چنین اقدام خطرناکی مسجل شود و این شخص که نه سابقه اجرایی دارد و نه بومی شهرستان میبد است که شناختی نسبت به این شهرستان نخبه‌پرور و انقلابی داشته باشد به سمت مذکور منصوب شود، مردم و مسئولین میبد از تمام ابزارهای قانونی و مدنی جهت نشان دادن اعتراض خود، استفاده خواهند نمود. به خصوص اینکه مردم میبد افراد متعددی را سراغ دارند که میبدی هستند و از همه جنبه‌ها نسبت به گزینه مطرح شده، صلاحیت و برتری بسیار بیشتری دارند.