عکس: هیئت سادات افغانی ساکن میبد

همه از مهاجرین افغانی و اکثرا از سادات بودند.خانه ای را در ابتدای خیابان ولی عصر(عج)شهیدیه (جنب میدان آیت الله بارجینی)اجاره کرده بودند و برای عزاداری ارباب آماده. وارد عزاخانه بی ریا و صمیمی شان که شدیم حس عجیبی داشت،حسی که شاید تا به امروز در کمتر جایی و کمتر عزاخانه ای به سراغم آمده […]

همه از مهاجرین افغانی و اکثرا از سادات بودند.خانه ای را در ابتدای خیابان ولی عصر(عج)شهیدیه (جنب میدان آیت الله بارجینی)اجاره کرده بودند و برای عزاداری ارباب آماده. وارد عزاخانه بی ریا و صمیمی شان که شدیم حس عجیبی داشت،حسی که شاید تا به امروز در کمتر جایی و کمتر عزاخانه ای به سراغم آمده بود.معلوم بود همه برای اربابشان آمده اند نه برای خودنمایی و ریاء.اکثرا از سادات و جوان بودند و البته بودند در میانشان کهنسالانی که از جای نشستنشان می شد فهمید اینجا حرمت سن و سال و موی سفید هنوز زنده است. سادگی را در نقطه نقطه عزاخانه و تک تک عزادارنش میشد دید،از در و دیوار عزاخانه گرفته تا نوع پذیرایی و سیستم صوتی اشان.وقتی ما رسیدیم زیارت عاشورا شروع شد و بعد از آن عزاداری ساده و بی آلایش و در آخر هم پذیرایی با شیر و کیک.از ته دل آرزو کردم که ای کاش میشد همه تجلملات عزاداری هایمان  را بدهیم و صاحب چنین مجلسی شویم. تعداد دیگ غذا،جمیعیت بالا،سیستم روشنایی و صوتی و هیچکدام از اینها اینجا معنی نداشت.همه خرج مراسمشان شاید به یک میلیون هم نمی رسید اما خلوصی که در چهره تک تکشان به وضوح دیده میشد قیمت نداشت.
عکس:محمدرضا تارخ