هاشمی درنمازجمعه گفت چرا آنها یک هواپیما نمیربایند؟!/ زهرا اشراقی به نیوزویک گفت اوقاتفراغتم را به نوار و رقص میگذرانم!/اگر جبههپایداری چنین موضعی درباره امام(ره) میگرفت آیا آقایانصاری بازهم ساکتمینشست؟
کدام یک از این استانداران از جناح راست هستند؟/ امام(ره) فرمودند با زهرا اشراقی هم برخورد کنید/ نزدیک بود فرزندان یک کشور را در اختیار کسی قرار دهیم که معتقد است زنان و دختران اگر به قلیان پکی هم زدند مانعی ندارد.
اشاره: روحالله حسینیان متولد ۱۳۳۴ در شیراز است، وی را به عنوان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی میشناسند. این نماینده دوره هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی ضمن اشراف بر علوم حوزوی، مدتی به امر قضاوت نیز مشغول بود و در حال حاضر کتابهای مختلفی در زمینه تاریخ سیاسی و تشیع منتشر کرده است. قائممقامی دادستانی انقلاب اسلامی مشهد، جانشینی دادستانی تهران و سیستان و بلوچستان، دادستانی دادگاه ویژه روحانیت تهران، رئیس شعبه ۴ دادگاه ویژه روحانیت، رئیس یکی از دادگاههای عمومی تهران، جانشین نماینده دادگاه انقلاب در وزارت اطلاعات و قائممقام دادستان انقلاب اسلامی در وزارت اطلاعات برخی از مسئولیتها و سوابق وی است. وی پس از حجتالاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی به ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی رسید و در اردیبهشت سال ۱۳۸۶ به عنوان مشاور سیاسی و امنیتی رئیس جمهور وقت؛ احمدینژاد منصوب شد. حسینیان هر هفته جمعهها با رفتن به کوههای اطراف تهران به ورزش کوهنوردی مشغول است؛ ورزشی که این بار در دماوند باعث شد تا دست راست وی به دلیل زمین خوردن آسیب ببیند».
فارس: با توجه به روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و وعدهها و شعارهایی که این دولت مطرح کرد، ارزیابی شما از فضای سیاسی کشور در داخل و حوزه بینالملل چیست؟
حسینیان: فضای سیاسی کشور نسبت به دوره آقای احمدینژاد متفاوت است؛ هم فضای داخلی و هم فضای بینالمللی، در فضای بینالمللی من احساس میکنم که خیلی چیزها را از دست دادهایم و یک روزی که عظمت ایرانیان نزد جهانیان و به ویژه جهان اسلام، استقامت و پایداری جمهوری اسلامی در مقابل ابرقدرتها همچون آمریکا بود، امروز این ابهت تا حدودی خدشهدار شده و یک عده به هر حال ناامید شده و یک عده نیز مترصد این هستند که چه اتفاقی در ایران خواهد افتاد. در واقع تردید و دودلی بر دوستان انقلاب اسلامی در خارج از ایران حاکم است. از یک طرف دیگر در این مدت تنشها بین قوا کمتر شده است یعنی آرامشی در جامعه حاکم است.
فارس: به نظر شما دولت به شعار اعتدال عمل کرده یا خیر؟
حسینیان: برخی از این وزرایی که معرفی شدند یا سرپرستی برخی وزارتخانهها را برعهده داشتند کسانی هستند که انگشت، دست و یا تن خود را به خمره فتنه آلوده کردهاند، آیا واقعا این به معنای اعتدال است؟ یعنی کسی که روی پشت بامی رفته و در جریان فتنه شعاری داده معتدل است.آیا کسی که در جریان فتنه در دانشگاه سخنرانی کرده و خواستار تحصن و ادامه فتنه شده معتدل است؟ ما بسیاری از اینها را اصلاً معتدل نمیدانیم و اشکال اساسی به دولت یازدهم داریم. آقای روحانی برخلاف قولی که داده بود اعتدال را لحاظ نکرد.
فارس: فردی همچون حجاریان معتقد است دولت گرایشات راستی دارد و حق اصلاح طلبان نیز در این دولت داده نشده است، نظر شما در این باره چیست؟
حسینیان: آنها خودشان میدانند؛ اما این حرف چانهزنی در بالاست تا دولت را وادار کنند که امتیازات بیشتری به آنها بدهد اگرنه آنها دیگر چه سهمی میخواهند. اکثر وزرا از اصلاحطلبان یا افراد نزدیک به اصلاحطلبان هستند، تک وزیری هم که از این طرف گذاشتهاند میبینید که استاندارانی منصوب میکند که مشخص است منتخب خود وزیر نیست. کدام یک از این استانداران از جناح راست هستند؟ اگر واقعاً آقای روحانی به طرف راست گرایش داشت به ادعای آقای حجاریان باید یک استاندار از جناح راست منصوب میشد اما ما حتی یک نفر را هم نمیبینیم که از جناح راست منصوب شده باشد بنابراین، اینچنین که آقای حجاریان میگوید نیست و واقعیت این است که دولت تقریباً در اختیار جناح چپ و کارگزاران قرار دارد و اگر هم احیانا درصد بسیار پایینی از راست را دعوت به همکاری کردهاند آنچنان دستش را بستهاند که هیچ ظهور و بروز بیرونی ندارد.
فارس: در این باره مطرح کرده بودید؛ وزیر وعده داده بود استانداران با نظر ائمه جمعه و نمایندگان انتخاب شوند.
حسینیان: بله. نمونه آن صحبت با نمایندگان تهران بود که در این باره نظر بدهند و افرادی را معرفی کنند اما دیدیم هیچ کدام از افرادی که پیشنهاد شده بودند استاندار نشدند و آقای هاشمی از جناح چپ به عنوان استاندار تهران منصوب شد و هیچ اعتنایی به نظر نمایندگان نشد. در حال حاضر نیز زمزمههای شدیدی در مجلس به وجود آمده که بسیاری از نمایندگان گلهمند هستند و به احتمال زیاد مجلس عکسالعملی نشان خواهد داد.
فارس: پیشبینی شما از روابط میان اصلاحطلبان و دولت روحانی تا کجاست؟
حسینیان: اصلاحطلبان به دنبال نفوذ در این دولت هستند. درحال حاضر میبینیم بسیاری از مراکز حساس و وزارتخانهها به دست آنها افتاده و در تلاش هستند از این طریق دامنه نفوذ خود را گسترش دهند. قطعاً از این فرصت برای پایهریزی جهت انتخابات آینده مجلس استفاده میکنند تا بتوانند نیروهای خود را به مجلس بفرستند. اصلاحطلبان دولت روحانی را یک دولت گذار تفسیر میکنند تا بتوانند بعداً خودشان به قدرت برسند.
فارس: خب کمی هم برسیم به موضوع خود جبهه پایداری و جریان اصولگرایی؛ باتوجه به مبنای شکلگیری جبهه پایداری، تفاوت این جبهه با جریان اصولگرایی چیست؟
حسینیان: ما جبهه اصولگرا را یک مقدار محافظهکار تفسیر میکنیم که به یک بازخوانی، بازسازی و تجدید نظر در تفکر، اندیشه و افراد نیاز دارد. بسیاری از اصول و شخصیتهای اصولگرایان در دستگاه بروکراسی کشور هضم شدهاند. به همین دلیل دلخوریهایی پیش آمد. من به عنوان نمونه عرض میکنم به طور مثال ما تلاش کردیم آقای نجفی رأی نیاورد، خب در جریان بحث قلیان افکار وی برای همه روشن شد و دیدیم که چطور نزدیک بود فرزندان یک کشور را در اختیار کسی قرار دهیم که معتقد است زنان و دختران اگر به قلیان پکی هم زدند مانعی ندارد. ما نمیگوییم این کار خلاف شرع است اما این تفکر نمیتواند تربیتکننده نسلی برای انقلاب باشد؛ اصولگرایان صادق جان کندند تا آقای نجفی رأی نیاورد و این جان کندنشان نیز به حق بود، به همین دلیل است معتقدیم جریان اصولگرا احتیاج به بازنگری دارد. چرا باید در این جریان فقط عدهای همچون آقای زاکانی باشند و برخلاف تلاشهایی که ایشان میکرد عدهای به دنبال این بودند که نجفی رای بیاورد.
فارس: یعنی شما معتقدید مبنای شکلگیری جبهه پایداری برای بازسازی جبهه اصولگرایی بود؟
حسینیان: بله این یکی از عوامل شکلگیری جبهه پایداری بود، حرف ما نسبت به اصولگرایان این بود که اصولگرایی باید بازسازی و بازخوانی شود و افرادی که در جریان بروکراسی حل شدهاند. برخی اصولگرایان با اینکه برخی وزرای پیشنهادی در فتنه نقش داشتند و رهبری نیز تا این حد روی فتنه تاکید کرده بودند نسبت به این موضوع که این افراد بر امور مسلط شوند و مسئولیت بگیرند، حساسیت نداشتند و با تسامح و تساهل از کنار این مسائل گذشتند. نمونهاش نیز رأی اعتماد به برخی از وزرای دولت یازدهم بود؛ از این رو ما گفتیم که باید تغییراتی در جریان اصولگرایی ایجاد شود و در این زمینه ایستادگی هم کردیم که البته برای ما گران تمام شد، اما بالاخره تمام شد و ما معتقدیم که رسالت خود را انجام دادیم.
فارس: باتوجه به اینکه میگویید رسالت خود را انجام دادید شما به تکلیف معتقدید یا نتیجه؟
حسینیان: بحث تکلیف و نتیجه یک بحث بسیار روشن و واضحی است، هیچ انسان عاقلی نمیآید در فضا یک تکلیفی برای خود ایجاد کند، یک فرد عاقل ابتدا هدفی برای خود در نظر میگیرد و سپس این هدف را اگر جزء اصول انقلاب دانست به عنوان تکلیف بر خود فرض میگیرد. حرف این است که آیا ما همیشه باید مصلحتسنجی کنیم و به دنبال چیزهایی برویم که وصولش قطعی است یا باید به دنبال ممکنالوصولها هم برویم؟ برخی معتقدند آنجایی که پیروزی قطعی است ولو عدول از اصول صورت گیرد باید به دنبال آن برویم در حالی که ما چنین اعتقادی نداریم و میگوییم ممکنالوصولها را باید پیگیری کنیم و تلاش کنیم که به نتیجه برسد
فارس: شما در صحبتهای خود به مصلحتسنجی اشاره داشتید و گفتید که برخی اصولگرایان مصلحتسنجی میکنند؛ با توجه به بحثهای اخیر پیرامون خاطرهسازی از امام آیا ورود به چنین مسائلی مصلحتسنجی است و آیا اصولگرایان باید به این موضوع ورود میکردند.
حسینیان: بالاخره حرفهای نعیمه اشراقی یک بدعتی در انقلاب بود، از این افراد در این کشور خیلی زیاد هستند و اگر حرفی هم بزنند به هیچ عنوان قابل اعتنا نیست؛ اما اگر کسی از نزدیکان حضرت امام (ره) موضوعی را به ایشان نسبت دهد ولو اینکه خیلی از لحاظ شخصیتی در طراز پایینی باشد اما چون طرف مقابلش حضرت امام (ره) است نمیتوان نسبت به این مسئله سکوت و مصلحتسنجی کرد و بگوییم حالا او چه کسی است که بزرگش کنیم. از این رو باید کسانی که مطلع بودند موضعگیری میکردند تا جلوی چنین بدعتی گرفته شود.
فارس: برخیها معتقد هستند حرفی زده شده و دیگر تمام شده …
حسینیان: یک وقت یک فردی حرفی میزند و تمام میشود اما گاهی احساس میشود که کاری میکنند که تقدس امام شکسته شود. اینجا از مواردی است که خود موضوع آنقدر اهمیت دارد که خارج از این فرد یا آن فرد از این شخصیت یا آن بیشخصیت باید وارد میدان شد و جلوی این بدعت را گرفت. چه کسی ۱۷ دی ۵۹ در روزنامه اطلاعات علیه امام مقاله نوشت، یک شخصیت نامفهوم به اسم رشیدی مطلق که اصلاً وجود خارجی نداشت، نمیتوانستیم بنشینیم و بگوییم رشیدی مطلق کسی نیست و وجود نداشته است که بخواهیم به آن بیاعتنایی کنیم، اینگونه نیست، وقتی بدعتی گذاشته میشود و امام زیر سؤال میرود باید همه نیروها را به حرکت درآورد که جلوی این بدعت و راهی را که دشمن میخواهد آغاز کند گرفته شود.
فارس: ورود به این بحث مصداق اعتدال بود یا افراط؟ چراکه آقای انصاری معتقد است کسانی که نسبت به این موضوع اعتراض کردند افراطی هستند.
حسینیان: واقعا اگر فرض کنیم شخصی از جبهه پایداری آن هم از رده پنجم خدای ناکرده چنین موضعی درباره امام میگرفت آیا آقای انصاری هم اینطور ساکت مینشست؟ میگفت اگر جواب دهید، افراط میشود؟ جبهه پایداری در خیلی از مسائل دخالت ندارد اما یک عکسی در تجمعی پیدا میکنند که فلان فرد شرکت کرده و همه روزنامههای اصلاحطلب فضاسازی میکنند حالا چطور وقتی کسی از جناح خودشان راجع به امام حرفی میزند، میگویند افراطی است.
فارس: یعنی مؤسسه امام برای افرادی که به جناح سیاسی خودش نزدیک است مصونیت خاصی قائل میشود.
حسینیان: من سابقهای در این باره دارم، یک بار زهرا اشراقی در مصاحبهای با نیوزویک گفت من اوقات فراغت خود را به نوار و رقص میگذرانم؛ بنده در این باره موضعگیری کردم در حالی که آن موقع نه جبهه پایداری داشتیم و نه من از جناح راست حساب میشدم و حتی با این دوستان بیشتر ارتباط داشتم، شب به من پیغام دادند و من را تهدید کردند که چرا درباره این خانواده شما چنین موضعی گرفتهاید؛ آن زمان به یک شکل و امروز به شکل دیگری.
فارس: ریشه این طرز تفکر را ناشی از چه میدانید؟ آیا در مؤسسه امام انحراف اتفاق افتاده است؟
حسینیان: عصبیتهای جناحی موجب میشود که چنین رفتارهایی بروز کند؛ دوست داشتن چیزی باعث میشود که انسان کور و کر شود لذا آنها چون جناح خود را دوست دارند چشم و گوش خود را بر این مسائل میبندند اما اگر از جناح مقابل خطایی سر بزند آنها بزرگتر از حد معمول میشنوند و بزرگتر از حد معمول هم میبینند از این رو اشکال اصلی عصبیت و وابستگیهای خویشی است. من واقعاً این را انحراف نمیدانم یعنی در واقع آقای انصاری و دوستانی را که در آنجا فعالیت میکنند، منحرف نمیدانم و حتی افراد متدینی محسوب میکنم اما متأسفانه تعصبهای جناحی منجر به این مسائلی میشود که خودشان را در موضع اتهام و انحراف قرار دهند.
فارس: به نظر شما آبشخور فکری این جریان به شخصیت آقای هاشمی باز میگردد؟
حسینیان: خیر. حتی زمانی که آقای هاشمی یک شخصیت انقلابی نزد ما محسوب میشد، بیت اشراقیها از دیدگاه ما مورد خدشه بود یعنی نمیشود بگوییم که آقای هاشمی منجر به این رویکرد شده است؛ آقای هاشمی هم یکی از اینهاست.
فارس: خانم اشراقی در فیسبوک خود اظهاراتی همچون حذف شعار «مرگ بر آمریکا» داشت و بعد از یک مدت آقای هاشمی این موضوع را در قالب خاطره در سایت خود مطرح کرد، یا اینکه اولین بار خانم اشراقی صحبتهای آقای هاشمی درباره سوریه را مطرح کرد، یا ماجرای فیسبوک به نظر شما علت وقوع چنین اتفاقاتی چه میتواند باشد؟
حسینیان: این رابطه فکری است، من اعتقادم این نیست که خطدهی و تحریکی در این موضوع وجود دارد، تیپ اشراقیها همین طور است، مرحوم آیتالله اشراقی شخصیت بسیار محترمی بود اما بین آقای بهشتی و خود آقای هاشمی یا آیتالله خامنهای، زمانی که با بنیصدر درگیر بودند، مرحوم اشراقی طرف بنیصدر را گرفت البته اواخر وقتی کارهای بنیصدر مشخص شد آقای اشراقی هم از او کنارهگیری کرد اما به هر حال به عنوان نماینده بنیصدر در آن هیئتی که قرار بود قضاوت نهایی را انجام دهد، انتخاب شد. بنابراین تیپ فکری آنها بر همین اساس شکل گرفته است.
فارس: آنها اثرگذارند یا اثرپذیر؟
حسینیان: هیچ کدام، اینها یک تفکر خاصی هستند. حالا که باب شده همه خاطره بگویند، بگذارید من هم یک خاطره بگویم. سال ۵۹ یا اوایل سال ۶۰ بنده مسئول امور شهرستانی دادستانی کل انقلاب، آقای قدوسی بودم؛ آیتالله قدوسی وقتی که میخواستند خدمت امام برسند، میگفتند اگر مطلبی دارید بگویید که من منتقل کنم، ایشان وقتی از نزد امام برگشتند خدمتشان رسیدم و پرسیدم، امام چه فرمودند. آیتالله قدوسی گفت که امام فرمودند «از قم چه خبر؟» من هم گفتم که «اگر زهرا خانم شما بگذارند وضع قم خوب است»، من به آیتالله قدوسی گفتم منظورتان چه بوده است؟ ایشان گفت «دختر آقای اشراقی تمام تلاشش بر این است که دبیرستانهای قم را به آشوب، تحصن و اعتصاب بکشاند»، امام هم فرموده بودند «همانطور که با دیگران برخورد میکنید با ایشان هم برخورد کنید». یادم هست که فردی به اسم آقای صدیقی دادستان انقلاب قم بود، همان موقع آقای قدوسی به من گفتند که شما تلفنی به ایشان بگویید که «امام تذکر داده که با خانم زهرا اشراقی برخورد کنید». میخواهم بگویم که از اول آنها سر سازگاری نداشتند و این چیز تازهای نیست.
فارس: یعنی امروز آنها به یک قرابت فکری رسیدهاند؟
حسینیان: بله در حال حاضر با آقای هاشمی به یک قرابت فکری رسیدهاند اما اینها کسانی بودند که در آن زمان علیه آقای هاشمی، آقای بهشتی، آیتالله خامنهای فعالیت میکردند و شعار میدادند اما در حال حاضر این تفکرات به هم نزدیک شده است؛ در واقع آنها تغییر نکردهاند و متأسفانه آقای هاشمی عوض شده است.
فارس: چرا معتقدید آقای هاشمی عوض شدهاند؟
حسینیان: آقای هاشمی آنقدر تندرو بود که در نماز جمعه خطاب به نیروهای فلسطینی به تندی گفت چرا آنها یک هواپیمای اینها را نمیربایند یا مثلاً یک جوری آنها دست به ترور و بمبگذاری نمیبرند؟ متن آن نیز موجود است، بزرگان نظام هم به ایشان اعتراض کردند که این چه حرفی بود که شما زدید اما حالا متأسفانه آقای هاشمی اجتهاد در مقابل نص میکند و میگوید که باید شعار «مرگ بر آمریکا» را حذف کنید؛ در حالی که صحبتهای حضرت امام(ره) موجود است، حتی قسمت وصیتنامه حضرت امام به وزیر امور خارجه که چگونه با ابرقدرتها باید برخورد کرد را نگاه کنید، خواهید دید که امام چه زیبا فرمودهاند و انگار میدیدند که برای این روزها مخصوص وزیر امور خارجه پیام گذاشتند بنابراین ماهیت امام یک ماهیت ضداستعماری و ضداستکباری بود.
فارس: نکته جالبی که شما مطرح کردید درباره اخلاق سیاسی جبهه پایداری بود؛ با توجه به این مبنای شکلگیری جبهه پایداری رابطه این جبهه با آقای احمدینژاد در اوایل کار چطور بود و چرا برخی میگفتند شما از آقای احمدینژاد جدا شدید اما برخی معتقد بودند وابستگیهایی وجود دارد؟
حسینیان: یکی از علتهایی که جبهه پایداری تأسیس شد و حتی در اولین گردهمایی اعلام موجودیت خود نیز اعلام کرد، انحرافی بود که در رفتار و منش آقای احمدینژاد پیش آمد، ما آنجا رسماً اعلام کردیم که تفکر سوم تیری که استکبارستیز، سادهزیست و ولایی بود و حول شعارهای آقای احمدینژاد شکل گرفته بود، بعد از جریان آقای مشایی و خانهنشینی آقای احمدینژاد دچار نوعی سرخوردگی شد، لذا جرقه اولیه این تشکیلات از اینجا به ذهن زده شد که ما به این نتیجه رسیدیم که نمیشود بچههایی که به امیدی وارد این صحنه شدهاند رها کنیم و تشکیلات دیگری هم قادر به تحت پوشش قرار دادن آنها نیست یا بعضی به علت کهولت سن یا اینکه اصالت را به مصلحتاندیشیها میدهند، نمیتوانند این جریان را زیر پرچم خود قرار دهند. قرار شد تحت مدیریت آیتالله مصباح به عنوان شخصیتی که این نیروها ایشان را قبول داشته و تفکرش را میپسندند، تشکیلاتی تشکیل شود از این رو عدهای جبهه پایداری را برای از هم نگسیختن این نیروها ایجاد کردند. علاوه بر آن دلیل دیگری که گفتم این بود که اصولگرایی نیاز به یک بازسازی داشت، ما در انتخابات دوره نهم و دهم ریاست جمهوری با آقای احمدینژاد بودیم و به او اعتقاد هم داشتیم که او نیروی اصولگرا، سادهزیست، ضد استکبار و شخصیتی برجسته و در طراز جمهوری اسلامی است. تفکر ما در جبهه پایداری به تفکرات احمدینژاد نزدیک بود و به همین خاطر هم آیتالله مصباح و هم سایر دوستان تمام تلاش خود را برای پیروزی آقای احمدینژاد به کار بردند و خیلی امیدها هم ایجاد کرد. ما در مجلس متهم به وکیلالدوله بودن شدیم و اتهاماتی به ما وارد شد اما سفت و سخت ایستادیم تا سال ۸۹ و خانهنشینی که ما این کار آقای احمدینژاد را کار مناسبی نمیدانستیم. ما تمام تلاش خود را انجام دادیم که آقای احمدینژاد دست از ادامه خانهنشینی بردارد، بنده و دوستان جلسات متعددی با وی داشتیم و حتی دو جلسه ۳ و نیم ساعته که حدود ۷ساعت میشد در منزل احمدینژاد داشتیم که او را قانع کنیم این کار به مصلحت خودش، کشور، انقلاب و اسلام نیست. ما از آن به بعد منتقد آقای احمدینژاد بودیم اما در عین حال استنباطمان این بود که احمدینژاد را نباید عصبانی کرد چرا که او روی دنده موضعگیری افتاده که لغزندگی آن بسیار شده است، لذا باید هوای او را داشت و از لغزش بیشتر احمدینژاد جلوگیری کرد.
فارس: با توجه به اینکه احمدینژاد فردی نبود که روحیه محافظهکاری داشته باشد چرا در جلسه سؤال از رئیسجمهور در آخر سال ۹۰ در مجلس، خانهنشینی خود را حاشا کرد و گفت احمدینژاد و خانهنشینی؟
حسینیان: کار خوبی نکرده بود که آن را بپذیرد، بالاخره کار نسنجیدهای بود البته همان موقع نیز همین توجیه را برای ما میکرد؛ یعنی وقتی ما به او اصرار میکردیم که سر کار بیاید میگفت من به عنوان رئیسجمهوری که ۵ سال شب و روز دویدهام، چند روز میخواهم استراحت کنم که ما هم گفتیم نه الان با این رفتار وقت استراحت نیست لذا همان موقع نیز مدعی بود که در منزل استراحت میکند. حتی برنامه یکی از رؤسای جمهوری سابق را به من نشان داد و گفت فلان رئیسجمهور این برنامه را در اتاق خود داشته که سهشنبهها در یک ساعت مشخص استخر، چهارشنبه در یک ساعت مشخص ورزش و دوباره استراحت و دوباره استخر، حالا من به عنوان رئیسجمهور که تا نیمهشب در اینجا کار کردهام بعد از ۵ سال میخواهم استراحت کنم.
فارس: منظور از رئیسجمهور قبلی آقای خاتمی بود؟
حسینیان: من نمیخواهم اسم بیاورم؛ همان موقع نیز همین استدلالها و توجیهات را داشت، من مشاور سیاسی و امنیتی احمدینژاد بودم، او گاهی ساعت ۲ بامداد با من وقت ملاقات میگذاشت و من به شوخی به او میگفتم که من مانند تو بیکار نیستم ساعت ۲ صبح جلسه بگذارم اما او همان شبی که ساعت ۲ شب جلسه داشت صبح ساعت ۷ با نخستوزیر عراق قرار صبحانه کاری داشت. ما انتقادمان این بود که نباید آقای احمدینژاد را عصبانی کرد و او را بیش از این لغزاند اما زمانی به اینجا رسیدیم که واقعا آقای احمدینژاد اصلا … به عنوان نمونه عرض میکنم زمانی که آقای احمدینژاد به مجلس آمد و میخواست آن نوار را پخش کند ۵ بار به او گفتم که مصلحت نیست بعد از صحبت رهبری که تأکید دارند سران ۳ قوه احترام یکدیگر را نگه دارند و اختلافات خود را بروز ندهند این کار را انجام دهید، وقتی که گوش نکرد ما هم از منتقدین علنی احمدینژاد شدیم و من گفتم دیگر ما هیچ حمایتی از آقای احمدینژاد نمیکنیم به دلیل اینکه او هیچ چیز باقی نگذاشته است. فاصله ما با افراد به نسبت فاصله آنها با رهبری است و هر چه به رهبری نزدیک باشند، به یکدیگر نزدیکتر هستیم بنابراین رفت و آمد ما با احمدینژاد دارای تاریخهای متعدد و مختلفی است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰