شکستن سر خودی با سنگ خودی

مصطفی قاسمی پور

  • مصطفی قاسمی پور

در کتاب گرانقدر خاطرات مرحوم حاج بخشی میخواندم که در عنفوان جوانی و زمانی که در اهواز کار میکرده، خبر دار شده که سربازان اجنبی رفتار مناسبی با نوامیس آن دیار ندارند، لذا رگ غیرت مبارکش متورم شده و تصمیم میگیرد اقدامی در خور شان تادیب هتاکان انجام دهد. در هنگام شنای انها در کارون مواد منفجره ای را از خود سربازان ربوده و در ماشین جاسازی میکند و بعد از حرکت اجنبی ها خودرو را به هوا میفرستد. حاج بخشی از ربودن مهمات دشمن و استفاده آن علیه دشمن با عنوان شکستن سردشمن با سنگ دشمن یاد میکند و قس علیهذا.

صبحها که عازم محل کارم در همین پیاده رو های سنگ فرش شده شهر، جماعتی را میبینم که در کنار پیش خوان مطبوعات ایستاده اند تا فقط تیترهای روزنامه ها را نگاهی بیندازند و گذرا تحلیلی کسب نمایند. حقیر به حسب ذات مثلا کنجکاوم کنار مردم میایستم تا واکنش شان را نسبت به خیلی از تیترهایی که شایعه ای بیش نیست بدانم!! و جالب آنکه اگر بخواهی قیافه ای روشنفکر بگیری بایستی به فلان حرف رادیکال فلان روزنامه اشاره ای کنی و آنگاه فحشی چارواداری نثار ساختار نظام کنی!! روزنامه های که بعضا آرامش روانی کشور را سلب میکنند و براحتی فکری را هرچند غلط در جامعه نشر میدهند.

با یارانه وزارت ارشاد این مملکت، با وام های گاها بلاعوض این کشور و البته با مجوز همین نظام صبح تا شب، سالهاست که سم پراکنی میکنند و کسی را یارای نقد آنها نیست. این جماعت هرآنچه را که اراده کنند با تیتر و مقاله و طنز و شعر و … خود به موضوع اول کشور تبدیل میکنند. اگر از عملی خوششان نیاید آنقدر آنرا مورد استهزاء قرار میدهند که کسی جرات پرداختن آن موضوع را نداشته باشد. براحتی از فردی هرچند گمنام اسطوره ای تمام نشدنی میسازند, خواه ستار بهشتی وبلاگ نویس باشد خواه یک زن بزک کرده هنرمند یا خواه نویسنده آن ور آب!!.

حد و مرز احترام به شخصیت ها را پلورالیسم مطبوعاتی شان تعیین میکند, نه اخلاقیات حاکم بر روابط اسلامی و انسانی. لاریجانی اگر حمایت کند که کابینه رای آورد انسان خوبیست ولی اگر خاطرات هاشمی را نقد کند طوفان کلمات روزنامه ها غرقش خواهد کرد.

از هنرهای عمیق شان البته آیت الله سازیست و مرجع تقلید تولیدکردن. به طرفه العینی کروبی میشود مجتهد و فلانی لقب میگیرد که از مراجع عظام تقلید!! تاریخ را آنطور که میخواهند نقل میکنند خواه مشروطه و یا زندگینامه آیت الله طالقانی و دفاع مقدس باشد.

برایشان تصویر بزرگ یک هنرمند یا آواز خوان پاپ مهمتر است از عکس رهبری. بیانات ایشان بصورت کوچک در بالای صفحه خواهد بود و تیتر چندمتری اصلی درد دلهای یک دختر خانم خواهد بود!!

بزعم آنها هیچ نقطه روشنی در مملکت وجود ندارد همه چیز سیاه و تیره و در خوشبینانه ترین حالت قهوه ایست. از افتادن کلاغی بر شاخساری به پایین طول و تفاسیر میدهند که نهایتا بله ماییم سینه چاکان محیط زیست و شمایید جانیان آن. برخورد دو ماشین و سیل و مشکل یک مدرسه و گرانی و سوتی فلان کارگزار و فلان دزدی و دهها و دهها مسئله این چنین هر روز زینت بخش صفحه اول آنهاست و دریغ از یک نیم خط امید!!

به غدیر توهین میکنند و بعد از برخورد قانونی با آنها میگویند ما که معذرت خواهی کردیم!!! کسی نباید بپرسد منابع مالیتان کجاست؟ هدف تان از سیاه نمایی و اختلاف افکنی و …. چیست؟

….. و هر روز با سنگ خودی سر خودی را میشکنند…. ای کاش زنندگان نیز خودی باشند…. ان شاء الله که این چنین است!!