بوسیدن گونه‌های اوباما!

احمد کریمی

  • احمد کریمی

… و اما چند جمله هم درباره دشمن، یعنی همان جبهه مقابل بگویم. اگر کسی خیال کند که آنها با هم تشکل دارند و آدم های پیگیری هستند، به شدت در اشتباه است.شاید در جمع شما عده معدودی باشند که آن جماعت رابه قدر من شناخته باشند. آن جماعت را من می شناسم. آدم هایی بی عرضه، بی پیگیری، بی اراده و اهل نقد و اهل دنیا هستند. دنیای در مقابل آخرت. خصوصیت دنیا نقد بودن است دیگر ! و خصوصیتشان اساساً ضعف و ترس است…

اگر می بینید حرکت منظمی از اینها صورت می گیرد… ناشی از آن است که فکر و اندیشه ای خارج از محیط ادبی، هنری و روشنفکری، یعنی از محیط سیاست و امنیت، اینها را هدایت می کند و پیش می برد. قضیه این است…

دشمن در این برهه از زمان به سنگر مبارزات فرهنگی با نظام جمهوری اسلامی پناه برده است. دشمن هم ابزار زیادی دارد. بله؛ دشمن ایمان ندارد، یقین در قلبش نیست، متکی به سنن الهی نیست، کیدش کید شیطان است و لذا ضعیف است.اما تلاشش انبوه است، ابزراش مدرن و پولش زیاد است. اما اگر در مقابل این حمله بایستیم، دشمن قطعاً ناکام خواهد شد. اما اگر اندکی سستی به خرج دهیم، دشمن با همین حمله خواهد توانست از لحاظ فرهنگی، خسارتی بر ما وارد کند. دغدغه بنده این است. آن خسارت هم، مثلاً خسارت ضربه زدن به ایمان نسل جوان است. یعنی چیزی که هیچ جایگزینی ندارد…

از بیانات رهبر انقلاب در سال ۷۳ – گوشه ای از کتاب دغدغه های فرهنگی

و اما سوالی از سیاستمداران و دوستانی که عشقشان بوسیدن گونه اوباماست و سال های سال است ستاره های آسمان زندگی شان را در پرچم یانکی ها می بینند:

این سخنانی که نوشته شده است، چقدر با رفتار شما و نحوه برخورد شما منافات دارد؟

چرا فضای امروز کشور را از فضای جبهه فرهنگی، فضای تلاش برای رسیدن به هدف متعالی علمی و فرهنگی، فضای رسیدن به سبک زندگی ایرانی و … و….؛به سمت فضای حذف شعار مرگ بر آمریکا، مذاکره با آمریکا، چقدر خوب بودی و ما نمی دونستیم آمریکا و…. سوق داده اید؟

روزگاری همین آمریکا گوش همه عالم و آدم را،از جمله کشورهای اسلامی و از جمله ایران را پیچانده بود و به همه پس گردنی می زد، اتباعش در ایران حق توحش می گرفتند و دانه دانه ظرف و کاسه های تخت جمشید و … و … را به جیب می زدند و می بردند به موزه هایشان و شما همه در رنج و سختی بودید و زندانی می شدید و شکنجه می شدید…

اما امام آمد و به لطف خدا و با کمک خودتان این جانور بی شاخ و دم را از این کشور با خفت و خواری بیرون کرد. در همان دوره ها بود که آمریکا مانند سونامی کوبنده ای بر ساحل ایران می زد تا سد ها را بشکند و دیدیم که هیچ غلطی نتوانست بکند. این روزها که مدت هاست به جبهه فرهنگی روی آورده است و مدام موی دماغمان می شود و از ذلت و بدبختی به سر و روی خودش می کوبد، چرا شما دم از ذلت می زنید و همه چیز را فدای حرف مزخرفی چون: آمریکا قدرتمند است و باید با تعامل با این قدرت پیشرفت کرد، کرده اید؟

یعنی شما حدس نمی زنید که این هم از حربه هایی است که در قالب آن با ما به صورت نرم می جنگند و بازیچه اتان کرده اند؟ این دشمن مخصوصاً در جنگ ایران و عراق در قالب جنگ سخت چقدر شما را بغل کرد و بوسید که شما می خواهید در جنگ نرم، از خجالتشان در آیید؟

نمی دانم، اما انگار همه تکه ای پازل وطن فروشی و دین فروشی کنار هم جمع می شوند. هر کسی به نحوی این پازل را برای رسیدن به ذلت شیعه ایرانی کامل می کند. یکی در قالب یار امام ضربه می زند، یکی در قالب مسئول و دیگری از جنس امام روح الله؛ شهدا و امام شهدا را می کوبد. انگار فیس بوک قدرتمند از لحاظ امنیت، کاروانسرایی است که هر کسی خواست به همین راحتی به صفحه شخصی اشان می آیدو با اسم ایشان، به شهدا و فرزندان و همسرانشان و به امام شهدا متلک بیندازد. بعد هم با یک عذر خواهی همه چیز ختم به خیر شود…!

اما…

موفق نمی شوند؛ چرا؟ …

اینجا یک چرای بزرگ دارد که جوابش فقط به دست کسانی است که شاید از خانواده امام، از یاران نزدیک امام، از همراهانش و از سربازانش نباشند و شاید حتی آن روح خدا را یک بار در زمان زنده بودنشان ندیده باشند، اما تلاششان این است که جای همت ها، چمران ها، باکری ها، برونسی ها، خرازی ها و … و … را در این دوره و برای امام خامنه ای پر کنند…

وظیفه ما سربازی برای اسلام است و در این راه در مقابل هیچ کس کوتاه نمی آییم…

ان شاء الله…