عبرتهایی ساده از یک بازی فوتبال!

حبیب سقاچی

داشتیم توی سالن فوتبال بازی می  کردیم. یک مسابقه ی دوستانه بود و بازی به نحو احسن برگزار می شد.  توپ به من رسید  اما یک دریبل نا موفق باعث از دست دادن توپ و ضد حمله ای برای حریف شد.

 

یکی از مدافعین تیم ما ( که همه بهش  سید می گویند) با سرعت و قدرت هر چه تمام تر برای توپ گیری به سمت بازیکن مهاجم رفت  . یک برخورد اتفاق افتاد و صدایی شبیه شکستن چوب شنیده شد و پس از اون سید  روی  زمین افتاد.   همه به خیال اینکه الان بلند می شه به ادامه ی بازی پرداختند ولی  هرچه بازی ادامه پیدا می کرد سید بلند که هیچ، اصلا تکان نمی خورد. بالای سرش رفتم  ببینم چه اتفاقی افتاده با کمال ناباوری دیدم ساق پایش به دو نیم تبدیل شده(یعنی  ساق پایش به دو قسمت تبدیل شده بود) و داشت از درد می مرد ولی نمی توانست تکان  بخورد.

اورژانس رو خبر کردند و این بازیکن  مصدوم رو به بیمارستان بردند. حال همه گرفته شده بود و دیگر کسی انگیزه ی ادامه ی  مسابقه رو نداشت. همه ی بچه های تیم باهم به بیمارستانی که سید رو برده بودند،  رفتیم.حالش خیلی بد بود و از درد داشت دندان قروچه و موهای سرش را می کند. بعد از  عکس برداری از پا یک سرم به او وصل کردند و به دلیل شلوغی و پر بودن مکان های تزریق  سرم تخت متحرک او را در گوشه ای قرار دادند تا سرمش تمام شود.

در همین میان یکی از بچه ها ازش سوال  کرد که سید می خوای زمان ۲ ساعت بر گرده و پات سالم باشه؟ و سید از ته قلبش گفت  آرزومه ولی حیف که زمانی که رفت بر نمی گرده و بعد از اون به دلیل شلوغ بودن سر  دکترها و پرستارها به مدت ۱ ساعتی رها شد و کسی به او توجه نمی کرد تا دکتر آمد و  دستور بستری شدن رو داد و اولین چیزی که از ما همراهانش پرسید این بود که آیا بیمه  بوده است یا نه؟ و چون بیمه نبود هزینه های بیمارستانش( که حدود ۵میلیون تومان شد)  رو خانواده اش مجبور شدند پرداخت کنند.

دو روز بعد یعنی هنگامی که عملش تمام  شده بود به ملاقاتش رفتیم دیدیم حالش بهتره و عمل هم به خوبی انجام شده اما نگرانی  خانواده او از وضع جسمانیش از یک طرف و چگونگی پرداخت این پول به بیمارستان از طرفی  دیگر ذهنشان را مشغول کرده بود. بیمه ی ورزشی ۸ هزار تومان است و همه ی خانواده  سرزنشش می کردند که چرا خودش را بیمه نکرده ۸ هزارتومان پولی نیست ولی اگر بیمه  کرده بود الان ۵ میلیون ضرر نمی کرد. وقتی اومدم خانه در مورد این دو سه روزی رو که  گذشت نشستم خوب فکر کردم و به چند نتیجه رسیدم که فکر کردم نوشتنش خالی از لطف  نباشه، شاید خالی از حکمت هم نباشه و ما انسانها بعد از مرگمون این نوشته ها  رو بیشتر درک می کنیم  

 

۱- زمان از دست رفته دیگه هرگز بر نمی  گرده و هر گونه اتفافی برای انسان افتاد تا آخر عمر دیگه همراهشه درست مثل این سید  که به گفته ی دکتر تا آخر عمرش دیگه نمی تونه خوب بدوه و فوتبال بازی کنه و… ،  انسان هم در حسرت زمان گذشته می مونه و آرزوی برگشت زمان رو داره. دقیقا همین اتفاق  برای انسانها بعد از مرگشون رخ می ده؛ همه در حسرتند و از خداوند می خواهند که حد  اقل چند روزی به دنیایی که از دست دادنش بر گردن شاید کار نیکی انجام بدهند اما  برگشت زمان اتفاق نخواهد افتاد.

 

حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ  الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ  آنگاه که مرگ یکی از آنها فرا رسد می گوبد: پروردگارا!مرا  بازگردانید

 

لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما  تَرَکْتُ   باشد که عمل صالح انجام دهم آنچه را در  گذشته ترک کرده ام.

 

کَلّا إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ  قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ هرگز! این سخنی است که او می گوید در حالی که پیش روی آنها برزخ و  فاصله ایست تا روزی که برانگیخته شوند.

 

 ۲- بعضی از مواقع یک اشتباه می تواند انسان را بیچاره  و بدبخت کند. الان سید به خاطر یک اشتباه تا آخر عمر از پای سالم محروم شد و بعضی  از انسانها هم هستند که با یک اشتباه مسیر را گم می کنند و دنیای دیگر خود را تباه.  به قول معروف یک لحظه غفلت یک عمر پشیمانی…

 

۳-اگر سید فقط با ۸ هزار تومان بیمه شده بود ۵ میلیون  تومان متضرر نمی شد. حب علی و اولاد علی مانند همون ۸ هزار تومان بیمه است هزینه ی  زیادی نداره( نسبت به کمکی که می کنند و هزینه ای که در جهان آخرت برای انسان می  کنند) اما در جهان دیگر می توانند انسان را از قعر جهنم و به بهشت برین  برسانند.

 

۴- قیامت هم چیزی شبیه بیمارستانه؛ تو بیمارستان همه  به فکر بیمارهای خودشون بودند و اصلا توجهی به بیمارهای دیگه نداشتند توی قیامت هم  همه به فکر خودشون هستند

 

یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ﴿٣۴﴾وَ أُمِّهِ وَ  أَبِیهِ ﴿٣۵﴾وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ ﴿٣۶﴾  لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ  ﴿٣٧﴾
در آن روز انسان از برادر خود مى گریزد، ﴿٣۴﴾ و از مادر و  پدرش، ﴿٣۵﴾ و همسر و فرزندانش; ﴿٣۶﴾
آن روز هر کدام از آنها وضعى دارد  که او را کاملاً به خود مشغول مى سازد. ﴿٣٧﴾(سوره ی عبس)
۵- بعضی از مواقع انسان  به خاطر بعضی از چیزهای بسیار ناچیز، چیزهای بسیار بزرگی رو از دست می ده؛ گل  نخوردن در یک مسابقه ی دوستانه در مقابل از دست دادن پا و سلامتی برای یک  عمر…
درست مثل اینکه بعضی ها  برای به دست آوردن پول، مقام، شهرت و… دین و ایمان و آخرت خود را می دهند
وَإِذَ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ  لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ  وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ 
و آن‏گاه که خداوند از اهل  کتاب پیمان محکم گرفت که آن را حتما براى مردم بیان کنید و کتمانش نسازید. آنها این  را پشت سر انداختند و آن را به بهاى ناچیزى فروختند، پس بد معامله‏اى کردند ( آل  عمران/۱۸۷)
۶- سید به خاطر دفاع و گل نخوردن تیم ما مصدوم شد و یک عمر سلامتی  پاش رو از دست داد ولی ما یکی دوبار به ملاقاتش رفتیم و دیگر هیچ دردش را خودش دارد  می کشد و ما هم اصلا یادمان دیگر نیست که سید به خاطر ما سلامتیش را از دست داد. در  قیامت هم خیلی ها اینگونه اند؛ دین و ایمان و دنیای خود را برای بعضی از سلاطین و  پادشاهان و حتی دوستان خود فدا می کنند و در قیامت همانهایی که برایشان فدا شده هیچ  توجهی به او نمی کنند.
نوشته ی خود  را با این حدیث نورانی از امیر مومنان حضرت علی(ع) به پایان می  برم:
ما اکثر العبر و اقل الاعتبار. پندها فراوان است و پندگیرندگان اندک  اند.

در آخر از همه شما ها می خواهم که برای سلامتی هر چه  زود تر  و سریع تر  فرزند رسول الله دعا  کنید…