برای کار آمده‌ام نه برای ریاست!

بارجین ما مسئول کارگاه شن و ماسه آمد عذر خواهی کرد و گفت «ببخشید جناب شهردار بی احترامی کردیم. البته ما که نمی دانستیم شهردار است. خودش آمد مثل بقیه کارگرها برای آسفالت کردن خیابان کار کرد .از طرف ما ازشان عذر خواهی کنید.» برای همه اشان تشویقی نوشت تا بفهمند که ازشان ناراحت نیست […]

  • بارجین ما

مسئول کارگاه شن و ماسه آمد عذر خواهی کرد و گفت «ببخشید جناب شهردار بی احترامی کردیم. البته ما که نمی دانستیم شهردار است. خودش آمد مثل بقیه کارگرها برای آسفالت کردن خیابان کار کرد .از طرف ما ازشان عذر خواهی کنید.»

برای همه اشان تشویقی نوشت تا بفهمند که ازشان ناراحت نیست .

گفت:« کاش می توانستند بفهمند که من با نفسم می جنگم و بهش می گویم برای ریاست نیامده ام ، برای کار آمده ام .»

برگرفته از خاطرات شهید مهدی باکری