- حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل امامی میبدی
بیش از دویست نوع مغالطه مورد توجه قرار گرفته که یکی از آنها، مغالطه تقطیع قرائن است. اینکه قرائن لفظی و معنوی گزارهای چنان حذف شود که معنای آن عوض شود. نمونه خطرناک این مساله، مغالطه «میزان رای ملت است» می باشد. سخنی که مبنای فلسفه اخلاق دموکراتیک و قرارداد اجتماعی را تداعی می کند. آیا امام خمینی گفته است که ملت هر چه بگوید میزان است؟ این سخن با اولیات اسلام سازگار نیست. پس باید قرائن سخن و نیز سخنان مشابه آن را بررسی کرد تا معلوم شود که ماجرا چه بوده است.
این جمله امام خطاب به مردمی است که به جمهوری اسلامی آری گفتند و عتاب به آنان که ضد جمهوری اسلامی شیطنت می کردند؛ یعنی یک قضیه خارجیه است نه یک قضیه حقیقیه!
امام خمینی در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۵۸: «مخالفین ما با رفراندم مخالفت کردند و کارشکنی کردند لکن ملت ما با نیروی ایمان پیش برد. … آنهایی که شکست خورده اند در آن مراحل، می خواهند در این مرحله [تدوین و همهپرسی قانون اساسی] خرابکاری کنند… می خواهند نگذارند قانون اساسی بر طبق آن طوری که “اسلام حکم میکند” تصویب شود. [آیا] باید حقوقدانهای غربی نظر بدهند؟! ملت اسلام، ملت ایران نمی تواند تابع هوای نفس شما باشد، نمیتواند قرآن را کنار بگذارد و قانون اساسی غربی را قبول کند. میزان، رای ملت است. … ما حتما باید تابع طرح های غربی باشیم؟ قانون اساسی را هم آنها بنویسند؟ غرب زدهها رای بدهند؟ آقایان می گویند که ملت بیاطلاع است، من میگویم شما بیاطلاع هستید. اگر ملت بیاطلاع است، شما بی اطلاع تر هستید، برای اینکه در اینجا اطلاعات اسلامی میخواهد و بعضی از شما نمی داند نماز چند تاست. چرا ملت ما اطلاع ندارد؟ چرا اهانت به ملت میکنید». صحیفه امام، ج۸، ص۱۷۲ تا ۱۷۴.
امام خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۵۸: «نظر آن ملتی که نهضت را به وجود آورد و قدرت های بزرگ را شکست و بعد از این هم دنبال همین قدرت [اسلام] خواهد بود، میزان است. نظرهای دیگران اگر موافق با نظر اینهاست، اگر دنباله اسلام است، اگر با حفظ اسلام و احکام اسلام است، اهلاً و مرحباً و اگر انحراف است، آنها باید بروند آنجایی که قبلا بوده اند. … هر اجتماعی که بر اساس اسلام و قوانین اسلام است، بر مسیر این ملت است. و هر اجتماع و هر نطق و هر خطابه و هر قلمفرسایی که برخلاف مسیر اسلام است، هر چه باشد خلاف این نهضت است.». صحیفه امام، جلد ۸، ص ۵۶.
شما قضاوت کنید، میزان رأی ملت است؛ هر کس باشند و هر چه بگویند؛ یا رأی ملت ایران، با اسلام، میزان شده است؟
خوب حالا اگه یه وقتی “میزان” رای ملت نبود، تکلیف چیه؟
________________________
میبدما: اگر رای خلاف شرع شهروندان، مقبولیت اصل و اساس دولت اسلامی را کاملا مخدوش کند طبعا آن دولت از حیز انتفاع ساقط خواهد شد اما اگر خواست نامشروع اکثریت مردم ناظر به فروعات باشد، دولت اسلامی وظیفه دارد در کنار تبیین صحیح و مدبرانه موضوع برای رعایا آنچه شرع مقدس حکم میکند را اجرا نماید.
خوب پس “انتفاع” دولت، منوط به رای مردمه، خدا رو شکر
اما در فروع رای مردم نافذ نیست و شرع حاکمه
خوب سوال: فرضا طبق نظر سنجی ها، اکثریت ۶۰ درصدی از مردم (یعنی چند ده میلیون نفر) طرفدار نامزدی هستند، ۱۲ نفر اون نامزد رو رد صلاحیت می کنن، این فرعه یا اصل؟
______________________
میبدما: نخیر! در حکومت اسلامی نه در اصول و نه در فروع رای مردم نمیتواند جایگزین احکام شرع مقدس شود و البته اگر پشتیبانی عمومی مردم هم از حکومت دینی نباشد، خیلی از اوقات آن حکومت قادر نیست به بقای خود ادامه دهد. مسئله تشریع و تکوین را خلط نفرمایید. ضمنا تشخیص مخالفت با اصل نظام اسلامی با مخالفت با برخی از احکام اسلام چندان دشوار نیست. همچنین مزید اطلاع حضرتعالی به توفیق الهی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مستظهر به پشتیبانی کامل ملت است و در حالیکه هیچگاه بالاترین میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری در کشوری مثل آمریکا (که سابقه چند صد ساله در برگزاری انتخابات دارد) به ۸۰ درصد نرسیده ما در سی سالگی انقلاب اسلامی انتخابات ریاست جمهوری با مشارکت ۸۵ درصدی داشتیم. رد و تایید صلاحیت هم توسط قانون اساسی و قانون انتخاباتی تجویز شده که نمایندگان ملت آن را وضع کردند و دیگر قرار نیست در هر مصداقی نظر اکثریت جلب شود و در هیچ کجای جهان هم چنین دموکراسیای وجود ندارد؛ چرا که لازمه آن هرج و مرج و اختلال در نظام است.
سلام
اگر فرض کنید که کل انسان های روی زمین ۲۴۸۰۰۱ نفر باشد. ۱۲۴ هزار نفر آن پیامبر معصوم باشند و ۱۲۴۰۰۱ نفر آن هم کسانی مثل یزید و ابولهب باشند رأی اکثریت با آنها باشد، و اگر آنها حاکم شوند، خون و ناموس پیامبران را می ریزند و بر آنان مسلط می شوند.
حالا شما بفرمایید معنای آیه «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً» چیست؟
کدام حکومت مشروع است؟ حکومت اقلیت پیامبران یا اکثریت قاتل پیامبران؟
درست است که این فرض قابل تحقق نیست، اما می خواستم مساله ای روشن شود و آن هم این که رای اکثریت که امروز با نام مقبولیت در ادبیات سیاسی ما شناخته می شود، هیچ دخلی در مشروعیت ندارد. البته هر گاه ضریب مقبولیت کم شود، ضریب کارامدی نظام سیاسی هم کم می شود.