ماجرای ‌شهادت ‌آقایان ‌وحیدی و خاتم‌یزدی نزد‌ امام

حجه الاسلام و المسلمین سید اسدالله امامی

روزی یکی از همشهری های میبدی ما که در کویت شاغل بود به نجف آمد و مبلغ ۵۰۰ تومان سهم امام داشت که می خواست به حضرت امام خمینی(ره) بدهد.

با ایشان به دفتر حضرت امام رفتیم و از آنجا که خودم از لحاظ مالی در تنگنا بودم و اجاره خانه نداشتم با مسئول دفتر امام خمینی(ره) در میان گذاشتم و از ایشان خواستم تا این مبلغ را به عنوان سهم امام از حضرت امام رسید بگیرند. ایشان رسید را نوشتند.

من رسید را خدمت حضرت امام برای تایید و امضا بردم. حضرت امام نگاهی به رسید کردند و در حالی که ناراحت به نظر می رسیدند نامه را روی زمین گذاشتند و فرمودند آقای … (مسئول دفتر) چه کاره اند که برای من تصمیم بگیر ند که من سهم امام را چه کنم؟

وقتی ناراحتی حضرت امام را دیدم رسید را برداشتم و نزد آقای خاتم یزدی رفتم و قضیه را برای ایشان نقل کردم. آقای خاتم خدمت امام رفتند و علت مهر نکردن رسید را جویا شده بودند.

حضرت امام در جواب فرموده بودند: من که تازه وارد هستم و ایشان را نمی شناسم. نمیدانم آیا واقعا محتاج است یا نه اگر شما (خاتم یزدی) و یک نفر عادل دیگر شهادت بدهند که ایشان محتاج است من رسید را مهر می کنم.

بعد آقای خاتم به همراه آقای شیخ احمد وحیدی مهرجردی خدمت حضرت امام رفته بودند و شهادت داده بودند و آن وقت حضرت امام رسید را مهر کردند.

البته این قضیه مربوط به اوائلی بود که حضرت امام به نجف مشرف شده بودند چرا که هنوز طلبه ها را زیاد نمیشناختند و این دقت و توجه حضرت امام در مصرف سهم امام را می رساند.