علی لاریجانی؛ از میانه راست تا حاشیه اعتدال

علی جمشیدی

  • علی جمشیدی/ نشریه پنجره

از میان حامیان و یا شاید به عبارت دقیق تر در این نوشتار، کسانی که در جریان اصولگرایی و هنگام پیروزی حسن روحانی از منتقدان وی نبودند، حداقل دو گروه را می‌توان نام برد، دو گروهی که پیشینه یکسانی داشته ولی امروز مجزای از هم در فضای سیاسی کشور فعالیت می کنند.

اول جریان موتلفه و دیگر هم فکران و هم مسلکان جریان راست سنتی که در ابتدای دولت یازدهم به جد روحانی را اصولگرایی تمام عیار می دانستند و امروز پس از یک سلسه اتفاق به جرگه منتقدان جدی وی پیوسته اند. دوم جریان نزدیک به رئیس مجلس شورای اسلامی یعنی علی لاریجانی که شاید تنها طیفی از اصولگرایان باشد که در ابتدا منتقد روحانی نبود و پس از آن نیز مشی خود را حفظ کرده و در برحه‌هایی به همکار استراتژیک دولت یازدهم نیز تبدیل شد.

البته نباید این نکته ناگفته بماند که علی لاریجانی دلایلی برای نزدیکی با دولت یازدهم هم داشت که شاید دیگر اصولگرایان فاقد آن بودند. این دلایل را می‌توان به دو بخش دلایل ایجابی و دلایل سلبی تقسیم کرد.

ابتدا دلایلی ایجابی رفاقت لاریجانی- روحانی؛

اولا جایگاه لاریجانی، که فرصت تبادل قدرت و ایجاد توازن را تا حد قابل توجهی بین او و روحانی فراهم می کرد.

دوم درک بدوی روحانی از جایگاه علی لاریجانی در مجلس و بازی دادن هر چند حداقلی وی در چینش اعضای کابینه یازدهم.

سوم حس نوستالژیک در سابقه قدیمی سیاسی فی ما بین علی لاریجانی و حسن روحانی.

و چهارم علاقه زایدالوصف لاریجانی به ادامه فعالیت سیاسی در کسوت ریاست مجلس در مجلس دهم.

اما دلایل سلبی؛

با دقت بیشتر در کنش های سیاسی علی لاریجانی در یک دهه گذشته به نکات بیشتری نیز می توان دست یافت، که این پازل را کامل می کند. چرا که این چهار دلیل ذکر شده که قطعا همه دلایل همگرایی روحانی و لاریجانی نبوده و نیست، در میدان عمل زمانی موثر واقع شدند که گذشته علی لاریجانی هم درگیر رفتار سیاسی وی و مزید بر علت شد و نتیجه ای قابل توجه را رقم زد.

علی لاریجانی همان کسی است که حداقل در دو برحه ، یکی در سال ۸۴ و دیگری در طول دولت دهم، تجربه خاکستری و بعضا سیاهی از اصولگرایان و تعامل با آنها به ذهن دارد، چراکه وی در سال ۸۴ که کاندیدای ریاست جمهوری شده بود و امید این داشت که در مقابل شهردار تهران به پیروزی قاطعی دست یابد، با تفکیک رای اصولگرایان و عدم اجماع همه آنها بر وی، در همان مرحله اول از رقابت باز ماند و از جریان انتخابات خارج شد که این خود از نقاط درگیری ذهنی وی با برخی اصولگرایان است.

از سوی دیگر، احمدی نژاد که به عنوان یکی از اصولگرایان، پیروز انتخابات همان سال ۸۴ شده بود نیز در تعامل با علی لاریجانی سنگ بنای حاصل از چالش را جایگزین تعامل کرد و نهایتا باعث شد لاریجانی از دبیری شورای علی امنیت ملی خلع و مدتها بعد در صحن علنی مجلس نیز با وقوع واقعه‌ای تلخ (انتشار فایل صوتی و درگیری لفظی)، مردم نیز در جریان رابطه سرد و خشن این دو قرار بگیرند.

همین نارضایتی و عدم اطمینان از تعامل با اصولگرایان و طبیعتا فاصله گرفتن وی از متن جریان اصولگرایی، که اندکی بعد در جریان انتخابات ریاست مجلس هم بروز کرد، ماحصلی چون ایجاد فراکسیونی به نام رهروان ولایت در مجلس و جدایی یاران لاریجانی از دیگر اصولگرایان داشت و نهایتا سبب شد تا رفتار این طیف سیاسی در فاصله ای دورتر از همه اصولگرایان تعریف شود.

اما بنا به همین دلایل علی لاریجانی در ایام پیروزی دولت یازدهم بارها در قامت یک حامی و همراهی کننده دولت روحانی ظاهر شد، چه در دوران کسب رای اعتماد که لاریجانی باعث شد مجلس به برخی عناصر خاص دولت نیز اعتماد کند، چه زمانی که درخواست های استیضاح مکرر نمایندگان مجلس راهی هیات رئیسه می‌شد و او آنها را از دستور کار خارج می کرد و چه در دوران توافق هسته ای که بر خلاف قاطبه مجلس لاریجانی نه تنها انتقادی از این توافق نداشت بلکه حتی خود سدی برای بررسی و تصویب توافق هسته ای در مجلس شد.

این همکاری روحانی و لاریجانی اما به نظر می رسد که در ابعاد دیگر و استراتژیک تری هم ادامه دار شده است چرا که برخی اخبار از کوک شدن مجدد ساز ناسازگاری لاریجانی با دیگر طیف های جریان اصول‌گرایی در آستانه انتخابات مجلس حکایت دارد و برخی دیگر هم حاکی از تمایل رهروانی‌ها به ائتلاف با دولت در انتخابات آتی است.

این اخبار که هیچ کدام تاکنون تکذیب یا رد نشده‌اند به خوبی نشان دهنده این هستند که روحانی و لاریجانی حاضر به یک وحدت تاکتیکی هرچند کوتاه مدت برای پاسخگویی به نیاز مشترکشان شده اند. روحانی خواهان ایجاد بسترهای مناسب از جمله یک مجلس همراه با دولت برای پیروزی مجدد در سال ۹۶ است و لاریجانی چنان که ذکر شد در فکر ادامه ریاست در مجلس آتی. لذا در جریان این انتخابات به خوبی میتوان مشاهده کرد که روحانی و لاریجانی که وجه مشترکشان نداشتن پایگاه رای ایدئولوژیک و قطعی است و از این باب نگرانی یکسانی دارند و این نیاز را در خود مشاهده می کنند که با ائتلاف با دیگر گروه‌ها سبد رای خود را پر و تضمین کنند به هم بیش از پیش نزدیک شده اند بعضا همکاری های مشترکی را نیز در سطوح نامحسوس‌تری آغاز کرده اند.

بر همین اساس می توان گفت علی لاریجانی که امروز اختلافاتی با برخی گروه‌های جریان اصولگرایی دارد با نزدیک شدن به انتخابات مجلس و البته نیاز دولت به وی برای پیش برد اهدافش، احتمالا بیش از گذشته به طیف دولت که در حال حاضر ملغمه‌ای از کارگزاران و اصلاح طلبان است نزدیک شده و فاصله بیشتری از مرکزیت جریان اصول‌گرایی کشور پیدا می کند که البته در صورت موفقیت و پاسخ دادن وحدتش با دولت، به خوبی پتانسیل این را دارد که فرایند گذار خود از جریان اصولگرایی را کامل کرده و از دایره آنها خارج شود که در این صورت باید منتظر بود و دید که وی چگونه پاسخگوی گذشته و سوابق و حتی اعضای خانواده خود خواهد بود.