پیشنهادی به آموزش و پرورش میبد درجهت اصلاح فرهنگ‌های غلط بومی/ دلیل فرهنگی فرار نخبه‌ها از میبد

چه خوشمان بیاید چه نیاید در نهاد بسیاری از ما میبدی ها و یزدی ها هم برخی خرده فرهنگهای غلط و غیردینی وجود دارد. امروز نمی توانیم منکر شویم که آفات جدی فرهنگی چون “زیر آب زنی و غیبت کردن”، “تملق و چاپلوسی”، “ریاکاری”، “بی تفاوتی فرهنگی”، “محله گرایی” و… در شهرمان وجود دارد

طی سالهای اخیر و با افزایش روند مهاجرتها به شهرمان بزرگترین دغدغه فرهنگی مسئولان و دلسوزان فرهنگی شهرستان، همانا موضوعاتی مثل بدحجابی، سرقت و اشاعه منکرات اخلاقی بوده است. البته بدون هیچ شک و شبهه ای این دغدغه ها از اهمیت به سزایی برخوردارند و باید هم روی آن حساسیت زیادی داشت اما باید توجه کنیم که این موضوعات نباید خود، حجابی جلوی چشمانمان باشد که باعث ندیدن سایر معضلات فرهنگی شهرستان شود.

چه خوشمان بیاید چه نیاید در نهاد بسیاری از ما میبدی ها و یزدی ها هم برخی خرده فرهنگهای غلط و غیردینی وجود دارد. امروز نمی توانیم منکر شویم که آفات جدی فرهنگی چون “زیر آب زنی و غیبت کردن”، “تملق و چاپلوسی”، “ریاکاری”، “بی تفاوتی فرهنگی”، “محله گرایی” و… در شهرمان وجود دارد و روز به روز در حال گسترش کمی و کیفی است اما متاسفانه از سرغفلت یا شاید هم فرار از واقعیت، خیلی از ما به این حقایق توجهی نداریم در حالیکه فرزندانمان در این فضای فرهنگی در حال رشد و نمو هستند.

indsfdex

آیا تا به حال از خود سوال کرده ایم که چرا این همه نخبه میبدی تمایل به بازگشت به شهرشان ندارند؟ آیا تا به حال از خود سوال کرده ایم که چرا بسیاری از افراد لایق و ولایی، انگیزه ای برای برعهده گرفتن مسئولیت ادارات مختلف میبد را ندارند؟ آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که چرا در بسیاری از موارد مسئولین ضعیف و ناکارآمدی، تولیت ادارات شهرستان را برعهده گرفته اند؟ آیا به این فکر کرده ایم که چرا در انتخابات شورای شهر میبد بسیاری از افراد متخصص و متعهد با آراء بسیار پایینی مواجه شدند؟

مطمئنا بخش بزرگی از علت معضلات فوق الذکر و بسیاری از معضلات دیگر به خاطر نقایص فرهنگی بومی منطقه ماست که ریشه آبا و اجدادی دارد و هیچ ربطی هم به مهاجر و افغانی و دانشجو ندارد. ما خیلی راحت جلوی بچه هایمان غیبت می کنیم بنابراین نباید تعجب کنیم از اینکه بعدها همین فرزندمان زیرآب این و آن را بزند.

ما کودکانمان را از دروغ گویی نهی می کنیم اما خودمان بارها و بارها جلوی همان بچه دروغ می گوییم. بنابراین نباید تعجب کنیم که فرزندمان در آینده فرد ریاکاری شده است.

ما پشت سر یک مسئول راحت زیرآبش را می زنیم اما وقتی به همان مسئول می رسیم شروع به مجیزگویی و خدابیامرزی دادن پدر و مادرش می کنیم. بنابراین نباید از متملق و چاپلوس بارآمدن اولادمان متحیر شویم.

ما جلوی بچه مان به همه هم محله ای هایمان توصیه می کنیم فقط اسم بچه محل ها را در برگ رای بنویسید و باقی رای ها را خالی بگذارید.

ما جلوی بچه هایمان بدحجابی وخیم یک توریست یا مهاجر را می بینیم اما بدون اینکه ککمان هم بگزد خیلی راحت و “بی تفاوت” از این قضیه عبور می کنیم. انگار نه انگار که فرزندمان در آینده در همین شهر و دیار زندگی خواهد کرد.

قصد روضه خواندن نداریم. برای همین یکی از راه حل های این معضلات را ارائه می دهیم تا کودکانمان مبتلا به این عوارض فرهنگی بنیان کن نشوند:

فرزندان ما ۱۲ سال از بهترین ایام عمر خود را در مدارس می گذرانند. این ۱۲ سال – و به خصوص ۶ سال اول آن-همان ایامی است که فرد بیشترین پذیرش فرهنگی و اخلاقی را دارد و شخصیت او در این مقطع سنی، قوام می یابد. بنابراین آموزش و پرورش بدون شک بهترین نهاد برای اصلاح فرهنگی کودکان و نوجوانان محسوب می شود.

آموزش و پرورش میبد جهت تربیت صحیح کودکان می تواند جلسات منظم ماهیانه با حضور سخنرانان مجرب شهرستان، استان و کشور برگزار کند و اولیاء دانش آموزان را به این جلسات دعوت کند و حضور آنان را الزامی نماید. (از طریق اهرم نمره انضباط یا رده بندی مدارس و ثبت نام) تا از این طریق سبک زندگی دینی و به دور از رذایل اخلاقی -ناظر به تربیت فرزندان- به والدین آموزش داده شود.

بحمدالله سالن آموزش و پرورش میبد هم ظرفیت زیادی جهت برگزاری این گونه جلسات دارد.

ای کاش جناب آقای اسعدی به این پیشنهاد فکر کند و آموزش و پرورش میبد به همان اندازه که به مسائل مالی و آموزشی و پشتیبانی توجه دارد به مسئله مهمتر از همه اینها -یعنی پرورش فرهنگی و دینی- دانش آموزان توجه کافی نشان دهد.