اول مهر و دانش‌آموزان اسیر

محمد رضا اقبال

  • محمد رضا اقبال*

روزهای اول ماه مهر، دراسارت ازروزهای دیگر دلگیرتر بود. خاطره شروع سال تحصیلی وحال وهوای رفتن به مدرسه را هیچ دانش آموزی فراموش نمی کند. خاطره ای که برای این حقیر فقط هشت سال تکرار شد وهشت سال هم حسرت روزهای حضور درکلاس را می خوردیم، اما ازاینکه به جای حضور درسنگرمدرسه ، توفیق حضور درسنگر جبهه ودفاع از این سرمین را پیدا کرده بودیم، خدا را شاکربودیم.

هرچند که بعضی افراد کج اندیش رزمندگان دانش آموز را به فرار از کلاس درس متهم می کردند، اما اکثر قریب به اتفاق همین رزمندگان علی رغم رنجها ومشقت های جنگ واسارت وجانبازی، خوسبختانه نشان دادند، که نه تنها به بهانه حضور درجبهه از سنگر مدرسه فرار نکردند، بلکه درهر برهه از زمان تکلیف خود را به نحو احسن انجام دادند، یعنی در زمان جنگ درسنگر دفاع وبعداز خاتمه جنگ درسنگر علم ودانش حضور یافته واستعداد بالقوه خود راتبدیل به بالفعل نموده وثابت کردند که هم مجاهدان لایقی هستند درمقابل دشمن متجاوز وهم تلاشگران بی ادعا درسنگرعلم ودانش.

از آنجایی که در زندگی مومن هیچوقت بن بست وجود ندارد وانسان مومن هرگز احساس هیچی وپوچی نمی کند، درسخت ترین شرایط اسارت هم اسیران ما هرگز احساس هیچی وپوچی نکرده ودشمن باس ونومیدی را ازخود دفع کرده وبا توکل برخداوند و تمسک به قران کریم وتوسل به اهل بیت(ع)باحد اقل امکانات آموزشی وکمک آموزشی به فراگیری علم ودانش پرداخته وعلاوه برتزکیه نفس، هرکدام به وسع خود، از حفظ قران گرفته تا فراگیری زبانهای خارجی، تجاربی را اندوختند که نتیجه آن مسئولیتهایی است که برخی از این عزیزان بعد از آزادی به عهده گرفتند، ازجمله وزارت و ریاست حج وزیارت و نماینده ایران درسازمان ملل و ریاست بیمارستان و هیات علمی دانشگاه و… بنابراین به خاطر حضور درجبهه از مدرسه فرار نکردیم…

* آزاده میبدی و نویسنده وبلاگ اسیر ۶۱۴۳