دانشگاه، محیط علمی یا محیط جنسی؟!

احمد کریمی

در ابتدا بر خود لازم می‌دانم از جناب آقای کریمی مدیر فرهنگی دانشگاه حایری میبد و همه کسانی که زمینه کرسی‌های آزاد اندیشی را در محیط‌های دانشجویی فراهم می‌کنند، تشکر و قدردانی کنم. به راستی که ارائه شدن آزادانه نظرات، و در حد شبهه نماندن آنها بزرگترین خدمتی است که می‌توان هم به اسلام عزیز کرد هم به مسلمانان و مخصوصاً نسل جوان و تحصیلکرده کشور اسلامی ایران …

به علت اینکه محذوراتی مرا از شرکت در این جلسات ناب و عالی جدا کرده است، و بسیار دوست داشتم به نحوی در آن شرکت کنم، بهتر دیدم مطالبی که مد نظرم هست را در وبلاگ بازتاب دهم تا کمی به وسعت بحث کمک کند، هر چند یک طرفه است و باید یک نوع کرسی آزاد اندیشی در زیر همین مطلب، و جداگانه انجام شود.

برای پرداخت به موضوع محدودیت پوشش در دانشگاه، زمینه‌هایی را مد نظر قرار داده‌ام.

جامعه چیست؟

انسان به حکم اینکه موجودی عاقل و مختار است، می‌تواند در هر شرایطی زندگی کند، اما خواسته‌ها و نیاز‌هایی او را مجبور به زندگی در کنار دیگر انسان‌ها می‌کند. شهید مطهری در تعریف جامعه می‌گوید:

مجموعه‌‏ای از افراد انسانی که با نظامات و سنن و آداب و قوانین خاص‏ به یکدیگر پیوند خورده و زندگی دسته جمعی دارند ، جامعه را تشکیل می‏دهند… زندگی انسان که اجتماعی است، به معنی این است که ( ماهیت اجتماعی ) دارد : از طرفی نیازها ، بهره‏ ها و برخورداری ها ، کارها و فعالیتها ماهیت اجتماعی دارد و جز با تقسیم کارها و تقسیم بهره‏ ها و تقسیم رفع نیازمندیها در داخل یک سلسله سنن و نظامات میسر نیست ، از طرف دیگر نوعی اندیشه‏ ها ، ایده ‏ها ، خلق و خویها بر عموم حکومت می‏کند که‏ به آنها وحدت و یگانگی می‏ بخشد ، و به تعبیر دیگر ، جامعه عبارت است از مجموعه‌‏ای از انسانها که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله‏ عقیده‏ ها و ایده‏ ها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک‏ غوطه‏ ورند…(۱)

و البته، جامعه از یک ترکیب کلی‌تری درست شده است به نام ترکیب” زن و مرد” و چه جالب اینکه بسیاری از معادلات زندگی در جامعه بر پایه‌ی همین “زن و مردی” می‌باشد، که کوچکترین و مهم‌ترین آن “خانواده”، ضامن ماندگاری همین جامعه است، به واسطه زندگی مشترک این دو جنس …

جامعه و زیرشاخه‌های آن

جامعه تنها یک کلیت بزرگ نیست، به این معنی که یک چهاردیواری را به اسم جامعه نام گذاشته‌اند و درون آن را پر از آدم‌های جورواجور کرده‌اند. بلکه خودِ جامعه به جوامع کوچکتری تقسیم می‌شود، و چه بهتر که بگوییم اجتماعات کوچک و بزرگی کنار هم، جامعه بزرگ را پدید‌ می‌آورند.

به عنوان مثال: خانواده مهمترین اجتماع و اولین اجتماعی است که فردِ انسان درآن پا می‌گذارد. جامعه بزرگ تشکیل شده است از تعداد بیشماری خانواده. و همین طور اجتماعاتی مانند مدارس، دانشگاه‌ها، کارگاه‌ها و کارخانه‌های صنعتی، تیم‌های ورزشی و …

جالب‌تر آنکه یک نوع پیوستگی در همه اجتماعات کوچک و بزرگ با هم هست، به نحوی نمی‌توان اینگونه گفت که: جامعه بزرگ تشکیل شده است از مثلاً ۱۰۰ خانواده و ۲۰ مدرسه و ۱۰ کارخانه به صورت جدا از هم. بلکه همه اجتماعات کوچک و بزرگ به نوعی در حال بده‌بستان با یکدیگر هستند، هر کسی عضویت چندین مجموعه را دارد، از یک طرف عضو خانواده است، از طرفی دیگر عضو محیط و اجتماعی علمی مانند دانشگاه است و حتی در کنار آن عضو تیمی ورزشی، کارگاهی تولیدی و …

پس یک موضوع دیگر نیز به محور بحث اضافه شد، به این معنی که اجتماعات مختلف در جامعه ی بزرگ به نوعی محصول و نتیجه اجتماعات دیگر را مورد استفاده قرار می‌دهند. مثلاً انسانی که در محیطی کار می‌کند، ساخته و پرداخته‌ی یک خانواده است و به همین دلیل عملکرد خانواده در تربیت افراد خود، در اجتماعی غیر از آن نیز اثر دارد. و یا انسانی که عضویت در اجتماعی علمی را دارد، و خروجی یک محیط علمی است، مورد استفاده‌ی اجتماعی کاری و تولیدی قرار می‌گیرد، پس تربیت این انسان در یک اجتماع، برای اجتماعات دیگر نیز حائز اهمیت است.

اخلاق ضامن بقای جامعه

مسلماً بعد از این مطالب که گفته شد، به اهمیت چیزی مانند “دین” و “اخلاق دینی” بیشتر پی می‌بریم. وقتی اجتماعات کوچک با هم و در هم تنیده‌اند و به نوعی محصول همدیگر را استفاده می‌کنند، مطمئناً “چه چیزی را تحویل بگیرند” و “چه چیزی را تحویل بدهند”، بسیار مهم می‌شود.

شهید مطهری می‌گوید:

زندگی سالم اجتماعی آن است که افراد قوانین و حدود و حقوق یکدیگر رامحترم شمارند ، عدالت را امری مقدس به حساب آورند ، به یکدیگر مهربورزند ، هر یک برای دیگری آن را دوست بدارد که برای خود دوست می‏داردو آن را نپسندد که برای خویش نمی‏پسندد ، به یکدیگر اعتماد و اطمینان‏داشته باشند ، ضامن اعتماد متقابل آنها کیفیات روحی آنها باشد ، هر فردی خود را متعهد و مسؤول‏اجتماع خویش بشمارد …

آن چیزی که بیش از هر چیز حق را محترم ، عدالت را مقدس ، دلها را به‏یکدیگر مهربان ، و اعتماد متقابل را میان افراد برقرار می‏سازد ، تقوا وعفاف را تا عمق وجدان آدمی نفوذ می‏دهد ، به ارزشهای اخلاقی اعتبار می‏بخشد، شجاعت مقابله با ستم ایجاد می‏کند و همه افراد را مانند اعضای یک پیکربه هم پیوند می‏دهد و متحد می‏کند ، “ایمان مذهبی” است .(۲)

به عنوان مثال اگر کسی در یک خانواده (به عنوان یک مجموعه، یا اجتماع کوچک) تربیت مناسبی نشده باشد، یاد نگرفته باشد تعامل کند، همکاری کند، متخلق به اخلاق باشد، امین و درستکار باشد و …، مسلماً نحوه عملکردش در مجموعه هایی که پا می‌گذارد، سازنده نخواهد بود. یا مثلاً یک متخصص وقتی به درد مجموعه کاری خود می‌خورد که در محیط دانشگاه رشد علمی خوبی داشته باشد و …

دانشگاه و اهمیت اجتماع علمی

یکی از مهمترین چیزهایی که دین مبین اسلام بر آن حساسیت بی اندازه‌ای دارد، مسئله علم و علم‌اندوزی است. همان طور که این حساسیت زیاد در آیات قرآن کریم نشان داده شده است:

إِنَّمَا یَخْشَى اللَّـهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ(۳)

از میان اصناف بندگان تنها مردمان عالم و دانا مطیع و خدا ترسند…

قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ(۴)

بگو: آیا آنان که اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان یکسانند؟

و همین‌طور احادیث زیادی نیز در تبیین اهمیت موضوع علم و علم‌اندوزی آمده است:

حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرماید:

هر کس دوست دارد که رهایی یافتگان از آتش جهنم را بنگرد، به “فراگیران دانش” بنگرد(۵)

و حتی به نوع آموزشی که باید ببینیم نیز توجه شده است.

امیرالمومنین(ع) فرمود:

بهترین آموختنی‌ها برای نوجوانان و جوانان چیزهایی است که در بزرگسالی به آن نیازمند می‌شوند(۶)

بیان اهمیت علم و دانش و جستجوی آن، از آن دسته مسائلی است که در اسلام بر روی آن تاکید بیشماری شده است. مسلماً وقتی یک مکان به نام دانشگاه، مدرسه، حوزه‌ی علمیه و پژوهشگاه و یا آزمایشگاه نام می گیرد، باید هم این مکان برای اسلام مکانی مقدس و قابل احترام باشد، چه اینکه فرد فرد آنها که در این مکان‌ها کسب علم و دانش می کنند برای اسلام محترم هستند !

هدف اجتماع علمی مانند دانشگاه

آنچه گفته شد، نشان می‌دهد که اسلام عزیز برای علم اندوزی فقط به صرف اینکه مطلبی و یا علمی آموخته شود، نظری ندارد، بلکه آموزه‌های اسلام به ما این نکته را می‌فهماند که در کنار علم اندوزی باید آموختن به دیگری نیز وجود داشته باشد، به نوعی زکات علم را آموختن تعبیر کرده‌اند:

امام صادق(ع) می فرماید:

إنَّ لِکُلِّ شَیءٍ زَکاهً ، وزَکاهُ العِلمِ أن یُعَلِّمَهُ أهلَهُ

هرچیزى‏زکاتى دارد و زکات دانش، آموختن آن است به اهلش.(۷)

و این مطلب می‌رساند که مراکز علمی، مخصوصاً دانشگاه، به نوعی سرشاخه تولید علم و عالم هستند که قرار است تمامی انسان‌هایی که از آن بیرون میآیند به نوعی در ساختن “جامعه بزرگ مسلمین” شرکت داشته باشند. به این معنی که یاد می‌گیرند و در محوری که هستند، علمشان به جامعه منتقل می‌شود …

دانشگاه به نوعی “انسان به دردبخوری” را باید تحویل دهد که اخلاقش، علمش و فعالیتش در جامعه، حرکتی را موجب شود که جامعه را بسازد . باید گفت پیوستگی اجتماعات کوچکی که در اول مطالب گفته شد، در برخی از محیط‌ها بسیار اهمیتش بیشتر می‌شود، و این اهمیت در محیطی چون دانشگاه به مراتب بیشتر از محیط‌های دیگر است هر چند خانواده تنها محیطی است که اهمیتش شاید بیشتر از آن باشد، اما باز هم انسانِ محیط دانشگاه می‌تواند به نحوی عوض شود که خانواده خود را سرافراز یا سرافکنده کند و باز هم با هم بده بستان محسوسی دارند …

آسیب شناسی محیط علمی

به نقطه عطف مطلب می‌رسیم. قبلاً درباره اهمیت جامعه، اهمیت جامعه‌های زیر شاخه مانند دانشگاه و اهمیت علم اندوزی و محیط علمی و تاثیر آن بر جامعه بزرگتر بحث کوتاهی شد.

اما همان‌طور که می‌دانیم، دانشگاه اگر قرار است انسان به دردبخور آینده را بسازد، مسلماً با به انحراف رفتن، و یا عملکرد ضعیف و یا تغییر کاربری، به آنچه باید برسد و برساند، نمی‌رسد، چه اینکه ممکن است مسیر جامعه بزرگتر را نیز تغییر دهد.

سفارش‌های بیشمار رهبر انقلاب در تصحیح خط و مشی دانشگاهی کشور، شاید خود بهترین موید این موضوع باشد. اینکه دیده‌بان انقلاب بر این مسئله تاکید می‌کند و هیچ‌گاه آن را فراموش نکرده است، خود اهمیت موضوع را دوچندان می کند:

رهبر معظم انقلاب:

اگر دانشگاه ما یک دانشگاه علمىِ محض باشد، اما تویش دین و اخلاق نباشد، همان بلائی بر سر جامعه‌ی ما و کشور ما و آینده‌ی ما خواهد آمد که بر سر جامعه‌ی دانشمند غرب آمد. غرب جامعه‌ی دانشمندی است، اما جامعه‌ی خوشبختی نیست. در آنجا امنیت اخلاقی نیست، امنیت روانی نیست، انسجام خانوادگی نیست، اخلاق نیست، معنویت نیست. خلأهای عمده‌ی بشر اینهاست. اینها خوشبختی نیست؛ ما این را نمیخواهیم. ما خوشبختی میخواهیم، ما امنیت حقیقی و معنوی میخواهیم. بدون علم نمیشود، با علم بدون دین هم نمیشود؛ دین لازم است. جامعه باید جامعه‌ی دینی باشد؛ در رأس آن هم دانشگاه است. دانشگاه باید دانشگاه متدین باشد.(۸)

با کمی تامل در می‌یابیم که به انحراف رفتن مکانی چون دانشگاه، حتی اگر به ظاهر هم نشان ندهد، چقدر خطرناک است. به این توجه کنیم که جوانان ما در سنینی پا به میدان و عرصه دانشگاه می گذارند که اگر اخلاق دینی از این محیط حذف شود و یا در اجرای دقیق آن سهل‌انگاری شود، قرار است چه بلایی بر سر آن بیاید. و به همین نسبت، بعد از آن جامعه ما به مشکل خواهد خورد…

مخصوصاً با توجه به این موضوع که تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها – حال به علت فشار آدم‌های مغرض و یا آدم‌های نادان- به صورت کامل اجرا نشده است و هنوز هم در پیچ و خم نظرات مختلف گم است و انگار قرار نیست به این زودی‌ها اجرای کامل شود. حال به این فکر کنید که قرار است اشتیاق علم‌اندوزی در جوانان ما تقویت بیشتری داشته باشد یا قدرت جذب به سمت جنس مخالف(نه حتماً غیرمشروع و اصل گناه!)؟

برخی این موضوع را تهمت و توهینی به جوانان جامعه می دانند، و به نوعی بی اعتمادی به فرزندان میهن، و یا حتی تعبیرهایی چون “خشک مقدس‌ها” و … نثار آنها می‌شود که این طرح – تفکیک جنسی- را تایید می‌کنند، در حالی که دین اسلام در این زمینه توصیه ها و تاکیدات بیشماری دارد.

امیرالمومنین(ع) می‌فرماید:

اختلاط و گفتگوی مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل ها را منحرف می سازد.(۹)

تفاوت‌های زن و مرد

آنها که اختلاط دختران و پسران در مراکز علمی را امر مهمی نمی‌دانند و با تفکیک جنسی مخالف هستند، انگار زن و مرد را دو نوع انسان با احساسات و علایق و عواطف و اخلاقیات یکسان می‌بینند. اگر دین اسلام بر این عدم اختلاط تاکید کرده است، به دلیل تفاوتهایی است که این دو جنس با هم دارند و مخصوصاً در محیطی مانند دانشگاه که جوانانی در سنین بسیار حساس و نزدیک به هم، رفت و آمد دارند این اختلاط به مراتب خطرناک‌تر می‌شود.

شهید مطهری می‌گوید:

مرد بنده شهوت خویشتن است و زن در بند محبت مرد است ، مرد زنی رادوست می‏دارد که او را پسندیده و انتخاب کرده باشد و زن مردی را دوست‏می‏دارد که ارزش او را درک کرده باشد و دوستی خود را قبلا اعلام کرده باشد، مرد میخواهد شخص زن را تصاحب کند و در اختیار بگیرد و زن میخواهد دل‏مرد را مسخر کند و از راه دل او بر او مسلط شود ، مرد می‏خواهد از بالای سرزن بر او مسلط شود و زن می‏خواهد از درون قلب مرد بر مرد نفوذ کند ، مرد می‏خواهد زن را بگیرد ، زن می‏خواهد او را “بگیرند” ، زن از مرد شجاعت ودلیری می‏خواهد و مرد از زن زیبائی و دلبری ، زن حمایت مرد راگرانبهاترین چیزها برای خود میشمارد ، زن بیش از مرد قادر است بر شهوت‏خود مسلط شود شهوت مرد ابتدائی و تهاجمی است و شهوت زن انفعالی و تحریکی .(۱۰)

و در جایی دیگر می‌گوید:

آفرینش، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا و زن را مظهر محبوبیت و معشوقیت قرار داده است، احساسات مرد نیاز آمیز و احساسات زن ناز خیز است . احساسات مرد طالبانه و احساسات زن مطلوبانه است .(۱۱)

حال با بیان این نکته کوتاه که شاید همه کشش‌های دختر و پسر به هم، را خلاصه کرده است، می‌توان فهمید که دانشگاه دقیقاً می‌تواند مکانی بشود که این “جلوه‌گری” و “جلوه‌خری” در آن اجرا شود. زن جلوه‌گری کند، و مرد او را با نگاه خود بخرد و شاید این بذر گناه و سرآغاز همه انحرافاتی باشد که بعد از آن پیش می‌اید و مسلماً باید از رشد و نمو بذر گناه جلوگیری کرد.

حضرت عیسی(ع) فرمود:

از نگاه به حرام‌ها حذر کنید که بذر شهوت و گیاه هرزگی است (۱۲)

امام جعفر صادق (ع) می فرماید :

نظر و نگاه یکی از تیرهای زهر آگین شیطان است، و چه بسا یک نگاه سبب حسرت و ندامت طولانی بشود(۱۳)

رعایت حریم‌ها چاره‌ی کار

شاید برخی بگویند با این مطالب می‌خواهید به نتیجه برسید که زن را باید از گردونه اجتماع و میدان علم و عمل در جامعه کنار بگذارید. زیرا خواه ناخواه زن و مرد اخلاقیات خود را حفظ می کنند و شیطان نیز بر کار خود استادی تمام عیار است.

جواب این است که اسلام دو حالت را قبول ندارد، یکی آنکه زن را با نگاهی یک طرفه به احادیث، خانه نشینی کنیم، و مخصوصاً او را از علم و دانش محروم کنیم، و دومی هم آنکه او را به دیدگاه غربی‌ها آزاد کنیم تا به راحتی دست‌مایه هر شکارچی فرصت طلبی بشود …

اسلام دیدگاه سومی دارد، بر مبنای حضور زن در اجتماع اما با حفظ حریم‌ها و رعایت اصول و قواعدی که او را از اسارت هوی و هوس مردان شکارچی حفظ کند و در قالب انسانی صاحب شأن و مقام خاص خود، بتواند آزادانه به فعالیت‌های خود بپردازد.

شهید مطهری می‌گوید:

اسلام می‏گوید : نه حبس و نه اختلاط بلکه “حریم” . سنت جاری مسلمین از زمان رسول خدا(ص) همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع ‏نمی شده‏اند ولی همواره اصل ” حریم ” رعایت شده است . در مساجد و مجامع ، حتی در کوچه و معبر ، زن با مرد مختلط نبوده است …(۱۴)

و صد البته که اسلام حریم و حدود را فقط در این محیط‌های کوچک و بزرگ توصیه نمی‌کند، در قرآن کریم حتی برای افراد خانواده نیز حریم و حدودی تعیین کرده است:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلَاثَ مَرَّ‌اتٍ ۚ مِّن قَبْلِ صَلَاهِ الْفَجْرِ‌ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَ‌هِ وَمِن بَعْدِ صَلَاهِ الْعِشَاءِ ۚ ثَلَاثُ عَوْرَ‌اتٍ لَّکُمْ ۚ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلَا عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ ۚ طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّـهُ لَکُمُ الْآیَاتِ ۗ وَاللَّـهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید (بدانید که) بندگان ملکی شما و اطفال شما که هنوز به وقت احتلام و زمان بلوغ نرسیده‌اند باید (شبانه روزی) سه مرتبه از شما اجازه ورود بخواهند: یک بار پیش از نماز صبح و دیگر هنگام ظهر که جامه‌ها را از تن برمی‌گیرید و دیگر پس از نماز خفتن، که این سه وقت هنگام عورت و خلوت شماست (اکثر برهنه یا در لباس کوتاهید) و بعد از این سه بار اجازه، دیگر باکی بر شما و آنها نیست که (بی‌دستور) با بندگان و اطفال خود گرد یکدیگر جمع شوید و هر ساعت در کارها به شما مراجعه کنند. خدا آیات را بر شما چنین روشن بیان می‌کند، و خدا (به کار بندگان) دانا و (به مصالح خلق) آگاه است.(۱۵)

مسئله حفظ حریم زن و مرد نیز در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است، یه آیه از این آیات را در اینجا می آوریم:

قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ

به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه‏تر است زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است(۱۶)

وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ…

و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند…(۱۷)

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا

اى پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است(۱۸)

حریم و حدود در دانشگاه( مخصوصاً مختلط)

مسماً با تفاوت‌های احساسی و عاطفی در زن و مرد؛ ‌همین طور دستور اکید اسلام به رعایت حریم و حدود الهی، رعایت حجاب و عفاف و مخصوصاً حیا در زنان در محیط دانشگاه امری بدیهی به نظر می‌رسد. به نظر نگارنده، به مراتب از رعایت حجاب در سطح جامعه‌ی شهری نیز اهمیت آن فراتر می‌رود، زیرا:

دانشجویان به خاطر هدف‌های مشترک در دانشگاه مرتباً با هم رو در رو و برخورد دارند

تشکل‌ها، انجمن‌ها و همایش‌ها آنها را در دسته ها و گروه‌های خاص قرار می دهد

چهره به چهره شدن مرتباً اتفاق می‌افتد و فرار از آن تقریباً ناممکن است

بودنِ در کنار هم به مدت چند سال، و هر روز به مدت چندین ساعت، شکستن حریم‌ها را راحت‌تر می کند

مشخص بودن سن وسال‌ها کشش‌ها را بیشتر می‌کند

و….

پس رعایت حدودی که خدای بزرگ در قرآن به آن اشاره کرده است، حتماً واجب می‌شود و مطمئناً کسانی که در رأس امور دانشگاه هستند، بر این موضوع مسئول هستند و نمی‌توانند به بهانه‌ای از زیر بار آن شانه خالی کنند.(۱۹)

حدود پوشش در دانشگاه‌های غرب

امروزه حتی در منحط‌ترین کشورهای دنیا، قوانین سخت و محکمی در دانشگاه‌ها اجرا می شود. البته بر مبنای مذهب این اتفاق نمی‌افتد، بلکه آنها با یک حساب دو دو تا چهارتا این را به خوبی متوجه شده اند که نازها و نیازهای زن و مرد می تواند رشد مراکز علمی مخصوصاً دانشگاه‌ها را با رکود مواجه کند.

آنها که غرب را شناخته اند، و این طویله منظم و مدرن را مطالعه کرده‌اند، می دانند بهایی که به علم و محیط های علمی در آنجا داده می‌شود، تمایز آن را از سایر اماکن جامعه نشان می‌دهد. البته ما سوای اینکه این موضوع را باید مد نظر بگیریم، دستورات عمیق دین اسلام را نیز باید متوجه باشیم…

دو نمونه‌ی جزئی از قوانین پوشش در دانشگاه‌های غرب

این دو نمونه گوشه‌ای از تمامی قوانین سخت دانشگاه‌های دنیا درباره پوشش و حتی چند مورد جزئی در همین دو دانشگاه است که انتخاب شده است، اگه به کتابی که قوانین به صورت کامل در آن درج شده است مراجعه کنید، از برخی از موارد تعجب می‌کنید!

دانشگاه گرین ویل شمالی (آمریکا)

-هیچ نوع پیراهن و بلوزی که شکم و ناف را نمایان سازد، مجاز نیست. لباس های جنس حریر و تور ممنوع است.

-رنگ کردن مو مجاز نمی‌باشد

-لباسی که به صورتی نامناسب اندام‌ها را نشان می‌دهد، مجاز نیست. دامن باید زیبا، موقرانه و با اندازه مناسب و کوتاه نباشد.

و…

دانشکده آلن (آمریکا)

-ضوابط لباس دانشجویی برای خانم‌ها و آقایان یکسان است (لباس متحدالشکل) این لباسها شامل، شلوارهای سفید، تاپ‌هایی به رنگ بنفش می‌باشد. پوشیدن شلوارک مجاز نیست.

-جویدن آدامس برای دانشجویان هنگامی که لباس فرم بر تن دارند، یا در تماس با مردم هستند، ممنوع می‌باشد(۲۰)

البته قوانین مراکز دانشگاهی کشور عزیزمان نیز از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین شده است، که کاملاً عاقلانه و بر مبنای موازین اخلاقی اسلام است که به علت طولانی شدن مطلب از گذاشتن آن خودداری و طالبان آن را به یافتن و مطالعه آن دعوت می‌کنم.

عرف دانشگاهی یا عرف اجتماع اسلامی

بنابرین، ما تعریفی مانند “عرف دانشگاهی” نداریم، دانشگاه خواه ناخواه یک جامعه کوچک است که با اجتماعات دیگر در جامعه بده بستانی قوی و محسوس دارد. جامعه علمی مانند دانشگاه، در طول جامعه بزرگ، و کارش ساختن انسان هایی است که این جامعه را بسازند.

البته رعایت حریم‌ها فقط مختص زنان در حجاب و به خیال خام برخی – که می گویند زن را رها کنید و مرد را موظف به چشم‌پاکی کنید- مربوط به مردان نمی‌شود. زن و مرد دو جنسی هستند که باید با هم اخلاق جامعه را پاک نگهدارند، قرآن نیز اشاره زیبایی دارد:

در آیه ۳۰ سوره نور و در مرحله اول مرد را به حفظ چشم در برابر نامحرم دستور می‌دهد و در آیه بعد و بلافاصله زن را موظف به حفظ حجاب و جالب اینکه حدود حجاب را نیز بیان می‌کند…

و ما اگر بخواهیم برایند علمی خوبی در دانشگاه داشته باشیم و همین‌طور “انسان عالم و عاقل” بسازیم، مجبوریم گزینه ایمان نیز با همه تبصره‌ها و حاشیه ها و نکاتش در این مکان اجرا کنیم. شاید جوّ دانشگاه را جوّ مناسبی برای اجرای دقیق گزینه‌های اخلاقی ندانیم، اما انجام وظیفه همه مسئولین دانشگاه در قبال آن، بدون شک واجب است…

مطمئناً از یک نظر، اسلامی کردن دانشگاه‌ها راحت‌تر از اسلامی کردن دیگر محیط‌هاست، زیرا دانشگاه محل استدلال و مباحثه و مناظره است و اسلام همان دینی است که برای هر سوالی از خود، بهترین جواب‌ها را دارد و همین طور اسلام قهرمان میدان علم و دانش است. دانشگاه زمینه رشد مناسبی برای جوان مومن و مسلمان است، این را باید عمیقاً باور کرد.

اگر هم مشکلاتی در این مسیر هست، به واسطه سنگ اندازی های برخی مغرضین و تهاجم فرهنگی بیش از اندازه غرب است که در قالب‌های شبکه‌های اجتماعی، ماهواره و … لحظه‌ای متوقف نمی‌شود …

این مسئله، به وضوح قابل درک است که جامعه علمی، متشکل از دختر و پسر، اگر بخواهد بر مسیر خودش بدون انحراف پیش رود و به نتیجه مطلوب که همان نتیجه مطلوب برای کلیت جامعه نیز هست، برسد، باید برای این مهم، حفظ چشم، حفظ حجاب، رعایت حیا را برنامه اصلی خود قرار دهد. وگرنه محیطی را ساخته‌ایم که جمعیتی از دختران و پسران در آن درس می‌خوانند، اما دختران خود را صیدی خوش‌طعم، و پسران خود را شکارچی قابل می‌دانند. حال هر کدام که شکار بهتری را به دست آورد، افتخارش بیشتر است !!!

و این با آرمان دانشگاه اسلامی نمی‌سازد، چه، با آرمان دانشگاه غربی نیز تا حدودی نمیسازد !

۱-کتاب جامعه و تاریخ- بخش اول. جامعه

۲-کتاب انسان و ایمان . بخش نقش ایمان در بهبود روابط اجتماعی

۳-فاطر / ۲۸

۴-زمر/۹

۵-روضه‌الواعظین، ج۱،ص۱۲ – مفاتیح الحیات،ص۷۶

۶-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۳۳۳ – مفاتیح الحیات ص ۷۹

۷- منتخب میزان الحکمه حدیث ۴۴۹۹

۸-بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها ۱۳۹۰/۰۶/۰۲

۹-میزان الحکمه، ج ۱۳، ص۱۲، ح۶٫

۱۰-نظام حقوق زن در اسلام ص ۱۶۵

۱۱- همان صفحه ۱۷۰

۱۲-منتخب میزان الحکمه حدیث ۶۱۲۲

۱۳-عقاب الاعمال ، ص ۶۰۴

۱۴-مسئله حجاب ص ۲۱۹

۱۵-سوره نور /۵۸

۱۶-سوره ن.ر /۳۰

۱۷-سوره نور /۳۱

۱۸-سوره احزاب/۵۹

۱۹-راهکارهای عملیاتی کردن حجاب و عفاف و حیا در سطح دانشگاه مطمئناً نیاز به نوشتن مقاله‌ی دیگری دارد و حتماً نیاز است که با چکش‌کاری طرح‌های زیاد، بهترین راه‌ها را انتخاب کنند تا آسیب آن کمتر و نتیجه آن بهتر باشد

۲۰-نیم نگاهی به ضوابط پوشش در دانشگاه‌های جهان- تدوین نیره قوی