ساپورت‌پوشی در میبد؛ خانم‌های چادری میبدی چرا کاری نمی‌کنند؟!

در شهری که بیشترین درصد زنان و دختران را محجبه ها تشکیل می دهند و هر روز شاهد بیشتر شدن بی حجاب ها و ساپورت پوشان در شهر می شویم، باید به خانم های محجبه خودمان در انجام وظایفشان هشدار بدهیم…

مدتی است که در شهرمان با ورود غیر بومی ها رنگ و بوی شهر کمی متفاوت تر از همیشه شده است. این احساس تغییر بیشتر وقتی نمود پیدا کرده است که، شهر ما بر عکس شهرهایی مانند قم و مشهد، در برخورد غریبه ها، مذهبی شناخته نمی شوند و شهری که به خاطر اقتصادش محور مهاجرت ها قرار گرفته است، هر اتفاقی برای فرهنگش بیفتد، قابل پیش بینی است…

به عنوان مثال یک سوال از خودمان بپرسیم: کدام دختر و زن بومی میبدی به خود اجازه می دهد با پوشش “ساپورت” و مانتو کوتاه در شهر تردد کند و یا ترک موتور بنشیند؟

اما شما امروزه می بینید ساپورت پوشان مانتویی در شهرمان دیده می شوند و این ما هستیم که الگو می گیریم و تغییر می کنیم و نتوانستیم فرهنگ عُرفی سنتی خود را به ورودی های از شهرهای دیگر تفهیم کنیم…

قبلا هم تذکر داده بودیم که بزرگترین مشکل ما در این محور به کار نیفتادن خانم های محجبه است…

در شهری که بیشترین درصد زنان و دختران را محجبه ها تشکیل می دهند،‌ وقتی روند رو به رشد فضای فرهنگی شهر، رو به تخریب است و هر روز شاهد بیشتر شدن بی حجاب ها و ساپورت پوشان در شهر می شویم، باید به خانم های محجبه خودمان در انجام وظایفشان هشدار بدهیم…

چه می شود زنان و دختران محجبه، به امر به معروف و نهی از منکر متمرکز و قدرتمند رو نیاورند و انتظار داشته باشیم شهرمان همان صفای قدیم را داشته باشد؟ انتظار داشته باشیم جوانان و نوجوان ما در فضایی پاک رشد کنند؟

این شهر قرار است محل زندگی فرزندان ما نیز باشد، اگر امروز این فضا را از وجود سیاهی ها پاک نکنیم، چه انتظاری داریم که جوان و نوجوان ما در همین محیط کوچک به انحراف نیفتد؟

به نظر می رسد اگر به زودی زود، دختران و زنان محجبه و دغدغه مند شهرمان به صورت متمرکز سازماندهی و آموزش داده نشوند و از آنها در محور امر به معروف و نهی از منکر، در قالب حجاب بهره گرفته نشود، باید به زودی شاهد به یغما رفتن همه آنچه را که به آن فرهنگ و دین می گوییم باشیم…

این هشداریست که مدتهاست داده می شود و شنیده نمی شود. شهر ما با ورود بسیار زیادی از زنان و دختران غریبه انگار رنگ عوض می کند و باید چشممان را روی حقایق نبندیم. به راحتی می توان دید که همشهریان ما نیز در حال پذیرش این جو هستند، با نگاهی به ازدیاد بوتیک ها،‌ آرایشگاه های زنانه (با مجوز و بی مجوز)، استارت چند جلسه شو عروس (که البته با هوشیاری دوستان مسئول آخری ختم به خیر شد) و … می فهمیم شهر ما آبستن حوادثی است که به زودی و در آینده ای نزدیک،‌ قبرستان اعتقاداتمان می شود !!!

آن روز دیگر خیلی دیر است که به آمارهای قبولی کنکور، حافظان و قاریان قرآن و … و … بنازیم.

کاش هر دختر و زن محجبه میبدی و یا غیر بومی معتقد، از امروز و بدون خستگی شروع به امر به معروف و نهی از منکر کند ، تا فضا مانند تهرانی نشده است که در آن زن محجبه را کتک می زنند و می خواهند چادر از سرش بکشند و کسی به دادش نمی رسد…

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا…